پاسخ به نقد یکدوست در باره یاداشت تحلیلی پیام سردار سلیمانی در باره بحرین
1- یکی از فرق های مهم تحلیگر با نظریه پرداز در این است که تحلیگر در ارائه تحلیل باید تلاش کند به سئوال مهمی که خود در باره موضوع مطرح شده در تحلیل مطرح کرده است پاسخ دقیق بدهد . اما قضاوت در باره درستی یا غلط بودن پاسخ را به عهده مخاطب بگذارد . تحلیگر سیاسی قرار است گره های را باز کند قرار نیست خود گره ای جدید در ذهن مخاطب ایجاد کند . تحلیلگر مانند قاضی نیست که به قضاوت بنشیند . وظیفه تحلیلگر نور انداختن به جاهای تاریک است روشن کردن اذهان در باره تحولاتی است که پیش امده است مسائل پیچیده را با زبان ساده برای عموم مردم توضیح می دهد . اما خودش وارد قضاوت نمی شود اگر هم شد یا تحلیل سفارشی است یا ملاحظات خاصی در نظر داشته است . اما نظریه پرداز کارش طرح سئوال های اصلی و پایه ای بر اساس مبانی فلسفی است و تلاش می کند غلط بودن یک فکر را به اثبات برساند و نظر صحیح را در باره همان موضوع به اثبات برساند . این نظر در شکل فرضیه ارائه می شود که اگر مورد تائید سایر صاحب نظران هم قرار گرفت و از طرف اکثریت آنها پذیرفته شد به یک نظریه علمی تبدیل می گردد. بنابراین نبایداز تحلیگران سیاسی انتظار نظریه پردازی داشت و نباید از آنها خواست در باره آنچه که تبیین می کنند به قضاوت بنشینند . تحلیگر همینقدر که بتواند دلایل یمک رویداد را به خوبی کشف کند و برای مخاطب توضیح دهد کار مهمی کرده است . تحلیگر باید بتواند نتایج حاصل از یک رویداد را بر اساس مطالعه روند های گذشته حدس بزند و به مخاطب گوید اگر این اقدام انجام شود چه نتایجی دارد . تحلیگر قرار است موضوع هایی را برای ما کشف کنند که دیگران نمی توانند ان موضوع ها را از منظری که تحلیلگر دیده است ببینید . تحلیگر می تواند پیش بینی کند اما حق ندارد قضاوت کند . او قاضی نیست . نظریه پرداز هم نیست
2- در موضوع تحلیل پیام سردار سلیمانی نویسنده که بنده باشم تلاش کردم پیام اصلی این بیانیه را بر اساس قرائن و شواهد موجود کشف کنم و انچه را که فکر می کردم افراد عادی ممکن است به ان توجه نکرده باشند یادآور شوم . امامتاسفانه بیشتر ما قبل از آنکه یک تحلیل را به دقت بخوانیم می خواهیم قضاوت کنیم که کار سردار سلیمانی درست بوده یا غلط چرا ؟ روشن است بخاطر آنکه بیشتر اوقات ما نتیجه گرا هستیم یعنی قبل از درک ماهیت اصلی هر پدیده به سراع نتایج آن پدیده می رویم
3- در کشور ما آنهایی که اصل نظام را قبول دارند در یک دسته بندی کلی دو نگاه ودو رویکرد به تحولات سیاسی بین المللی ، منطقه ای و داخلی کشور دارند . اول کسانی که انقلاب 57 را یک گفتمان انقلاب اسلامی در برابر گفتمان لیبرالیسم و سرمایه داری غرب می دانند و معتقدند اصولا اساس این دو تفکر در تعارض با هم هستند و جای سازش ندارند براین اساس باید از همه امکانات کشور در داخل و منطقه و جهان استفاده کرد تا مانع از آن شد که نظام استکباری غرب بتواند در کشور نفوذ کند و انقلاب را به شکست بکشاند . بر این اساس حمایت از ارمان فلسطین و حمایت از حزب الله لبنان و حمایت از انصار اللله یمن و حمایت از شیخ قاسم در بحرین در چهارچوب حمایت از گفتمان انقلاب اسلامی در برابر گفتمان استکبار جهانی به سرکردیگی آمریکا است و این نه تنها دخالت در امور سایر کشورها نیست بلکه دقیقا در راستای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و منافع ملی ایران است. در برابر این دیدگاه عده دیگری هم هستند که معتقدند حرکت انقلابی با تشکیل جمهوری اسلامی در ایران به عنوان یک نظام سیاسی متعهد به قوانین بین لمللی به پایان رسید و در حال حاضر به کارهای انقلابی نیازی نیست ما نباید از اسلام انقلابی بحث کنیم باید دنبال گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان یک فکر و ایده برتر باشیم .بدون آنکه با نظام سرمایه داری غرب در تعارض قرار بگیریم . در این نگاه گفتگو و مذاکره با استکبار جهانی سازش نیست .بلکه تداوم حرکت انقلاب اسلامی در قالب اندیشه است نه در قالب درگیری و تعارض و جنگ با استکبار که می تواند اساس انقلاب را با خطر روبرو کند . این دو دیدگاه امروز در ایران طرفدارن خاص خودشان را دارند
Hassan Beheshtipour, [۰۹.۰۷.۱۶ ۰۰:۴۶]
دیدگاه انهایی هم که در داخل و خارج کشور اصل نظام را قبول ندارند باز می شود به دو گروه کلی تقسیم شوند کسانی که دنبال براندازی نظام از طریق قوه قهریه با کمک نظامی امنیتی و مالی خارجیان هستند و گروه دوم کسانی که دنبال براندازی ازطریق غیر مسلحانه و بکار گیری قدرت نرم هستند بدون وابستگی به کشورهای غربی . حالا شما دوست عزیز بسته به اینکه کدام یک از این چهار نظر را داشته باشید در باره سخنان سردار سلیمانی قضاوت می کنید . بنده می دانم سردار سلیمانی پیرو دیدگاه اول است زیرا نظریه امام خمینی و مقام معظم رهبری بر این نظریه استوار است که انقلاب اسلامی یک گفتمان در برابر گفتمان استکبار جهانی است و ین دو با هم در تضاد کامل هستند و جایی برای سازش ندارند . البته ممکن است گاهی بصورت تاکتیکی کارهایی هم انجام شود اما در اساس مسیر حرکت انقلاب اسلامی با مسیر حرکت استکبار جهانی بطور کلی جدا از هم است و هر کدام با استفاده از همه امکانات خود تلاش دارند رقیب را از صحنه خارج کنند.
بنده ترجیج دادم قضاوت درباره درستی یا نادرستی اقدام سردار جعفری را به عهده مخاطب بگذارم کار بنده این بود که نشان دهم این اقدام دقیقا بصورت هماهنگ شده است فردی نیست ثانیا در راستای اجرای گفتمان انقلاب و اهداف آن است و ثالثا مخاطبان اصلی پیام چه کسانی هستند .