آینده صلح سوریه در پیوند با مشارکت تمامی بازیگران فعال در بحران است
نوعی مسیر ضدایرانی در تیم انتخابی ترامپ دیده میشود.
بله. اکثریت افراد معرفیشده توسط ترامپ ضدایرانی هستند. او تکلیف روابط خود را با معرفی این افراد مشخص کرده است؛ اما بااینوجود باید منتظر بود که ترامپ در عمل چه رویکردی را در سیاست خارجی اتخاذ میکند و اینکه چه سازوکاری را برای حل مسائل مهم منطقه غرب آسیا و ازجمله مسئله ایران برمیگزیند.
آینده روابط اقتصادی میان تهران و واشنگتن را چگونه ارزیابی میکنید؟
درباره روابط اقتصادی میان تهران و واشنگتن میتوان گفت که باید منافع حاصل از این روابط موردتوجه قرار گیرد. اگر مبادلات اقتصادی با واشنگتن منافعی را برای کشورمان در برداشته باشد، چرا آن را نادیده بگیریم. اگر کالای آمریکایی با قیمت مناسبتر و کیفیت بالاتر است چرا باید از خرید آن چشمپوشی کرد و در مقابل آن ایران نیز میتواند محصولاتی ازجمله خاویار، فرش و سایر اقلام خود را به این کشور صادر کند. اکنون باید پرسید: آیا روابط دو کشور تنها میتواند محدود به مسائل اقتصادی شود؟ بله، میتواند درصورتیکه مبادلات اقتصادی میان تهران و واشنگتن بهصورت موقتی باشد؛ اما برای روابط طولانیمدت اقتصادی لازم است موانع موجود در مسائل سیاسی حلوفصل شود؛ البته پرونده روابط این دو کشور پروندهای قطور و دربرگیرنده چندین سرفصل و موضوعات مختلف است. ترامپ نیز اعلام کرده با محوریت آمریکا درباره موضوعات گوناگون تصمیمگیری میکند و تنها به منافع کشورش توجه خواهد داشت. او با این سیاست نوعی درونگرایی را ترغیب و تشویق میکند و این رویکرد یادآور دکترین مونرو در قرن گذشته است؛ بنابراین نمیتوان قاطع اذعان داشت که آینده روابط تهران و واشنگتن چگونه خواهد بود.
نقش عربستان را در این خصوص چگونه ارزیابی میکنید؟
عربستان معتقد است با حمایت آمریکا میتواند وزن تأثیرگذاری خود را علیه جمهوری اسلامی تقویت کند و این تفکر غلط موجب میشود برای داشتن موقعیت بهتر در رقابت با کشورمان امتیازاتی را به آمریکاییها اختصاص دهد؛ درحالیکه چنین رویکردی جز افزایش هزینه برای این کشور دستاوردی بههمراه نخواهد داشت. همچنان که ترامپ بهصراحت اعلام کرد که واشنگتن همواره برای تحولات منطقه خاورمیانه هزینههایی را پرداخت کرده است، اما اکنون کشورهای منطقه ازجمله عربستان باید هزینه این تحولات را بپردازند؛ به این معنا که اگر آمریکا در یمن، عراق یا سوریه مداخله کند باید آل سعود هزینه آن را پرداخت کند.
بهترین تصمیم برای رابطه دو کشور ایران و عربستان چیست؟
بهترین تصمیم در خصوص روابط عربستان و ایران این است که این دو کشور از طریق گفتوگو و مذاکره به حل مسائل و چالشهای موجود بپردازند؛ چون منافع این دو کشور در رفع این مسائل است. مذاکره میان دو کشور میتواند از مسئله یمن آغاز شود؛ زیرا این موضوع بهشدت موردتوجه ریاض است؛ به دلیل اینکه بیش از 1300 کیلومتر مرز مشترک با این کشور دارد و تحولات یمن بر آل سعود بسیار تأثیرگذار است؛ بهطوریکه اکنون ریاض در باتلاق گرفتارشده است و از سوی دیگر جمهوری اسلامی بهدلیل داشتن طرفداران و هواداران خود در یمن میتواند به برقراری صلح و ثبات در این کشور کمک کند و مدلی از همکاری در این کشور شکل گیرد. بهنظر میرسد به نفع این دو کشور است که بهجای آنکه فضا را برای مداخلات آمریکا و سایر قدرتها فراهم کنند با مذاکره زمینه حل تنشها را ایجاد کنند و اجازه ندهند قدرتهای جهانی بهبهانه ایرانهراسی سلاحهای خود را به کشورهای منطقه ازجمله قطر، امارات، عربستان، بحرین و کویت بفروشند. در شرایط کنونی به سود دو کشور است که با مذاکره مشکلات خود را مرتفع کنند؛ البته مواضع اعلامشده توسط ترامپ موجب نزدیکی عربستان سعودی به جمهوری اسلامی نخواهد شد؛ چون ریاض از سال 1932 و روی کارآمدن آلسعود ابتدا به انگلیس متکی بود و از سال 1971 که تئوری کسینجر مطرح شد این کشور بهسوی آمریکا گرایش پیدا کرد و بعید است اگر آلسعود با سیاستهای ترامپ روبهرو شود در جهتگیری گذشته خود در قبال واشنگتن تغییراتی را پدید آورد. درصورتیکه روابط ریاض و واشنگتن میتواند تداوم داشته باشد، اما جمهوری اسلامی میتواند به رفع تنشهای خود با آلسعود بپردازد و بهسمت حلوفصل مشکلات حرکت کند تا قدرت بازیگری خود را ارتقاء دهد. بهعبارتدیگر این دو کشور بهجای آنکه درصدد حذف یکدیگر تلاش کنند میتوانند از طریق همکاری قدرت بازیگری خود را در برابر کشورهایی ازجمله آمریکا، انگلیس و فرانسه افزایش دهند. این کشورها خواهان افزایش تضادها میان این دو کشور هستند تا بتوانند سلاحهای بیشتری به کشورهای منطقه بفروشند و قدرت و نفوذ خود را در خاورمیانه تثبیت کنند و پایگاهی بهدست آورند.
اخیراً ترامپ نیز خواهان تأمین هزینههای خود از کشورهای منطقه است؛ البته واقعیت این است که عربستان نمیتواند خود را از آمریکا دور کند؛ چون از چنین قدرتی برخوردار نیست و چنین تمایلی هم ندارد؛ اما این کشور میتواند مشکلات خود را با جمهوری اسلامی حل کند و از طریق رفع این چالشها قدرت بازیگری خود را در سطح منطقه ارتقاء دهد. تهران و ریاض در سایه همکاری میتوانند قدرت بازیگری خود را افزایش دهند؛ بهجای آنکه در یمن، عراق و سوریه در تضاد با یکدیگر عمل کنند. توافق حاصلشده در لبنان میتواند مدلی خوب برای حلوفصل مسائلی که در روابط کشورمان با عربستان وجود دارد، باشد و اگر این مدل درباره یمن نیز اعمال شود آثار مثبتی بههمراه خواهد داشت؛ زیرا حل سریعتر این مسئله به سود تمامی کشورهای منطقه خواهد بود.
درباره حل بحران سوریه نشستهای گوناگونی برگزارشده است و اکنون نشست آستانه پیش رو قرار دارد. اینکه جمهوری اسلامی خواهان عدم حضور آمریکا در این اجلاس است بیانگر موضعگیری احساسی کشورمان است. ایران میخواهد پاسخ مناسبی به رفتار واشنگتن در مذاکرات ژنو 1 بدهد؛ زیرا این کشور سعی میکرد تهران در این نشست حضور نداشته باشد. کشورمان میخواهد پاسخ مناسبی به رفتار غلط آمریکاییها بدهد و از سوی دیگر اجلاس آستانه نشستی موقتی باشد؛ برای اینکه نگرش طرفین سوری به یکدیگر نزدیک شود. در این موضوع، بود یا نبود آمریکا تأثیر چندانی ندارد. شاید بتوان گفت دلیل مخالفت تهران با حضور آمریکا این باشد که جمهوری اسلامی گمان میکند اگر واشنگتن در متن مذاکرات حضور نداشته باشد شاهد کارشکنی کمتری خواهیم بود. باید توجه داشت که ایالاتمتحده و متحدانش از بازیگران تأثیرگذار در بحران سوریه هستند و نمیتوان طرح جامع صلحی برای سوریه تدوین کرد که آمریکا و متحدانش در آن نقشی نداشته باشند. درحالیکه این مسئله امکانپذیر نیست و قرائن و شواهد بهخوبی گویای آن است، ممکن است اجلاس آستانه نشست مقدماتی باشد برای آنکه طرفین به یکدیگر نزدیک شوند و اقدامات اولیه انجام و در مرحله بعد از بازیگران تاثیرگذار ازجمله آمریکا، عربستان، امارات و قطر دعوت شود. باوجودآنکه این کشورها برهم زننده صلح بودند اما واقعیت این است که در روند حصول توافق مؤثر هستند و نمیتوان آنها را نادیده انگاشت. بهعبارتدیگر نمیتوان به توافقی در بحران سوریه دست پیدا کرد؛ اما این بازیگران در آن نقشی نداشته باشند و آن توافق به نتیجه برسد. تمامی مشکلاتی که از سال 2011 تاکنون در سوریه شاهد بودهایم در یکطرف آن کشورهای عربستان، آمریکا، قطر و متحدان آن قرار داشتهاند. اکنون چگونه میتوان در حلوفصل این بحران آنها را حذف کرد و نادیده انگاشت. اگر اجلاس آستانه نشست مقدماتی برای حل موضوع و نزدیکشدن دو طرف سوری است از این حیث خوب است؛ اما اگر میخواهند طرح جامعی برای آینده صلح در سوریه تدوین شود لازم است بازیگران تأثیرگذار ازجمله عربستان، آمریکا و قطر و امارات نیز در آن حضورداشته باشند.