منافع روسیه و آمریکا جنگیدن در خاورمیانه نیست
* در سالهای اخیر با گسترش بحران در مناطق مختلف جهان اختلافات روسیه و آمریکا و مواضع متفاوت این دو کشور بیشتر دیده میشود که نمونه آخر آن حمله آمریکا به سوریه بود که اعتراض زیادی را در سطح منطقه و بینالملل به همراه داشت. این اقدام آمریکا چه تاثیری میتواند در رابطه روسیه و آمریکا داشته باشد؟
بهشتی پور: اقدام آقای ترامپ در حمله به سوریه اقدام مقطعی بود. به عبارت دیگر این حمله یک راهبرد کلی ایالات متحده آمریکا نیست و این کشور تصمیم ندارد خود را درگیر مساله سوریه کند بلکه در آن مقطع، ترامپ برای اینکه خودی نشان دهد و سیاست اوباما را در مورد سوریه ناکارآمد نشان دهد، دست به این اقدام زد. با این اقدام ماجراجویانه ترامپ میخواست به افکار عمومی داخل آمریکا بگوید ما دنبال این هستیم که بار دیگر قدرت آمریکا را به دنیا نشان دهیم اما عملا دیدیم که آمریکا نتوانست به هدفی که طراحی کرده بود، برسد.
همچنین بدنامی بیشتر برای ایالات متحده به همراه داشت. زیرا در دوران تبلیغات ریاست جمهوری در آمریکا، ترامپ از اوباما انتقاد می کرد که چرا در عراق و سوریه میلیاردها دلار هزینه شد و آخر هم هیچ سودی برای مردم آمریکا که مالیاتدهندگان این کشور هستند، در بر نداشت. در این حمله آمریکا به یک پایگاه هوایی سوریه ۵۹ موشک کروز شلیک شد؛ میلیونها دلار هزینه روی دست مردم آمریکا گذاشته شد اما این پایگاه از همان روز مجددا به کار خود ادامه داد به همین دلیل از سوی مخالفان ترامپ این انتقاد مطرح شد که درگیر شدن در سوریه جز اینکه بدنامی بیشتر برای آمریکا داشته باشد، دستاورد دیگری نداشت. بویژه آنکه بدلیل اختلافهای ترامپ با مهمترین رسانه های آمریکا دستگاه تبلیغاتی با ترامپ همسو نبودند و او نتوانست افکار عمومی را متقاعد کند که سوریه عامل حمله شیمیایی به منطقه خان شیخون بوده است.
واقعیت این است که ترامپ این کار را بصورت مقطعی انجام داد تا آخرین موشکهای کروز در یک جنگ واقعی به آزمایش گذاشته شود. روسیه هم خوب این را درک کرده است و الان هر چند اختلافات اساسی بین روسیه و آمریکا بر سر مساله اوکراین، شبه جزیره کریمه، گسترش ناتو در اروپا که اخیرا هم ادوات نظامی ناتو در لهستان و چند کشور شرق اروپا مستقر شد که همه تهدیدی برای روسیه محسوب می شود، وجود دارد اما هم ترامپ و هم آقای پوتین مایل نیستند که به این اختلافها دامن زده شود اما برای اینکه خودی نشان دهند و سیاست خود را به عنوان یک قدرت جهانی به رخ سایرین بکشند دست به همچین عملیات ماجراجویی میزنند و روسیه هم متقابلا تا آنجایی که از دستش برآمده اقداماتی را انجام داده که نارضایتی خود را راجع به این موضوع نشان دهد.
* گفتید که اقدامی که ترامپ انجام داد مقطعی بود اما آیا آمریکا که قدرت بینالمللی است در برابر قدرت گرفتن روسیه در منطقه و سوریه ساکت مینشیند؟
بهشتیپور: روسیه هنوز نمیتواند بطور کامل کنترل منطقه راهبردی خاورمیانه را در دست بگیرد چون توان آن را ندارد. روسیه فقط توانسته است در در دو بندر استراتژیک سوریه در شرق مدیترانه یعنی بندر طرطوس و لاذقیه که ازچند دهه گذشته برای روسیه اهمیت زیادی دارد، موقعیت خود را تثبیت کند اما در کل، روسیه در خاورمیانه هنوز یک بازیگر عمده محسوب میشود و نه یک قدرت اول و هنوز نه روسیه و نه هیچ کشور دیگر نمیتواند حرف اول و آخر را در خاورمیانه بزند.
*اما روسیه این پتانسیل را دارد که غیر سوریه در دیگر کشورهای منطقه حضور داشته باشد؟
بهشتیپور: سوریه هنوز در خاورمیانه با مشکلات زیادی روبرو است. خاورمیانه سالهاست حیاط خلوت آمریکا بوده با این حال این کشور نمیتواند ادعا کند در خاورمیانه حرف اول و آخر را میزند. چراکه خاورمیانه منطقهای پیچیده و چند لایه است و چند قدرت منطقه ای مثل مصر، ایران، عربستان و ترکیه در این منطقه حضور دارند که منافع مختلفی را هم دنبال می کنند. از سوی دیگر کشورهایی مثل آمریکا، روسیه، انگلیس و فرانسه در این منطقه با هم رقابت میکنند. البته هر چند در مواقعی هم با هم همکاری دارند بنابراین به نظر من هیچ کشوری نمیتواند به طور قاطع ادعا کند در خاورمیانه تصمیم گیرنده است و هر چه را اراده کند انجام میدهد. واقعیت این است که کشورها در سایه یک همکاری منطقهای و بینالمللی میتوانند اقدام یا تصمیم جمعی را به مورد اجرا گذارند. بویژه امروز که متاسفانه خاورمیانه با درگیریهای بیسابقهای روبرو شده است که حداقل در ۵ دهه گذشته هیچگاه کشورهای مسلمان منطقه اینچنین با هم درگیر نبودند.
* به نظر شما اتفاقات و درگیریهایی که در خاورمیانه شاهد هستیم چقدر مربوط به مسایل داخلی و چقدر به مناسبات بینالمللی ارتباط دارد؟
بهشتی پور: این اتفاقات از یک طرف حاصل رقابت قدرت های منطقه ای از سوی دیگر بازیگران جهانی و سرانجام رهبران کشورهای درگیر در منطقه است. یعنی هر سه طرف در به وجود آوردن چنین وضعیتی مسوول هستند و طبیعی است برای حل این موضوع هم، آمریکا و روسیه به تنهایی نمیتوانند تصمیم گیر باشند. بلکه مجموعه قدرتهای منطقهای، بین المللی و بازیگران داخلی در کشورهای درگیرباید اشتراک مساعی وهمکاری داشته باشند؛تا به یک راه حل همه جانبه دست پیدا کنند.
اگر واقع بین باشیم می توانیم این حقیقت را بپذیریم که در جنگ های کنونی هر دو عامل داخلی و بیرونی در ایجاد و تداوم جنگ موثر بوده اند . ما برای راحت کردن تحلیل سیاسی و توجیه ایده های خود می توانیم همه را به گردن قدرت های فرامنطقهای یا کشورهای منطقه بیندازیم. اما اگر بخواهیم مساله را واقع بینانه و همه جانبه بررسی کنیم باید بگوییم هر سه عنصر یعنی بازیگران بین المللی مثل روسیه، آمریکا، فرانسه و انگلیس، همچنین یازیگران منطقه مثل ترکیه، عربستان، مصر، امارات و ایران و در آخر بازیگران داخلی این کشورها مثل حزب بعث و ارتش سوریه، نیروهای مخالفی که در سوریه هستند و تروریستهای جبهه النصره و داعش همه مسوول هستند اما سهم همه در ایجاد بحران یکی نیست. یعنی نمی شود برای همه به یک اندازه سهم قایل شد. بلکه نسبت سهم آنها در شرایط زمانی و مکانی متفاوت است اما در کل همه در ایجاد و ادامه بحران منطقه مسوول هستند. پس به تبع آن اگر هم راه حلی بخواهیم پیدا کنیم باید همه این عناصر با هم همکاری کنند تا یک وضعیتی به وجود آید که همه متقاعد شوند که جنگ و خون ریزی کافی است و منافع جمعی آنها در پایان دادن به این جنگ خانمانسوز در منطقه خاورمیانه است.
* اغلب کشورهای منطقه خصوصا کشورهایی که گرفتار بحران هستند با دخالت کشورهای فرامنطقهای دچار ویرانی میشوند همانند آنچه که در عراق و سوریه شاهدیم. با اتفاقاتی که پیش آمد آیا سوریه به عرصه جنگ بین روسیه و آمریکا تبدیل خواهد شد؟
بهشتی پور: بعید میدانم چون نه منافع روسیه و نه منافع آمریکا جنگیدن با هم در این منطقه نیست اگر منظور شما جنگ نیابتی است الان این جنگ در جریان است و نه فقط بین روسیه و آمریکا بلکه بین کشورهای منطقه هم متاسفانه در سوریه و تا حدودی عراق شاهد آن هستیم. اما واقعیت این است اگر بخواهیم کشورهای فرا منطقهای را مقصر اصلی این حوادث بدانیم جفا کردیم. من به عنوان یک تحلیلگر سیاسی حداقل معتقد هستم نقش کشورهای منطقه ای مثل عربستان سعودی، امارات، قطر، ترکیه و مصر در ایجاد چنین فضایی بسیار پررنگ تر بوده است حتی بازیگران داخلی این کشورها هم نقش کمی در این امر نداشتند. البته این به معنای نادیده گرفتن جنایت های آمریکا، اسراییل، انگلیس و فرانسه در سوریه و عراق نیست.
* راه حل برون رفت سوریه و منطقه از بحران چیست. نشستهایی که در این زمینه برگزار میشود، چقدر موثر هستند؟
بهشتی پور: در سیاست ضربالمثلی است که میگوید هزار ساعت مذاکره بیحاصل بهتر از یک ساعت جنگیدن است. مذاکره کردن خیلی خوب است که انجام شود اما واقعیت این است که مذاکره ای که بازیگران جهانی، منطقه ای و داخلی به هر دلیلی در آن مشارکت نداشته باشند، به نتیجه نخواهد رسید. در مورد سوریه برای آنکه مذاکرات در شهرهای آستانه قزاقستان و ژنو یا هرجای دیگر به نتیجه برسد، باید هم بازیگران بینالمللی و منطقهای و هم عوامل داخلی سوریه و آنهایی که نام برده شد مثل دولت اسد از یک سو و از سوی دیگر گروه های مخالف اسد اعم از مخالفان سیاسی و تروریستی مثل داعش و جبهه النصره نمایندگانی داشته باشند، تا بتوان راه حلی همه جانبه در مذاکرات پیدا کرد.
* اکثر کشورها بعد از اقدام آمریکا به نفع این کشور موضع گرفتند و ایران و روسیه به نوعی تنها ماندند چقدر این احتمال وجود دارد که اجماع جهانی علیه روسیه و ایران شکل بگیرد؟
بهشتی پور: البته چین هم درست است رأی ممتنع به پیش نویس قطعنامه پیشنهادی علیه سوریه داد اما واقعیت این است که از موضع ایران و روسیه در سوریه حمایت میکند. همچنانکه ونزوئلا هم در شورای امنیت از موضع روسیه حمایت کرد. اینکه چه کسی جنایت خان شیخون را انجام داده است سوال مهمی است که پیشنهاد ایران و روسیه برای تشکیل یک گروه حقیقت یاب بین المللی تصویب نشد به همین دلیل میتوان گفت در عمل ایران و روسیه مورد حمایت سایر کشورهای موثر در جهان قرار نگرفتند ولی واقعیت این است که افکار عمومی دنیا، تظاهراتی که در اروپا و آمریکا رخ داد، حتی مقالاتی که در نیوزویک، نیویورک تایمز و چند نشریه معتبر آمریکایی و انگلیسی چاپ شد شبهات جدی را درباره متهم کردن دولت سوریه به حمله شیمیایی به مخالفان خود، مطرح کردند آنها این سوال را داشتند که چطور سوریه میتواند مسوول این بمباران شیمیایی باشد. در صورتی که در جنگ دست برتر را داشت و قاعدتا مایل نبود بهانه دست آمریکا و متحدانش برای مداخله در سوریه بدهد. اما آمریکا تلاش میکرد این مساله را به جهانیان بقیولاند که سوریه عامل اصلی این حملات است. ولی به این سادگی امکانپذیر نبود به خصوص اینکه تجربه تاریخی نشان میداد که زمانی آمریکا و انگلیس تلاش کردند عراق را صاحب بمب هستهای و سلاح کشتار جنگی نشان دهند اما دروغ گو بودنشان بعد از سقوط رژیم صدام اثبات شد زیرا بعد از سقوط بغداد هیچ مدرکی دال بر اینکه در عراق بمب هسته ای وجود دارد، پیدا نکردند.
درباره اتهام علیه سوریه هم یک چنین وضعیتی پیش آمد در حالی که در سال ۲۰۱۴ زیر نظر سازمان ملل کلیه سلاح شیمیایی از سوریه خارج و نابود شد. الان این سوال مطرح است که این سلاح ها از کجا آمده است؟ آنها مدعی هستند که مخالفین اسد به سلاح سارین دسترسی ندارند. سلاحی که نمی شود آن را در انبار منفجر کرد زیرا از دو قسمت مجزا تشکیل می شود و برای آنکه فعال شود باید باهم ترکیب شوند ولی واقعیت این است که نتوانستند این ادعا را اثبات کنند که دولت سوریه در این زمینه نقش داشته و دولت سوریه هم در موقعیتی نبود که چنین حمله ای به نفعش باشد. همه اینها را اگر کنار هم بگذارید میبینید که درست است که کشورهای مختلف از موضع آمریکا حمایت کردند اما این حمایت از نظر افکارعمومی بینالمللی شبیه همان حمایتهایی بود که علیه صدام بود و بعد هم دروغ بودن آن اثبات شد.
* با همه این عکسالعملها و افکار عمومی در آخرین خبرها داشتیم که وزرای خارجه روسیه و آمریکا در مورد سوریه گفت و گو کردند. شما چشم انداز منطقه و سوریه را چگونه می بینید؟
بهشتی پور: چشم انداز این موضوع به نظر من این است که جنگ در سوریه باید پایان بپذیرد. یعنی بعد ازگذشت ۶ سال و برجای ماندن حدود ۳۰۰ هزار نفر کشته و ۵ میلیون نفر آواره، واقعا تکان دهنده است. آمار جنایتی که در سوریه رخ داده در سطح جهان و منطقه کم سابقه است. به نظر می رسد زمان برای پایان به این جنگ نابودگر فرا رسیده است و به نظر من آمریکا و روسیه دنبال یک راه حلی هستند که بتوانند با هم به توافق برسند. حالا این راه حل چگونه است عده ای نگران این هستند و می گویند آنها ایران را دور می زنند و با هم معامله می کنند اما به نظر من این فرضیه ها خیلی دقیق نیست چون بالاخره کشورهای مختلف در این امر تاثیر گذار هستند و در حوزه سوریه اگر قرار است راه حلی به دست بیاید این راه حل باید تمام بازیگران بالقوه را اعم از منطقه ای، بین المللی و داخل سوریه را شامل شود و نمیشود یک دفعه ما شاهد دور زدن این گروهها باشیم تحلیلی که مرتبا در داخل ایران مطرح میشود.
* به نظر میرسد هماکنون رابطه روسیه و آمریکا تحت تاثیر تحولات منطقه قرار گرفته است. با اوضاعی که هم اکنون در منطقه شاهد آن هستیم شما آینده رابطه این دو کشور را چگونه می بینید؟
بهشتی پور: در این زمینه دو نظر وجود دارد یکی اینکه همکاریهای روسیه و آمریکا، در سطح بینالمللی است و مسایلشان هم مسایل بینالمللی است و مشکلاتی که در سطح منطقه به وجود میآید به خاطر رقابتهای این دو کشور است اگر این دو کشور در سایه آن مسایل بینالمللی با هم به توافق برسند مشکلات در سطح منطقهای حل می شود. نظر دومی هم که من بیشتر این نظر دوم را به دلیل قراین و شواهد تاریخی قبول دارم معتقد است که کشورهای آمریکا و روسیه منافع خودشان را دنبال میکنند اما وقتی یک بستر مناسبی در بعضی از کشورهای دنیا به وجود میآید از این بستر برای رسیدن به منافع خودشان بهره میگیرند. اینگونه نیست که ما بگوییم همه این تحولات را آنها طراحی و برنامه ریزی کردند بلکه آنها از تحولاتی که به وجود می آید در راستای منافع خود استفاده می کنند. مثلا در اوکراین دعوایی که بین شرق و غرب این کشور به وجود آمد، موجب جنگ داخلی شد و در نهایت آمریکایی ها، اتحادیه اروپا و روسیه دخالت کردند و در نتیجه بحران سال ۲۰۱۴ رخ داد. پس اگر مردم این کشور خودشان با هم اختلاف پیدا نمی کردند، چنین زمینه ای برای مداخله اتحادیه اروپا و آمریکا فراهم نمی شد. همین این مساله هم در سوریه حاکم است. جنگ سوریه، درگیری ارتش و مردم در شهر درعا در جنوب سوریه، بهانهای درست کرد تا تروریستها بتوانند در حما، حمص و بعد از آن حلب و دمشق توسط ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و کمک های انگلیس، فرانسه و آمریکا سازماندهی شوند و وضعیت به گونهای شد که امروز شاهد آن هستیم. پس بسترسازی بحرانها از یک طرف و سوءاستفاده قدرتهای بازیگر از سوی دیگر است که وضعیت منطقه را شکل می دهد.
آمریکا و روسیه با آمدن ترامپ در کاخ سفید دور جدیدی از رقابتها را آغاز کردند که برخلاف آنچه که اعلام میشد، تعارضهای مسکو و واشنگتن نه تنها کمتر نشد بلکه به نظر میرسد رو به افزایش است. با این حال مبارزه علیه پدیدهای مانند داعش که امروز هم در روسیه و هم در آمریکا دست به عملیات میزند و زمین بازی خود را به اروپا، شمال آفریقا و شرق آسیا گسترش داده است هر دو طرف را به این سمت سوق داده است که بحران سوریه را حل و فصل کنند شاید بتوانند پدیده داعش و تکفیریها را در هین منطقه مهار نمایند.