بازدارندگی هستهای و محدودیتهای راهبردی آن برای ایران
در سالهای اخیر، بحث «بازدارندگی» و نسبت آن با امنیت ایران بارها مطرح شده و برخی، دستیابی به سلاح هستهای را تنها راه تحقق آن میدانند. با این حال، بررسی ادبیات روابط بینالملل و تجربههای تاریخی نشان میدهد این برداشتی سادهانگارانه است که میتواند پیامدهای خطرناکی برای امنیت ملی داشته باشد.
۱. ماهیت و محدودیتهای بازدارندگی هستهای
بازدارندگی هستهای کلاسیک، مبتنی بر تهدید به «نابودی متقابل قطعی» و عمدتاً در روابط قدرتهای بزرگی معنا دارد که از توان ضربه دوم و سامانههای فرماندهی و کنترل پایدار برخوردارند. با این حال، این مفهوم نمیتواند مانع همه انواع تهدیدها شود. نمونه بارز آن، روابط هند و پاکستان است که با وجود دارا بودن زرادخانه هستهای از دهه ۱۹۹۰، شاهد چندین درگیری محدود و تنش مرزی بودهاند. این تجربه ثابت میکند که بازدارندگی هستهای عمدتاً از جنگ تمامعیار جلوگیری میکند، نه از منازعات متعارف یا فشارهای سیاسی و اقتصادی. بنابراین، حتی دستیابی ایران به سلاح هستهای، تضمینکننده امنیت کامل نبوده و نمیتواند مانع اقدامات متعارف یا فشاری مانند حملات محدود احتمالی شود.
۲. پیامدهای بینالمللی و منطقهای
هرگونه حرکت ایران به سمت تولید یا آزمایش سلاح هستهای، نقض آشکار پیمان انپیتی و تعهدات بینالمللی خواهد بود. این اقدام میتواند با واکنش شدید جامعه جهانی و شکلگیری اجماعی گسترده علیه ایران همراه شود.
در سطح منطقهای، چنین اقدامی موازنه استراتژیک خاورمیانه را بهشدت برهم زده و دور جدیدی از رقابت تسلیحاتی را کلید خواهد زد. کشورهایی مانند عربستان سعودی، ترکیه و مصر ممکن است برای بازسازی توازن، به فکر توسعه یا فعالسازی برنامههای هستهای خود بیفتند. این چرخه رقابت، بیثباتی منطقه را افزایش داده و امنیت ایران را در معرض تهدیدات جدید و پیچیدهتری قرار خواهد داد.
۳. واکنش قدرتهای بزرگ: درس چین و روسیه
موضع قدرتهایی مانند چین و روسیه در قبال گسترش هستهای ایران روشنگر است. رأی مثبت این دو کشور به شش قطعنامه شورای امنیت در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ علیه برنامه هستهای ایران، نشان داد که حتی شرکای راهبردی حاضر به حمایت از اشاعه هستهای جدید نیستند. برخلاف کره شمالی که برای چین نقش حائل ژئوپلیتیک دارد، ایران از چنین جایگاهی برای این قدرتها برخوردار نیست. هستهای شدن ایران نه تنها حمایت آنان را جلب نمیکند، بلکه میتواند موجب نگرانی و فاصلهگیری بیشتر آنان شود، چرا که ظهور یک قدرت هستهای جدید، نظم موجود و انحصار آنان را به چالش میکشد.
نتیجهگیری:
در مجموع، بازدارندگی هستهای مفهومی محدود است که برای ایران نه امنیت کامل میآفریند و نه از هزینههای سیاسی و امنیتی آن میکاهد. حرکت به سمت سلاح هستهای، ایران را در معرض انزوای بینالمللی، رقابت تسلیحاتی منطقهای و تضعیف روابط با شرکای راهبردی قرار میدهد.
امنیت پایدار و واقعی ایران بیش از هر چیز بر ترکیبی هوشمندانه از مولفههای زیر استوار است:
قدرت متعارف و بازدارندگی مرزی
دیپلماسی فعال و تعامل سازنده با محیط منطقهای و بینالمللی
مدیریت بحران و انعطافپذیری راهبردی
فراتر از این ابزارها، سرمایه اجتماعی و مشروعیت داخلی قدرتی بیبدیل است که هیچ سلاحی جایگزین آن نمیشود. دولتی که از پشتوانه مردمی برخوردار باشد، در برابر فشارهای خارجی مقاومتر و در مدیریت بحران تواناتر است. قدرت ملی واقعی، ریشه در مردم و دیپلماسی هوشمندانه دارد، نه در سلاحی که میتواند خود به منبع تهدید و بیثباتی تبدیل شود.
در این وبلاگ هدف ارائه تحلیل های روز در باره تحولات بین المللی و روابط خارجی ایران با سایر کشورها و در موارد مهم تحلیل مسائل داخلی ایران است.علاوه براین برای کسانی که به هردلیل علاقه مند به مسائل تحلیل سیاسی هستند و دوست دارند روش صحیحی را برای تحلیل تحولات جاری ایران و جهان در پیش گیرند، بخش آموزشی در این باره ارائه شده است که امیدوارم گام کوچکی در ایجاد انگیزه برای شناخت دقیق تر مسائل سیاسی ایران و جهان باشد.