خانم رزماری سولیوان نویسنده کتاب نیز با تحقیقات مفصل خود در بین سالهای 2010 تا 2105 در باره سوتلانا دختراستالین توانسته است اثرکم نظیری را  سه سال پس از مرگ سوتلانا به علاقه مندان در بازار کتاب تحویل دهد.  اگرچه پیش از او خانم "مارتا شاد" در سال ۲۰۱۱ زندگینامه دختر استالین را در کتابی با عنوان «زندگی سوتلانا آلیلویوا، دختر استالین» منتشر کرده بود، اما کار خانم  سولیوان به گفته منتقدان پشتوانه تحقیقاتی بسیار گسترده تری دارد . زیرا او در سایه مصاحبه با تقریبا همه کسانی که با دختراستالین مرتبط بودند؛ درکشورهای روسیه ، گرجستان ، انگلیس و ایالات متحده  موفق شده  اثری را به علاقه مندان هدیه کند که علاوه بر خواندن یک رمان تاریخی جذاب ، می توانند با واقعیت های تاریخی زندگی دختر استالین در چهار بخش اساسی آشنا شوند.

بخش اول و دوم که در جلد اول کتاب در 493 صفحه گردآوری شده است ، خوانندگان را با زندگی درشوروی  در سایه حکومت استالین آشنا می سازد. کتاب با روایت چگونگی  پناهندگی دختر استالین به سفارت آمریکا در دهلی نو تقریبا یک آغاز هیجان انگیز دارد. زیرا درست در پنجاهمین سال پیروزی انقلاب بلشویک ها در روسیه ، دختر استالین دومین رهبر شوروی به آمریکا مهم ترین رقیب حکومت شوروی در آن روز پناهنده می شود.  اما در ادامه این دو بخش تقریبا تا آخر جلد اول کتاب ما با جزئیاتی اززندگی استالین آشنا می شویم که کمتر درجایی منتشر شده و یا حداقل از نظر گردآوری همه خصوصیات زندگی شخصی و کاریِ استالین در یکجا ، بی همتا است.

با آنکه محور اصلی رمان، داستان زندگی خانم سوتلانا است که تلاش می کند مسیر خود را از جنایاتی که پدرش استالین در فاصله سالهای مخوف 1930 تا 1953 مرتکب شده است، جدا کند. اما گویا اونمی تواند سرنوشت زندگی خود را از  نام پدر جدا سازد. سوتلانا با آنکه سه بار تغییر نام می دهد ، با این حال همه اورا به عنوان دخترِاستالین می شناسند. کتاب خانم سولیوان هم با آنکه در باره زندگی اوست، اما حداقل خواننده درجلد اول بیشتر با جزئیات جنایات و زندگی شخصی استالین  از زبان دخترش آشنا می شود.

اطلاعات ارائه شده در باره استالین از جزئی ترین خصوصیات شخصی گرفته که به عنوان نمونه اینکه استالین  از مسافرت کردن پرهیز می کرده و در طول زمام داری سی ساله اش بر شوروی تنها دوبار آن هم بخاطر شرکت در کنفرانس تهران 1943 و پوتسدام در 1945 از کشور خارج شده است. یا بدلیل آسیب دست چپش در دوره نوجوانی  و پرده دار بودن انگشتان پای راستش ، هیچگاه شنا نمی کرد  تا موضوع های مهمی مانند حذف فیزیکی رقبای نزدیکش برای تثبیت قدرت خود، وبی رحمی درقبال آنچه که "دشمنان خلق" می خواند،  همه را در برمی گیرد.

دراین دوره تاریخی خواننده درمی یابد که چگونه استالین با بی رحمی برای تثبیت قدرتش به هر اقدامی متوسل می شده وهرکس که بر سرراه او قرارمی گرفت و یا حتی تصورمی کرد که می تواند خطرناک باشد ، ازجمله نزدیکان و خویشاوندانش یا در تصادف ساختگی کشته و یا به سیبری تبعید می شدند.

در بخش های سوم و چهارم کتاب ، خواننده با تعارض های درونی جامعه آمریکایی د رقبال مهاجران آشنا می شوند. سوتلانا در جامعه آمریکا هم از نحوه برخورد وکلایی که به او کمک کردند تا کتابش منتشر شود و دستمزد یک ونیم میلیون دلاری آن را بدرستی خرج کند. تا خبرنگاران سمجی که برای کسب خبر از او و پدرش  لحظات تلخی برای او بوجود می آورند . گله مند است و در نهایت او برا ی فرار از جامعه آمریکا و مشکلاتی که برایش خواسته  و ناخواسته بوجود می آید تصمیم می گیرد به انگلستان مهاجرت کند. اما درآنجا هم بازنمی تواند زندگی موفقی برای خود روبراه نماید در نتیجه در سال 1984 به شوروی بازمی گردد. در مسکواگرچه از اواستقبال گرمی می شود اما بدلیل روحیه سوتلانا او نمی تواند به قول میلوان جیلاس "نومن کلاتورهایی " را که از امتیازهای حزبی بهره مند هستند و از زندگی سخت مردم شوروی بی خبرند، تحمل کند.  بناچار به گرجستان می رود شاید بتواند در موطن پدری خود با آنجا کنار آید. اما  باز هم می بیند تفلیس هم در مدل کوچکتر مانند مسکو است . در نهایت در سایه اصلاحات گورباچف که از سال 1985 آغاز شده بود موفق می شود  باردیگر به آمریکا بازگردد. اما این بار با انتقادهای شدیدتری در مطبوعات آمریکا روبرو می شود زیرا او در شوروی مجبور شده بود مشکلات خود را در آمریکا برای خوشایند مقام های شوروی بصورت اغراق آمیزی مطرح کند . در نتیجه هم در آمریکا  وهم در شوروی با بی مهری روبرو می شود. بطوریکه تقریبا 15 سال آخر عمر خود را مانند زندگی پدر بزرگ مادری اش، همچون کولی ها ازکشوری به کشور دیگر و از شهری به شهر دیگر و از خانه ای به خانه دیگر کوچ می کند.

شاید بتوان گفت یکی از دلایل توجه منتقدان  به این کتاب، زحمتی است که نویسنده طی پنج سال کشیده و در نهایت یک رمان پژوهشی تاریخی را با جزئیات جدیدی از تاریخ روسیه شوروی  به مخاطبان ارائه کرده است.  به همین دلیل به نوشته مترجم کتاب آقای اشتری در مقدمه  ، کتاب دختراستالین در سال 2016 مورد توجه قرارمی گیرد و جایزه های متعددی از جمله جايزه پلوتارک ، جايزه آر. بی. سی. تيلور، جايزه هيلاری وستون به نویسنده کتاب تعلق می گیرد. علاوه براين ، کتاب دختراستالین فيناليست جايزه معتبر پن / بوگارد ولد ، و فيناليست جايزه نشنال بوک کريتيکس سيرکل، هم بوده و در فهرست بهترين کتاب های روزنامه ديلی ميل مقام اول را به خودش اختصاص داده است .

برای مخاطبان ایرانی دراین رمان نکات جالبی وجود دارد از جمله آنکه مادر بزرگ مادری سوتلانا در دوران کودکی برایش ازافسانه های ایرانی می خوانده و درجایی هم می خوانیم وسلی پیترزهمسر آمریکایی سوتلانا  در سال 1970 برای  ساختن پروژه کاخ شمس پهلوی موسوم به "مروارید" به تهران می آید و بابت طراحی و اجراء این کاخ 6 میلیون دلار دستمزد دریافت می کند.  این پروژه بقدری طول می کشد که زمانی که سوتلانا در سن 45 سالگی فرزندش را بدنیا می آورد پیترز پدر بچه  در تهران مشغول کار بوده است.

آقای اشتری هم برای مخاطبان ایرانی پاورقی هایی بر کتاب افزوده که برای خواننده نه تنها بدلیل دور شدن از سیر خواندن رمان ملال آور نیست، بلکه به او کمک می کند تا اطلاعات دقیق تری را در باره موضوع های مطرح شده در کتاب بدست آورد. با این حال به جهت کثرت قابل توجه پاورقی ها خطاهایی نیز بوجود آمده از جمله در پاورقی صفحه 815 کتاب که نیویورک از ایالت های غربی آمریکا ذکر شده است در حالی که می دانیم ایالت نیویورک در شمال شرقی ایالات متحده قرار دارد.

با این حال با درنظر گرفتن اینکه دوجلد کتاب "دختر استالین" نزدیک 1200 صفحه را شامل می شود بدون غلط تایپی و با حجم وسیع اطلاعات ارائه شده در متن و پانویس ها، می توان گفت کار بسیار خوبی انجام گرفته است. بطوریکه می توان ادعا کرد خوانندگان رمان  بویژه علاقه مندان تاریخ سیاسی شوروی  ، نمی توانند از خواندن این کتاب چشم پوشی کنند . ای کاش برای نمایه آخر کتاب نیز علاوه بر نام ها، مکان ها و حوادث مهم نیز افسوده می شد. در این صورت علاقه مندان تاریخ می توانستند به موضوع های  مهم کتاب راحتر دسترسی پیدا کنند.

سوتلانا دختراستالین را می توان قربانی جنگ سرد بین آمریکا و شوروی دانست. او در 85 سال زندگی خود هم با شوروی و هواداران پدرش جنگید و هم به جنگ رسانه های غربی  در آمریکا و انگلیس رفت  که ازاو به عنوان سوژه ای علیه شوروی بهره می گرفتند.

با این وجود سوتلانا دختراستالین دراین سالها به زندگی شخصی و تمایلاتش نیز توجه دارد. حداقل 12 رابطه عشقی را تجربه می کند که 4 مورد آن به ازدواج ختم می شود. ثمره آنها  یک پسر(جوزف)  ازازدواج  اول و یک دختر(کاتینا) از ازدواج دوم  در شوروی  و یک دختر( اولگا) ازازدواج چهارمش با یک آمریکایی  بود گرچه  درهیچکدام ازاین ازدواج ها موفق نبود و به طلاق منجر شد.  

سوتلانا می کوشید خود را از سایه پدر خارج کند و شاید به همین دلیل روح ماجراجو و پرسش گر خود را با تغییرات پی در پی سیراب می کرد. او از بی خدایی به بودیسم و از بودیسم به مسیحیت ارتدوکسی و از آنجا به مذهب کاتولیک روی آورد. جابجایی های پی در پی و نوشتن سه کتاب و دو مقاله تفصیلی برای توجیه دیدگاه های منتقدانه او را در جای جای رمان خواندنی خانم سولیوان می توان دنبال کرد. 

مرگ غم انگیز سوتلانا در اثر ابتلا به بیماری سرطان در اول آذر ماه 1390 اتفاق افتاد. او درشرایطی که در انزوای خود ساخته در آمریکا زندگی می کرد به روایت خانم سولیوان و تحقیقاتش ناشی از بی مبالاتی ها در افراط به کمک مالی به دیگران ، بدون عاقبت اندیشی درگذشت. در نهایت باید گفت کتاب دختر استالین تصویر هولناکی را از قربانیان سرکوب استالینی و دوران جنگ سرد پیش روی ما می گذارد.