آيا اقدام آمريکا در مورد تاخیر در برقراری تحریم ها تا زمان برگزاری انتخابات در ایران به معناي اين است که دولت آمريکا جريان دولت روحاني و همفکران وي را به جريان اصولگرا و منتقدين روحاني ترجيح مي دهد ؟ يا اينکه اين اقدام صرفا يک اقدام تاکتيکي است تا داخل ايران اختلاف ايجاد کنند و بگويند جريان نزديک به روحاني مورد تاييد آمريکا است؟

در 4 سال گذشته دولت روحاني، آمريکايي ها چه در دوره اوباما و چه در زمان ترامپ بر اساس سياست چماق و هويچ ، هر اقدامي که توانستند انجام دادند و براي آنها تفاوتي نمي کرد که در ايران اصلاح طلبان يا اصولگرايان در قدرت هستند؛ بلکه اصولا آنها منافع آمريکا و استراتژي اعمال فشار از طريق تحريمها را دنبال مي کنند.

کنگره دراين مقطع به صورت تاکتيکي اعلام مي کند که تصويب تحريمهاي جديد را به تعويق مي اندازند تا به به جناح هاي تندرو يا ضد آمريکايي کمک نکند تا آنها بتوانند از اين سوژه استفاده کنند و فضا را براي جناح هايي که معتقد به تعامل با آمريکا در داخل ايران هستند ،  تضعيف کنند. تعليق تحريمها يک اقدام کاملا تاکتيکي است. اقدامي است تا ميان گروها در درون نظام جمهوري اسلامي اختلاف ايجاد کنند وگرنه اصل بحث اين است که نتيجه انتخابات هر چه باشد، قطعا آمريکا در نهايت آمریکا برای رسیدن به منافع خود تاکتیک  جدیدی را دنبال مي کند وگرنه استراتژی آمریکا مبتنی بر همان سیاستی  خواهد بود که  بعد از انقلاب اتخاذ کرده است. این استراتژی  ادامه یافت ؛ به دور از اينکه رئيس جمهور ايران روحاني باشد يا رقباي روحاني.

به نظر من رفتار دولتمردان آمريکا برای مردم ایران  بايد دقيق تبيين شود تا در داخل کشور اسير بازي جريان سازي هايي که در داخل کنگره آمريکا مي شود، نشويم. اگر دولتي در داخل ايران منافع آمريکا را تامين کند قطعا از آن جانبداري مي کنند چه اصلاح طلب يا اصولگرا باشد. اگر دولتي منافع آمريکا را تامين نکند، خط فشار و تحريم هچنان ادامه پيدا خواهد کرد. در داخل ايران سياست هاي کلان توسط مقام معظم رهبري تعيين مي شوند و دولتها مجري سياست هاي کلان هستند که در شوراي عالي امنيت ملي تصويب مي شوند. لذا اين موضوع که کنگره به صورت تاکتيکي فعلا تحريمها را تصويب نمي کند تا جناح تندرو از آن به عنوان سوژه تبليغاتي در انتخابات استفاده نکنند، يک اقدام تاکتيکي و فريب افکار عمومي در داخل ايران است تا ما را نسبت به هم بدبين کنند و در داخل کشور آدرس غلط به افکار عمومي دهند . بنابراین  نبايد فريب اين اقدامات را بخوريم. هر فردي رئيس جمهور ايران شود تا زماني که آمريکا سياست هاي کنوني را دنبال مي کند، چالش ها با آمريکا ادامه خواهد داشت.

بهشتی پور  در خصوص تاثيرگذاري سياست هاي دولت آمريکا بر نتايج انتخابات رياست جمهوري ايران گفت:

 اگر واقع بين باشيم بخشي از افکار عمومي داخل ايران به اين موضوع توجه مي کنند که دولت آينده ايران سياست تعامل يا تقابل با غرب را دنبال مي کند یا خیر . اما مجموعه کساني که در انتخابات شرکت مي کنند توجه ندارند که آمريکا چه تصميمي اتخاذ مي کند تا بر اساس آن راي دهند. اتفاقا برعکس راي دهندگان ايراني دنبال آن هستند که رئيس جموري انتخاب کنند که بتوانند منافع ملي ايران را بدون شعار و بدون اينکه براي کشور هزينه ايجاد کند، تامين نمايد. رئيس جمهوري که افزايش رفاه کشور ، توسعه همه جانبه، آزادي هاي اجتماعي و سياسي مردم را پيگيري کند.

در سوی دیگر موضوع باید توجه داشت اگر مردم بدانند فردي حامي خارجي دارد قطعا تاثير منفي در راي آنها دارد. اگر براي اکثريت مردم در داخل ايران مسلم شود که خارجي ها از کانديدايي حمايت مي کنند قطعا نتيجه عکس مي دهد و در نزد افکار عمومي ايران مطرود خواهد بود.

 ايراني ها اجازه نخواهند داد خارجي ها براي مردم تصميم بگيرند. اگر در داخل کشور هوشمند عمل شود و سياست هاي آمريکا را بر اساس قراين و شواهد درست تحليل کنند، مردم متوجه مي شوند که در 37 سال گذشته صرفنظر از روي کار بودن دولت اصولگرا يا اصلاح طلب، تحريمهاي آمريکا ادامه داشته است. آمريکايي ها منافع خود را دنبال مي کنند و درصدد آن هستند که خط سلطه را در ايران حاکم کنند.

لذا اقدام تاکتيکي کنگره آمريکا در تعليق تحريمها نبايد موجب ايجاد بدبيني در داخل کشور و ميان جناح ها نسبت به يکديگر شود. در اصل همه ايراني و دنبال منافع ايران هستند و هر فرد رئيس جمهور شود منافع ملي ايران را دنبال مي کند نه منافع آمريکا را.

اين کارشناس سياسي در خصوص سياست خارجي دولت آينده ايران براي مهار ترامپ گفت:

سياست تعامل يعني عمل متقابل، شما اقدامي مي کنيد و طرف مقابل اقدامي را انجام مي دهد اما برخي علاقمند هستند سياست تعامل را سياست وادادگي و پذيرش نفوذ غرب ترجمه کنند. در حالي که دولت روحاني و مجموعه کساني که با دولت روحاني کار مي کنند، دنبال وادادگي در قبال غرب و گذشتن از ارزش هاي انقلاب نيستند. بحث تاکتيک است و اينکه نحوه برخورد ما با غرب بايد چگونه باشد.

سياستي که صرفا تقابل و درگيري باشد يا اينکه در عين حفظ  استقلال و تاکيد بر ارزش هاي مباني انقلاب اسلامي، تعامل با دنيا را پيگيري کند. اگر لازم شد مذاکرات کنيم و اگر لازم شد در قبال موضوعات مختلف به دنبال راه حل هاي مشترک باشيم. اين با سياست وابستگي، وادادگي و سلطه پذيري متفاوت است. همچنان که در قبال طرف مقابل يک جايي تقابل هم لازم است و وقتي طرف مقابل زور مي گويد، بايد مقابله کرد.

سياست تعامل اين نيست که مقابله کامل کنار گذاشته شود؛ بلکه جاهايي که اقتضا مي کند بايد با تحريکات دشمن مقابله کرد اما اصل بر اين است که بتواند تعامل کند و از طريق مذاکره و گفتگو مسئله را حل کند. طرف مقابل ترجمه اي که از تعامل دارد اين نيست که يک عمل متقابل سودمند نشان مي دهد بلکه حرف خود را مي خواهد تحميل کند و مي گويد آنچه که من مي گويم بايد اجرا شود. اگر آمريکا دست از زورگويي بردارد و سياست ایران را در منطقه درک کند، قطعا مي تواند با ايران وارد تعامل شود . مشکل اين است که در دروان روساي جمهور مختلف در آمريکا اوباما ، بوش پسر و  ترامپ همچنان اين سياست را دنبال مي کنند که البته شدت وضعف دارد و تاکتيک هاي شان متفاوت است. تاکتيک هاي دولت ترامپ با آنچه که اوباما در پيش گرفته بود، تفاوت دارد اما اهداف يکي است.

روسای جمهور دموکرات و جمهوريخواه منافع آمريکا را دنبال می کنند. خيلي ساده لوحانه است که تصور کنيم ترامپ مانند اوباما است آنها در تاکتيک ها و روش ها بسيار متفاوت هستند. بايد تفاوت ها را درک کنيم و متناسب با آن براي سياست هايي که اتخاذ مي کنند، برنامه داشته باشيم و بدانيم در قبال سناريوهاي مختلف چه رفتاري را مي توانيم داشته باشيم. مشکل اساسی بسیاری در ایران آن است که شناخت خود را از آمریکا از لابلای رسانه های شنیداری ، دیداری و نوشتاری بدست می آورند در حالی که شناخت آمریکا را باید از طریق کتابخانه هایشان و زندگی د رآنجا بدست آورد تا این شناخت عمیق و بدور از بازی های رسانه ای باشد

 دولت ترامپ دولتي است که مي گويد درونگرا است و مدعي است که آمريکا نبايد در کشورهاي ديگر مداخله کند و اگر مداخله مي کند هزينه آن را بايد کشورهاي ديگر تامين کنند و گفته است اگر هزينه هايي که صرف جنگ در عراق و افغانستان شد، خرج سرمايه گذاري پايه در افغانستان مي کرديم، بهره برداري بسيار بيشتري مي برديم. اين اعتقاداتي است که دولت ترامپ دارد اما از طرف ديگر بودجه نظامي آمريکا را افزايش داده و سياست مداخله در ساير  کشورها را درپيش گرفته است و اعلام کرده است که کشورهاي اروپايي بايد هزينه ناتو را تامين کنند و هزينه فعاليت هاي نظامي آمريکا در خليج فارس و خاورميانه را بايد کشورهاي عربستان، امارات و قطر به عهده بگيرند. فرق ترامپ با اوباما در اين تاکتيک ها است براین اساس ایران هم قطعا نمي تواند همان روش هايي که در قبال اوباما اتخاذ کرده بود، در قبال ترامپ بکار بگیرد.

کليت گفتمان انقلاب اسلامي در مقابل غرب و آمريکا قرار دارد اما در جزئيات مي توانيم تاکتيک هاي مختلف اتخاذ کنيم. آقاي روحاني و تيم وي معتقد است با استفاده از تنش زدايي در روابط با کشورهاي عربي و غربي مي توانيم ايران هراسي را در سطح منطقه و بين الملل کاهش دهيم و با جذب سرمايه گذاري به ايران فضاي مناسب براي توليد و افزايش رفاه عمومي ايجاد کنيم و به لحاظ عملي و تئوري دولت روحاني به دنبال اجراي آن است.

بهشتي پور در پاسخ به اين سوال که براي مقابله با سياست هاي ترامپ دولت اصولگرا کارآمد است يا اصلاح طلب، گفت:

در گذشته اين تجربه را داشتيم که با روي کار آمدن هر يک از دولتهاي اصولگرا و اصلاح طلب روند تقابل ايران و آمريکا پايان پيدا نمي کند. اين تئوري که مي گويد چون ترامپ تندرو در آمريکا به قدرت رسيده پاسخ مناسب آن اين است که يک دولت تندرو در ايران روي کار آيد، در تعارض با مباني اصلي روابط بين الملل و تحليل واقعيت هاي نظام بين المللي است. الزاما اين نيست که براي مقابله با دولت ترامپ که تمام ساختارهاي آمريکا را زير سوال برده و خود با درون نظام آمريکا درافتاده و دچار چالش هاي جدي ومشکل ساز است ما نيز دولت تندرو در ايران تشکيل دهيم. با اين ايده تنها سوژه هايي را که ترامپ به دنبال اجرای  آن است ، عملا بسترسازی مي کنيم درحالي که يک دولت مقتدر و معتدل زمانی مي تواند پاسخ بسيار مناسبي براي ترامپ باشد که از پشتیبانی قاطع مردم برخوردار باشد. چون وي دنبال بهانه جويي از طرف ايران است و مي خواهد با استفاده از اين بهانه ها درگير شود در حالي که اگریک دولت مقتدر و معتدل در ايران روي کار بيايد اين بهانه را به دست ترامپ نمي دهد. الزامي نيست که براي تندروي ترامپ يک دولت تندرو تشکيل شود بلکه دولت عقلگرا، معتدل و مقتدر که بتواند از پشتوانه 80 ميليون ايراني برخوردار شود، بهتر مي تواند پاسخ مناسب به تيم ترامپ داشته باشد و با اتخاذ سياست هاي درست ترامپ و تيمش را در انزواي بين المللي قرار دهد.  چون این دولت با اتخاذ تصمیم های صحیح و بیان مواضع دقیق ، بهانه دست وي نمي دهد بویژه آنکه  تمام بهانه هايي را که مانند مسئله هسته اي در گذشته داشتند ، عملا از دست داده اند و در آن شرايط افکار عمومي جهان با ايران خواهد بود. چون نظام مقتدر و معتدل قاعده مند و روش مند رفتار مي کند و در عين حال با نظام بين الملل مي داند چگونه کار کند و استقلال کشور را بدون وابستگي حفظ کند.