ممکن است در ایران کسانی باشند که به دلیل ضعف عملکرد این دو مرکز فرهنگی و اقتصادی از تعطیلی آنها استقبال کنند. اما این موضوع نفس عملکرد غیر دوستانه دولت تاجیکستان در دو سال گذشته را توجیه نمی کند. دولت تاجیکستان از دو سال قبل به بهانه واهی شرکت آقای کبیری، رهبر نهضت اسلامی تاجیکستان در کنفرانس وحدت اسلامی در تهران  که هر سال تکرار می شود و آقای کبیری هم در سال های قبل چندین بار به عنوان میهمان در آن شرکت کرده بود، مناسبات خود را با ایران دچار چالش های جدی کرده است. این روند هم با بستن مراکز ایرانی در تاجیکستان و حتی تغییر محل سفارت ایران و دفاتر وابسته به آن به بهانه نوسازی و غیره روز به روز ابعاد جدیدی پیدا می کند.

دولت تاجیکستان مانند هر کشور مستقل دیگر حق دارد تصمیم بگیرد با چه کشوری در چه سطحی و در چه زمینه ای رابطه برقرار کند. اما دولت طرف مقابل هم بر اساس اصل مقابله به مثل می تواند از امکاناتی که در اختیار دارد، استفاده کند تا طرف مقابل بداند در مناسبات دوستانه دو طرف باید بهره مندی یک طرفه نباشد.

در واقع نمی شود زمانی دولتی با ادعای دوستی از همه امکانات مالی و معنوی یک کشور دوست و هم زبان برای تثبیت موقعیت خود بهره بگیرد، اما در زمان دیگر به دلیل برخورداری از امکانات مالی قابل توجه، با کشوری که قصد دارد دوستی قدیمی را تحت فشار سیاسی و امنیتی قرار دهد، راه مغازله را در پیش بگیرد. آن هم در زمانی که دولت تاجیکستان می داند عربستان در واقع بدنبال نفوذ بیشتر وهابیت در بین تاجیکان است. آمارهای غیررسمی و تخمینی حکایت از آن دارد که حداقل سه هزار نفر تاجیکستان امروزه در صف داعشیان در سوریه و عراق می جنگند. در واقع توسعه رابطه تاجیکستان با عربستان زمینه ساز گسترش اندیشه های تکفیری در این کشور است که امنیت ملی آن را به خطر انداخته است.

موضوع بر سر آن است که توسعه مناسبات بین دو کشور مسلمان، نباید بهانه ای برای وارد آوردن فشار بر کشور ثالث باشد. آن هم کشوری که اگر کمک هایش برای استقرار صلح در تاجیکستان نبود امروز معلوم نبود سرنوشت آقای رحمان و یارانش که از سال 1992 تا کنون قدرت را در این کشور قبضه کرده اند، به کجا می انجامید.

حتما آقای رحمان که امروز بعد از سال ها مناسبات خود را با ازبکستان ترمیم کرده است، به خوبی به یاد دارد در جریان اختلاف های تاجیکستان و ازبکستان بر سر تقسیم آب رودخانه هایی که سرچشمه آنها در تاجیکستان است، این ایران بود که با همه امکانات خود از تاجیکستان حمایت کرد و بهای این حمایت را هم در مناسبات خود با ازبکستان پرداخت.

آقای رحمان اما این نکته را نمی داند که وارد شدن در بازی بزرگان، ملزوماتی را طلب می کند که تاجیکستان فاقد آن امکانات است. بنابراین اگر چنین تصور شود که می توان از گاوه شیرده عربستان بدون مسومیت های سیاسی - عقیدتی ناشی از وهابی گری، بهره برداری کرد و به فکر روزی نبود که بالاخره اختلاف های مقطعی تهران و ریاض به پایان می رسد؛ تصوری باطل و ناشی از تشخیص ندادن منافع ملی در بلند مدت و اسیر بازی های سیاسی روزمره برای کسب منافع کوتاه مدت شدن، است.

به نظر می رسد دولت ایران نباید از این اقدام ها به سادگی عبور کند و بیش از هر زمان دیگر ضرورت ایجاب می کند ایران از همه امکانات خود استفاد کند تاطرف تاجیک متوجه شود نمی توان دوستان قدیمی را بدون پرداخت هزینه نادیده گرفت. اقدام های موثر و کوتاه مدت می تواند هشداردهنده برای تغییر رفتار غیردوستانه تاجیکستان باشد؛ "ما ز یاران چشم یاری داشتیم     خود غلط بود آنچه می پنداشتیم".