تهران و باکو؛ ضرورت باز تعریف یک رابطه همسایگی

نویسنده : حسن بهشتی پور

اختصاصی برای ایراس

روابط ایران و جمهوری آذربایجان در سال‌های اخیر دستخوش تنش‌ها و برداشت‌های متعارضی بوده است؛ تنش‌هایی که اگرچه گهگاه رنگ امنیتی به خود گرفته‌اند، اما اکنون نشانه‌های روشنی از اراده دو طرف برای بازتعریف مناسبات دیده می‌شود. سفر اخیر وزیر خارجه ایران به باکو نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی است؛ سفری که اهداف آن تنها به بهبود روابط دوجانبه محدود نمی‌شود، بلکه با تحولات ژئوپلیتیک قفقاز، آینده گذرگاه‌های ارتباطی و جایگاه ایران در کریدورهای منطقه‌ای گره خورده است.

گذرگاه ترامپ و الزامات ژئوپلیتیک جدید

پس از بسته شدن پرونده «کریدور زنگزور» و جایگزینی آن با مسیری که اکنون «گذرگاه ترامپ» نامیده می‌شود، معادلات قفقاز وارد مرحله جدیدی شده است. این طرح – بر اساس روایت موجود – قرار نیست حاکمیت ارمنستان را نقض کند و مرز ایران و ارمنستان نیز دست‌نخورده باقی می‌ماند. از این منظر، تهران مسیر جدید را تهدید ژئوپلیتیک نمی‌داند؛ البته به شرط آنکه فاصله آن با مرز ایران حفظ شود و تغییری در دسترسی ارمنستان به مرزهای جنوبی ایجاد نکند.

با تثبیت این رویکرد، امکان ایفای نقش ایران در مدیریت یا اتصال به این گذرگاه نیز مطرح است؛ موضوعی که می‌تواند بر معادلات ترانزیتی، به‌ویژه در محورهای ارتباطی ایران–قفقاز–روسیه تأثیرگذار باشد.

ادامه نوشته

همکاری احتمالی ایران و ژاپن در حوزه ایمنی هسته‌ای

نوشته حسن بهشتی پور

تحلیل زمینه‌های مطرح شدن همکاری ایران و ژاپن در زمینه ایمنی هسته ای

پیام‌های پنهان و آشکار در بحث همکاری ایران و ژاپن در ایمنی هسته‌ای

مطرح شدن احتمال همکاری ایران و ژاپن در حوزه ایمنی هسته‌ای در اخبار این روزها ، در نگاه نخست شاید یک موضوع صرفاً فنی به نظر برسد، اما محتوای این اخبارنشان می‌دهد این همکاری ابعادی ژئوپلیتیکی، امنیتی و نمادین دارد که فراتر از همکاری تکنیکی میان دو کشور است. آنچه در این همکاری برجسته است، تلاقی سه سطح تحلیل است: ایمنی هسته‌ای، روابط قدرت، و مدیریت بحران‌های ناشی از حملات اخیر آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران.

ادامه نوشته

بازخوانی جایگاه ایران در سند امنیت ملی 2025 آمریکا

از توهم تضعیف تا واقعیت راهبردی

سند امنیت ملی ایالات متحده در سال 2025، که با ادبیاتی آشکارا تبلیغاتی و تحت تأثیر گفتمان دولت دونالد ترامپ منتشر شده، تلاشی هدفمند برای ارائه روایتی جدید و کاستن عمدی از وزن راهبردی جمهوری اسلامی ایران در معادلات امنیتی واشنگتن است. این سند، که برخلاف اسناد دو دهه گذشته (با محوریت‌هایی مانند "محور شرارت" یا "تهدید بی‌ثبات‌کننده کلیدی") تنها به اشاراتی گذرا و محدود به ایران اکتفا کرده، در پس ظاهر فنی خود، رویکردی ایدئولوژیک و انتخاباتی را دنبال می‌کند.

محورهای کلیدی این تغییر روایت را می‌توان در چند بند زیر خلاصه کرد:

1. اولویت‌دهی به رقبا و واگذاری بار منطقه:

هسته مرکزی سند جدید، انتقال اولویت امنیتی آمریکا به رقبای بزرگ یعنی چین و روسیه، و تلاش برای کاهش هزینه‌های حضور مستقیم در خاورمیانه از طریق «واگذاری بار امنیت منطقه به متحدان» است. در این چارچوب، کاستن عمدی از جایگاه ایران، تلاشی برای نشان دادن عدم نیاز به درگیری مستقیم و پرهزینه واشنگتن و ایجاد این تصور است که می‌توان از طریق تقویت بلوک‌بندی منطقه‌ای متشکل از رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی، ایران را مهار کرد.

ادامه نوشته

مهم‌تر از تغییر مدیر، تغییر رویکرد مدیریتی است

بحث درباره «ناکارآمدی وزیران» این روزها به یکی از محورهای اصلی سیاست داخلی تبدیل شده، اما حسن بهشتی‌پور، کارشناس ارشد مسائل سیاسی در گفت‌وگو با روزنامه قدس تأکید کرد: مشکل واقعی کشور فراتر از تغییر یک وزیر یا یک دولت است و ناکارآمدی مفهومی است که تاکنون تعریف روشن و دقیقی از آن ارائه نشده است.

وی با صراحت گفت: زمانی می‌توان وزیر را ناکارآمد دانست که مشخص باشد اختیاراتش را به‌ کار نگرفته، در برابر تصمیم‌های خود پاسخگو نبوده یا عملکردش با شرایط و امکانات موجود تناسب نداشته است. اما وقتی وزیر با صدها محدودیت ساختاری، بحران‌های متعدد و فشارهای داخلی و خارجی مواجه است، قضاوت درباره ناکارآمدی تنها از پشت میز و فضای سیاسی، بی‌معنی است.

این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به انبوه بحران‌های کشور- از محیط زیست و آب گرفته تا مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی- معتقد است: برکناری وزیران هر چند ممکن است ظاهری از اقدام ایجاد کند، اما مشکلات را حل نمی‌کند. آیا پس از کنار گذاشتن وزیر اقتصاد در اوایل دولت چهاردهم وضعیت بهبود یافت؟ که تنها یک پاسخ دارد خیر؛ وضعیت وزارت اقتصاد نابسامان‌تر شد.

ادامه نوشته