همگرایی ها و واگرایی های آمریکا و روسیه در بحران های منطقه ای
► روابط دو کشور نسبت به حداقل چند ماه گذشته چه تغییر و تحولاتی پیدا کرده است؟
روابط روسیه و آمریکا بعد از فروپاشی شوروی و بعد از پایان جنگ سرد از سوی روسیه از موضع ایدئولوژیک خارج شد و به سمت عملگرایی حرکت کرد. این موضوع به ویژه در دولت آقای پوتین خیلی بیشتر قابل توجه است. در سومین دور ریاست جمهوری آقای پوتین یعنی از اردیبهشت سال نود و یک، پوتین یک نوع سیاست تعامل با غرب و در عین حال تقابل با سیاست یکجانبه گرایانه آمریکا را در پیش گرفت و سعی کرد نشان دهد که در مقایسه با آقای مدودف رئیس جمهور قبلی روسیه سیاست مستقلی در برابر آمریکا دارد.
در این دوران مهمترین موضوع سقوط آقای یانوکوویچ در اوکراین به وسیله غرب گراهایی که با آمریکا و اتحادیه اروپا هماهنگ بودند رخ داد. این امر اولین چالش جدی دوران سوم ریاست جمهوری آقای پوتین در برابر آقای اوباما بود. البته پیش زمینههای آن مربوط به دوران آقای مدودف در سال 2008 در بحث اوستیای جنوبی و آبخازیا و مسأله گرجستان هم مرتبط است. در دوران جدید روسیه کریمه را تصرف نموده و طی یک همه پرسی ضمیمه خود کرد و بدین ترتیب چالش جدیدی را در مناسبت خود با آمریکا شروع کرد. در این بین، مساله سوریه قبل از اوکراین و از سال 2011 شروع شده بود، ولی ورود روسیه در صحنه جنگ سوریه عملاً بعد از ماجرای کریمه به صورت جدی رخ داد و نیروی هوایی روسیه وارد جنگ علیه تروریست ها در سوریه شد.
بدین ترتیب سوریه نیز به یکی دیگر از چالشهای جدی در مناسبات روسیه و آمریکا بدل گردید. چرا که دیدگاههای این دو کشور صد و هشتاد درجه با یکدیگر متفاوت بود. با این وجود در اوج این تقابل، شاهد یک همکاری هم بین این دو کشور بودیم که در طی آن آقای اسد پذیرفت کلیهی سلاحهای شیمیایی خود را نابود کند. این طرح با مشارکت ایران و روسیه انجام پذیرفت. روسیه در اجرای این طرح از آن جهت کمک کرد که آمریکا تمام امکانات خود را بسیج کرده بود تا به بهانه بکارگیری سلاح های شیمیایی در سوریه جنگ افروزی کند، ولی روسیه و ایران برای اینکه بهانه جنگ را از آمریکا بگیرند اسد را متقاعد کردند تا سلاح شیمیایی خود را نابود نماید و در مجموع مانع ورود آمریکا در یک جنگ تمام عیار در سوریه شوند.
لیکن پس از آن بار دیگر در قالب داعش و جبهة النصره و کمک آمریکا به این گروههای تروریستی به صورت غیر مستقیم عملاً این چالش ادامه داشت تا اینکه در سال 1394 دو طرف راجع به یک طرح در باره آینده اسد و سوریه به توافق رسیدند. یعنی زمانی که خطر داعش به اروپا و خود آمریکا رسید آمریکاییها متقاعد شدند که حداقل در کوتاه مدت بپذیرند که اسد همچنان در قدرت باقی بماند. این اولین توافق مشترک بین روسیه، فرانسه و آمریکا بود و توافق شد در یک دوره انتقالی که بین یک سال و نیم تا دو سال به طول خواهد انجامید اسد بر سر قدرت بماند و ارتش و حزب بعث سوریه منحل نشود تا ماجرای لیبی تکرار نگردد. این طرح به منظور فراهم نمودن شرایطی با ثبات جهت انجام دوره انتقال قدرت به دولت وحدت ملی در سوریه پذیرفته شد. به نظر میرسد روسیه در این موضوع با آمریکا به توافق رسیده باشد.
► آمریکا و روسیه در سایر مسائل، دارای چه همگراییها در نگاه به مسائل مختلف هستند؟
همگرایی آنها در ضدیت با اسلامگرایان یا به عبارتی افراط گرایان اسلامی یا همان تروریستهای تکفیری میباشد. به عبارتی هم آمریکا و هم روسیه بر ضد این گروههای تروریستی وحدت نظر پیدا کردند . اگرچه زمانی هر دو تصور میکردند عراق و سوریه مکان خوبیست تا این تروریستها با یکدیگر درگیر شوند و همدیگر را از بین ببرند. روسیه تصور می کرد به جای اینکه مجبور باشند علیه تروریست های تکفیری در چچن و داغستان عملیات انجام دهند بهتر است با رفتن آنها به سوریه و عراق مخالفت نکنند تا در این منطقه با یکدیگر وارد جنگ شده و به دست هم کشته شوند.
از طرف دیگر آمریکا نیز این منطقه را محل مناسبی برای درگیری تروریستها میدانستند، چرا که از هر طرف کشته میشدند اختالف بین مسلمانان بیشتر می شد و چهره خشن تری از اسلام و مسلمانان به جانیان ارائه می گردید واین درنهایت امنیت اسرائیل را بیشتر تامین می کرد وبه نفع اجرای برنامه بلند مدت آمریکا در آسیای غربی بود. اما درعمل کاخ سفید مشاهده کرد که دامنه عملیات این گروههای تروریستی در منطقه راهبردی آسیای غربی محدود نشد بلکه به اروپا و آمریکا نیز کشیده شد. همین امر دیدگاه آنها را تغییر داد. براین اساس آمریکا با مشورت انگلیس و فرانسه به این جمع بندی رسیدند که از طریق همکاری با روسیه در ضدیت با گروههای افراطی آنها را کنترل و در صورت امکان نابود کنند. به عبارت دقیق تر گروههای تکفیری تروریستی دیگر کاربرد خود را برای غرب از دست داده بودند و به ضد خودشان تبدیل شدند. در اینجا بود که طرح باقی ماندن اسد بصورت محدود در قدرت مورد توافق قرار گرفت . زیرا هیچ جایگزینی برای اسد در سوریه وجود نداشت که از یکسو سکولار باشد و از سوی دیگر موجب قدرت گرفتن گروههایی مانند داعش در سوریه نشود.
موضوع مهم دیگر بین آمریکا و روسیه دوستی با اسرائیل است. البته روسها در مقایسه با آمریکا هیچگاه اسرائیل رامتحد واقعی خود در خاورمیانه نمی دانند. چرا که آمریکا به عنوان یک متحد استراتژیک به اسرائیل نگاه میکنند. ولی با این وجود مسکو و واشنگتن برای امنیت اسرائیل و همکاری در برابر هرگونه تهدید علیه تلآویو انگیزه دارند.
نقطه اشتراک نظر دیگر روسیه و آمریکا در روند تحولات بین المللی در مورد مهار کره شمالی میباشد. روسیه در مورد کره شمالی موضعی نزدیک به موضع آمریکا دارد و هر دو خطر هستهای کره شمالی را نمیپذیرند. در مورد ایران نیز تا قبل از برجام موضع روسیه و آمریکا اگرچه در شیوه برخورد اختلاف نظر داشتند. ولی تقریباً نزدیک به هم بود و در کلیتِ آن که مخالف قدرت هستهای ایران بودند هر دو نظر مشترکی داشتند. هر چند نگاه روسیه نسبت به ایران تعدیل شده بود؛ اما در مجموع هر دو مخالف قدرت هستهای ایران بودند. اما در سه سال اخیر همکاری روسیه با ایران به نحو قابل توجه ای افزایش پیدا کرده است واین موضوع موجب نگرانی آمریکا شده است.
► نوع نگاه دو کشور در مسائلی مانند یمن، بحرین چه اختلافات و واگراییهایی دارد؟
روسیه به قطعنامه 2216 که (یمن را ناقض صلح و امنیت بین الملل تحت فصل هفتم قرار داد) رأی مثبت داد؛ البته در ادامه تحولات یمن بویژه پس از تجاوز نظامی عربستان به یمن ، روسیه پشیمان شده و در قطعنامه بعدی رأی ممتنع داد. اما در این مسأله آمریکاییها علیه جریان مقابله با عربستان سعودی جو سازی میکنند. لذا همراهی مسکو با آمریکا در ابتدا در سال 2011 در باره یمن تداوم پیدا نکرد. در مجموع اکنون اختلاف نظر جدی در مورد آینده یمن بین روسیه و آمریکا بوجود آمده است.
روسیه راه حل نظامی را جهت حل بحران یمن عملاً کارساز نمیداند و مخالف عملیات نظامی عربستان میباشد و هر چند این موضوع را صراحتاً اعلام نمیکند. لیکن غرب و آمریکا هر چند در زبان اعلام میکنند که یمن راه حل نظامی ندارد، ولی به عربستان کمک میکنند و حتی بمب ناپالم در اختیار عربستان قرار دادهاند و چند نوبت هم از آن استفاده کرده است. با این حال می توان گفت موضوع یمن به یک مساله مهم در اختلافات میان آمریکا و روسیه تبدیل شده است.
در مورد موضوع بحرین نیز اختلاف نظر وجود دارد. روسیه به دنبال یک راه حل مسالمت آمیز در بحث بحرین است در حالیکه آمریکا دیدگاهی نزدیک به دیدگاه عربستان دارند هرچند انتقاداتی در مسأله نقض حقوق بشر دربحرین مطرح میکنند. ولی در عمل کاملاً با عربستان سعودی همسو است.
► در مورد مسأله صلح اعراب و اسرائیل این روند چگونه است؟
روسیه به صورت سنتی با جبهه آزادی بخش فلسطین در زمان شوروی سابق رابطه بسیار نزدیکی داشت و پس از فروپاشی شوروی سعی کرد با گروههای فلسطینی اعم از سازمان آزادی بخش فلسطین یا حماس ارتباطات خود را حفظ نماید؛ در عین حال که رابطه بسیار نزدیکی هم با اسرائیل داشت.
تفاوت اینجاست که آمریکاییها تمام تخم مرغهای خود را در سبد اسرائیل گذاشتند و اصلاً به حقوق فلسطینیان توجه نمیکنند و در بهترین حالت بحث تشکیل دو دولت در کنار یکدیگر را مطرح کردند. در حالی که روسها با وجود عضویت در کمیته چهارجانبه صلح هم به فلسطینیان توجه داشته و تلاش میکردند تا جایی که بتوانند از موضوع فلسطین برای نقش آفرینی در خاورمیانه استفاده کنند.
► آیا در ماههای آینده نوع اختلافات روسیه و آمریکا در مسائل منطقه غرب آسیا و خاورمیانه کمتر و دامنه همگراییها در بحرانهای عمده منطقه افزوده خواهد شد؟
چنین امری بعید به نظر میرسد. سیاستهای روسیه و آمریکا در خاورمیانه به صورت مبنایی اختلافاتی دارد که ممکن است به صورت تاکتیکی با یکدیگر نزدیک شده و اقدامات مشترکی به صورت تاکتیکی انجام دهند، ولی به صورت استراتژیک و بلند مدت دو کشور قادر نخواهند بود در صحنه خاورمیانه اقدام مشترکی داشته باشند. همچنان دو کشور نخواهند توانست در قفقاز و در شرق اروپا کار مشترکی انجام دهند. در واقع سیاستهای این دو کشور به صورت مبنایی مجزا از یکدیگر میباشد و نگاهها و منافع جدایی دارند. چرا که اهداف و منافع جداگانهای دارند و تنها در جاهایی که منافع این دو کشور بر هم منطبق میشود منجر به اقدامات تاکتیکی میگردد. ولی به صورت بلند مدت و یک نگاه راهبردی و استراتژیک روسیه و آمریکا قادر به فعالیت مشترک در خاورمیانه نیستند.
► آیا روسیه و آمریکا در مورد کاهش نقش ترکیه در مسائل خاورمیانه هم نظر هستند یا خیر؟
به هیچ وجه چنین چیزی وجود ندارد. به نظر من نگاه روسیه به ترکیه متفاوت از نگاه آمریکا به این کشور است و هیچکدام نیز قائل به کم کردن نقش آفرینی ترکیه در خاورمیانه نیستند. در این بین آمریکا نقش آفرینی ترکیه در خاورمیانه را در ضدیت با منافع بلند مدت خود نمیداند. یعنی ممکن است به صورت تاکتیکی در بعضی موارد با هم اختلاف داشته باشند، ولی ترکیه الگوی مناسبی برای اسلام آمریکایی است و آمریکا به دنبال آن است تا نشان دهد میتوان نظامی اسلامی بوده و با اسرائیل هم رابطه خوبی داشته باشد. یعنی ترکیه الگوی موفقی از نظر آمریکاییهاست.
برای روسیه نقش آفرینی ترکیه در خاورمیانه به عنوان یک بازیگر هیچ زیانی ندارد و اتفاقا عامل تنظیم کننده مناسبات روسیه با عربستان و عراق و کردها بشمار می رود .