تحلیل نتایج سفر وزیرامور خارجه ترکیه و معاون وزیر خارجه عربستان به تهران

نوشته حسن بهشتی پور

سفرهای همزمان دیپلماسی منطقه‌ای به تهران؛ نشانه‌ای از نگرانی مشترک، نه ائتلاف راهبردی

سفر همزمان وزیر امور خارجه ترکیه و معاون وزیر خارجه عربستان‌سعودی به تهران را نمی‌توان صرفاً در چارچوب مناسبات دوجانبه ایران با این دو کشور تحلیل کرد. این رفت‌وآمدها بیش از هر چیز بازتابی از تحرکات تازه در معادلات منطقه‌ای، نگرانی فزاینده نسبت به رفتارهای توسعه‌طلبانه اسرائیل و تلاش بازیگران منطقه برای بازیابی نقش خود در معادلات خاورمیانه است. با این حال، تصور شکل‌گیری یک همکاری راهبردی سه‌جانبه میان ایران، عربستان و ترکیه، بیش از آنکه یک واقعیت عینی باشد، یک تصویر تبلیغاتی است.

یکی از مهم‌ترین ابعاد این تحرکات دیپلماتیک، پیوند آن با تحولات سوریه و لبنان است. در سوریه، پس از تضعیف شدید ساختار دفاعی این کشور، اسرائیل بدون هیچ مانع مؤثری زیرساخت‌های نظامی را هدف قرار داد و حتی تا نزدیکی دمشق پیش رفت. این تجربه نشان داد که فروپاشی یا تضعیف یک قدرت مرکزی الزاماً به کاهش تهدید منجر نمی‌شود، بلکه می‌تواند زمینه‌ساز گسترش ناامنی و زیاده‌خواهی بازیگران مداخله‌گر شود. همین الگو اکنون درباره لبنان نیز مطرح است؛ جایی که فشار برای خلع سلاح حزب‌الله، عملاً می‌تواند موازنه بازدارنده در برابر اسرائیل را از بین ببرد.

ادامه نوشته

ریشه‌یابی بن‌بست در مذاکرات ایران و آمریکا

فعال شدن تولید ملی راه خروج از بن بست مذاکراتی

نوشته حسن بهشتی پور

مقدمه

روابط ایران و آمریکا دهه‌هاست در بن‌بستی ساختاری گرفتار مانده است؛ بن‌بستی که با تغییر دولتها، جهت‌گیریهای سیاسی یا گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای، تغییر محسوسی را تجربه نکرده است. تا زمانی که هر یک از دو طرف تنها به بیان مواضع خود بسنده کنند، حتی سی سال مذاکره نیز به نتیجه‌ای نخواهد انجامید. مشکل اصلی از یک سو به تمایلات استکباری ایالات متحده و از سوی دیگر به مقاومت ایران در برابر نظام سلطه بین‌المللی بازمی‌گردد. این تضاد بنیادین، چارچوب تحلیلی حاضر را شکل می‌دهد. به همین دلیل، علیرغم بحث‌ها و گاه امیدواری‌های سیاسی، زمینه‌ای واقعی برای گفت‌وگوی سازنده بین طرفین فراهم نشده است.

اختلافات بنیادین و شروط غیرقابل پذیرش

در ساده‌ترین بیان، هر یک از طرفین شروطی را مطرح می‌کنند که از دید طرف دیگر نه تنها غیرقابل قبول، بلکه مغایر با منافع ملی آن محسوب می‌شود.

خواسته‌های آمریکا عمدتاً حول سه محور می‌چرخد:

توقف کامل غنی‌سازی و اعمال محدودیت‌های گسترده بر برنامه هسته‌ای ایران، محدودیت برنامه موشکی و فاصله‌گیری ایران از محور مقاومت

در مقابل، مطالبات ایران نیز شفاف و صریح بیان شده است: توقف حمایت آمریکا از اسرائیل،کاهش یا توقف حضور نظامی آمریکا در منطقه، لغو کامل تحریم‌ها

ادامه نوشته

بازدارندگی هسته‌ای و محدودیت‌های راهبردی آن برای ایران

نوشته حسن بهشتی پور

مقدمه

در سال‌های اخیر، بحث «بازدارندگی» و نسبت آن با امنیت ایران بارها مطرح شده و برخی، دستیابی به سلاح هسته‌ای را تنها راه تحقق آن می‌دانند. با این حال، بررسی ادبیات روابط بین‌الملل و تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهد این برداشتی ساده‌انگارانه است که می‌تواند پیامدهای خطرناکی برای امنیت ملی داشته باشد.

۱. ماهیت و محدودیت‌های بازدارندگی هسته‌ای

بازدارندگی هسته‌ای کلاسیک، مبتنی بر تهدید به «نابودی متقابل قطعی» و عمدتاً در روابط قدرت‌های بزرگی معنا دارد که از توان ضربه دوم و سامانه‌های فرماندهی و کنترل پایدار برخوردارند. با این حال، این مفهوم نمی‌تواند مانع همه انواع تهدیدها شود. نمونه بارز آن، روابط هند و پاکستان است که با وجود دارا بودن زرادخانه هسته‌ای از دهه ۱۹۹۰، شاهد چندین درگیری محدود و تنش مرزی بوده‌اند. این تجربه ثابت می‌کند که بازدارندگی هسته‌ای عمدتاً از جنگ تمام‌عیار جلوگیری می‌کند، نه از منازعات متعارف یا فشارهای سیاسی و اقتصادی. بنابراین، حتی دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، تضمین‌کننده امنیت کامل نبوده و نمی‌تواند مانع اقدامات متعارف یا فشاری مانند حملات محدود احتمالی شود.

ادامه نوشته

تروئیکای اروپا در پرونده هسته‌ای ایران: مؤثر اما تعیین‌کننده نه!

نویسنده : حسن بهشتی پور

پس از حملات اخیر به سه سایت تحت نظارت آژانس، پرسش اصلی این است که آیا امکان ادامه همکاری‌های فنی وجود دارد؟ پاسخ روشن است ایران برای رسیدن به یک مدل همکاری جدید با آژانس نه به میانجی نیاز دارد و نه جایگزینی برای گفت‌وگوی مستقیم. تجربه موفق «مدالیته» در دوران لاریجانی و صالحی نشان داده که تهران، در صورت اتخاذ تصمیم سیاسی روشن، قادر است دستورکاری تازه و عملیاتی برای همکاری با آژانس تعریف کند.

حملات آمریکا و اسرائیل به برخی مراکز هسته‌ای و محدودیت‌های ناشی از فضای امنیتی، بخش‌هایی از سازوکارهای NPT را از کارایی تهی کرده و نیاز به یک «الگوی جدید نظارت و بازرسی» را برجسته ساخته است؛ الگویی که هم بتواند امنیت داخلی ایران را حفظ کند و هم امکان انجام وظایف نظارتی آژانس را فراهم آورد. بنابراین، چالش موجود ماهیتاً فنی ـ سیاسی است و با ابتکار عمل قابل مدیریت خواهد بود.

ادامه نوشته