با توجه به روندی که روابط ایران و آمریکا بعد از اشغال سفارت از سوی دانشجویان پیرو خط امام طی می‌کند، به نظر شما عامل اصلی و ریشه‌ای اختلاف میان دو کشور چیست؟

ریشه اختلاف میان آمریکا و ایران بر سر گفتمان جمهوری اسلامی است. به عبارت دیگر گفتمان انقلابی در ایران به عنوان یک نظریه غالب در یک دوره زمانی که از سوی امام راحل مطرح شد مبتنی بر این بود که با تکیه بر قوانین اسلامی می‌توان یک انقلاب را به‌وجود آورد. مدت‌ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی که ادبیات مارکسیستی در بین برخی از نیروهای سیاسی نفوذ داشت، آنان معتقد بودند که صرفا با اندیشه‌های مارکس می‌توان علیه امپریالیسم قیام کرد و هیچ ایده دیگری غیر از آن قادر به انجام حرکت گسترده اعتراضی در مخالف با امیرپالیسم نیست. اما امام خمینی(ره) نظریه و گفتمان جدیدی را برای اولین بار در جهان مطرح کرد که شاخصه‌های آن، نظریات مارکسیستی و امپریالیستی را به چالش می‌کشید. در واقع ریشه اصلی به وقوع پیوستن واقعه تسخیر سفارت آمریکا که به تعبیر امام به عنوان انقلاب دوم شناخته شد همان نظریه جمهوری اسلامی است. به این معنا که در جریان تسخیر سفارت گفتمان جمهوری اسلامی مبتنی بر غرب‌ستیزی در برابر نظام سلطه قرار گرفت.

چرا امام این اتفاق را بزرگ‌تر از انقلاب اول تلقی کردند؟

در انقلاب دوم، حرکت ضداستبدادی و ضد استعماری و مبارزه با سلطه غرب و به‌طور مشخص آمریکا تداوم پیدا کرد. همچنین مبارزه علیه استعمار ضامن حرکت علیه استبداد داخلی بود و اساسا این حرکت باعث شد که هرگونه امکان و موقعیتی برای وقوع رویدادی مشابه کودتای 28 مرداد در ایران از بین برود. چون استبداد داخلی در ایران ریشه در استعمار خارجی داشت و اگر این ریشه قطع نمی‌شد، زمینه برای بازگشت مجدد استبداد داخلی فراهم می‌شد. از سویی دیگر بعد از تسخیر سفارت، انقلاب اسلامی ماهیتی جهانی پیدا می‌کند.

آیا تصور می‌کنید به تعویق افتادن تسخیر سفارت یا اساسا اشغال نکردن سفارت آمریکا باعث وقوع کودتایی در ایران و بازگشت استبداد داخلی بود؟

شاید نشود با قاطعیت درباره این موضوع اظهار نظر کرد، اما به هر صورت مدیریت این رویداد از سوی امام خمینی(ره) شرایط را برای قطع شدن گام به گام نفوذ آمریکا در ایران فراهم کرد. ببینید برنامه دانشجویان بعد از تسخیر، اشغال 48 ساعته یا حداکثر 72 ساعته سفارت آمریکا بود اما مدیریت 444 روزه تسخیر و مساله گروگانگیری کاملا با امام بود. با تدبیر رهبر انقلاب بحران تبدیل به فرصت شد. همچنان که گفته شده اصل کار بدون اطلاع امام انجام شده و ایشان اساسا در جریان فکر ابتدایی و اولیه و اقدام دانشجویان در بدو امر نبودند، اما بلافاصله بعد از اطلاع از این موضوع تا آخر آن را مدیریت کردند. منظورم از بحران و تهدید و تبدیل آن به فرصت همان خشکاندن ریشه استعمار خارجی و محو استبداد داخلی است.

استمرار جریان گروگانگیری تا 444 روز ناشی از یک برنامه مشخص بود یا سیر حوادث و وقایع باعث به‌طول انجامیدن این بحران شد؟

چند عامل باعث طولانی‌‌تر شدن ماجرا شد. نکته اول این‌که خود آمریکاییان به حق گردن ننهادند. آن موقع خواسته اصلی ملت استرداد شاه از سوی آمریکا بود. اگر زمامداران ایالات متحده، شاه را از کشورشان بیرون کرده یا اقدام به تحویل دادن شاه می‌کردند یا این‌که با نظارت سازمان ملل امکان برگزاری یک دادگاه بین‌المللی را برای رسیدگی به پرونده اتهامات پهلوی دوم فراهم می‌کردند باز هم امکان حل بحران وجود داشت، اما آمریکایی‌ها زیر بار نمی‌رفتند. در واقع آمریکایی‌ها تصور می‌کردند که با به گروگان گرفتن کارمندانشان در سفارت آمریکا، ابهتشان شکسته شد.

اگر علل اصلی استرداد شاه بود، چرا بعد از مرگ محمدرضا پهلوی، بحران استمرار داشت؟

در این بین ماجراهایی رخ داده بود که اساسا موضوع اصلی یعنی استرداد شاه را به حاشیه برده بود. حمله نظامی آمریکایی‌ها به طبس ازجمله این اقدامات بود. کاری که آمریکا در اردیبهشت 59 انجام داد به عنوان نقطه عطفی در تاریخ روابط ایران و آمریکا مطرح است. این اقدام آمریکا به مثابه تجاوز نظامی به خاک جمهوری اسلامی ایران بود و این اتفاق قبل از مرگ شاه رخ داد. حمله نظامی به طبس نشان داد که آمریکایی‌ها از هر فرصتی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران بهره می‌برند. این حمله درست در زمانی اتفاق افتاد که آمریکایی‌ها برای حل مساله گروگانگیری به مذاکره محرمانه با برخی از افراد ازجمله صادق قطب‌زاده پرداختند. همیلتون جردن در کتاب بحران خود به صراحت می‌گوید که ما به طرف ایرانی می‌گفتیم که به مذاکره و گفت‌وگو خود برای حل بحران ادامه می‌دهیم و در عین حال به فکر طراحی عملیات نظامی هم بودیم. این نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها از هر منفذی برای نفوذ در ایران استفاده می‌کردند و البته به تصور این‌که گروگان گرفتن کارمندان سفارت آمریکا از سوی دانشجویان بهانه مناسبی است هم در خفا در پی مذاکره و گفت‌وگو بودند و هم در مواجهه علنی اقدام به حمله نظامی به ایران کردند که ناکام ماندند.

ایران برای حل مساله گروگانگیری چه روندی را در پیش گرفت؟

امام برای مشخص شدن وضعیت گروگانگیری شروطی را برای مجلس شورای اسلامی تعیین کردند و مجلس هم در خرداد 59 فعالیت خود را آغاز کرد و چون اولین مجلس بعد از انقلاب اسلامی بود نمایندگان بعد از تشکیل مجلس درگیر فراهم آوردن ساز و کارهای اجرایی برای اداره جلسات بودند و این روند بیش از سه ماه طول کشید و پس از آن مجلس روند تدوین آیین‌نامه داخلی را طی کرد. قرار بود مساله بررسی پرونده گروگانگیری در شهریور 59 اجرایی شود که کشور درگیر جنگ عراق علیه ایران شد. جنگ تحمیلی به‌طور کلی اوضاع را دگرگون کرد با این وصف در آبان همان سال اولین جلسه پیرامون بررسی وضعیت گروگان‌های آمریکایی برگزار شد. البته برای حل بحران گروگانگیری اختلاف‌نظرهایی هم وجود داشت. برخی معتقد بودند برای این‌که حل مساله گروگانگیری به نفع جیمی کارتر تمام نشود آزادی گروگان‌ها را به بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موکول کنند. البته این صرف در حد یک پیشنهاد بود با این وصف برخی از این طرح به عنوان اکتبر سورپرایز یاد کردند و مدعی هماهنگی میان جمهوری اسلامی با اعضای حزب جمهوریخواه در آمریکا شدند تا کارتر از حزب دموکرات برنده انتخابات ریاست جمهوری نشود. در حالی که روند و سیر طبیعی ماجرا به شکلی اتفاق افتاد که آزادسازی گروگان‌ها با آغازین ساعات ریاست جمهوری ریگان همزمان شد.

آیا اختلاف جریان‌های سیاسی هم در طولانی‌‌تر چاره‌جویی‌ها برای حل ماجرا گروگانگیری تاثیر داشته است؟

به هر صورت اختلافاتی بین گروه‌های سیاسی ازجمله نهضت آزادی و حزب جمهوری اسلامی وجود داشت. این اختلافات با توجه به حضور اعضای هر کدام از این دو حزب در شورای انقلاب هم نمود پیدا می‌کرد. ولی این اختلافات تاثیر اصلی و تعیین‌کننده‌ای در روند تصمیم‌گیری در ماجرای گروگان‌ها نداشت. چون اساسا این رویداد بعد از تسخیر سفارت تا پایان آن از سوی امام خمینی(ره) مدیریت شد.