خوشبختانه دانشمندان ایرانی توانستند تمام این مراحل را که "چرخه سوخت هسته ای" می گویند با موفقیت انجام دهند و بومی سازی کنند. حالا سئوال این است که این عدد 190 هزار سو از کجا آمده است. در واقع برآورد مورد نیاز ایران برای تامین سوخت راکتور بوشهر است که سالانه هزار مگاوات برق تولید می کند. برای تولید این میزان برق در سال در حدود 50 تن اورانیوم غنی شده به میزان سه ممیز 67 صدم درصد مورد نیاز است .

روسیه طبق تعهدی که  تا سال 2021 دارد سوخت راکتور بوشهر را خودش تامین می کند بنابراین ایران از سال 2021 به بعد  اگر خودش بخواهد سوخت هسته ای بوشهر را باید تامین کند در نتیجه به چنین میزان از اورانیوم غنی شده نیاز دارد .

حالا سئوال بعدی این است که چه تعدادی از سانتریفیوژها می توانند 190 هزار سو قدرت غنی سازی داشته باشند؟ اگر ملاک ما سانتریفیوژهای در حال کار آی آر یک باشد که به 190 هزار سانتریفیوژ نیاز داریم چون هر کدام حدود یک تا یک ممیز دو دهم سو قدرت غنی سازی دارند اما اگر ملاک ما پیشرفته ترین سانتریفیوژ تولید شده در ایران یعنی آی آر 8 باشد به 9500 سانتریفیوژ نیاز داریم چرا که هر کدام از آنها بین 20 تا 24 سو قدرت غنی سازی دارند.

اما سئوال مهم بعدی این است که آیا ما منابع کافی برای تامین اورانیوم مورد نیاز در داخل کشور برای آغاز چنین روندی داریم ؟ پاسخ به این سئوال بر می گردد به اینکه منابع دو معدن ثبت شده ایران در زاغند یزد و گچین بندرعباس را براورد داشته باشیم . براوردهای سازمان انرژی اتمی نشان می دهد که ایران این توان را دارد اما اگر بخواهد ادامه دهد در بلند مدت نیاز به واردات سنگ اورانیوم یا اکسید اورانیوم (کیک زرد) خواهد داشت یا آنکه مناطق تحت اکتشاف در داخل کشور برای تامین سنک اورانیوم  باید به نتیجه برسد.

بنابراین می بینیم با توجه به آنکه کشور فعلا تا سال 2021 نیاز به تولید چنین مقداری از اورانیوم غنی شده ندارد و نیز با در نظر گرفتن محدودیت های موجود در تامین داخلی سنگ اورانیوم در طولانی مدت و همچنین با درک این واقعیت که ایران برای ساخت سانتریفیوژهای مورد نیاز تا سقف 190 هزار سو به چند سال وقت نیاز دارد . می توان نتیجه گرفت هدف اعلام شده در باره 190 هزار سو برای چند سال آینده است و در حال حاضر امکانات کشور باید بسیج شود که به چنین هدفی دست یابد.

ادامه همکاری با آژانس بین المللی انرژی هسته ای،  به ایران این امکان را می دهد که در شرایط بدون تحریم هسته ای بهتر و راحتر به چنین هدفی برسد . اما خروج ایران از برجام و شاید قطع همکاری با آژانس کار را برای ایران دشوار می کند. هم از جنبه حقوقی یعنی بازگشت قطعنامه ها و هم از جهت فنی یعنی تامین ملزومات لازم برای رسیدن به هدف 190 هزار سو . به همین دلیل است که آقای صالحی سه بار تاکید می کند خدای نکرده اگر از برجام خارج شویم .....

اینها توضیحات فنی 190 هزار سو بود. حالا تحلیل سیاسی آن که اصولا چرا در شرایط فعلی این مساله مطرح می شود در جای خود باید بررسی تفصیلی شود . اما در اینجا به این توضیح اکتفاء می کنم که به نظر می رسد این مساله صدور مجوزی باشد برای آنکه مذاکره کنندگان ایران در مذاکرات آتی با اتحادیه اروپا به طرف مقابل بگویند دورنمای ما در صورتی که به توافق نرسیم کجا خواهد بود . طرف مقابل هم می داند چرخه هسته ای در ایران بومی شده است و دستیابی به 190 هزار سو کار دشواری برای ایران در چند سال آینده نیست .

فقط یک سئوال اساسی دیگر می ماند که آیا راه حل دیگری برای برون رفت از چنین شرایطی وجود ندارد؟