گرایش نخست معروف به اصولگرایان با چند طیف مختلف که بر ادامه وضع کنونی و تاکید بر مبانی اولیه انقلاب و ضدیت با آمریکا اتفاق نظر دارند.

گرایش دوم مربوط به اصلاح طلبان است آنها هم دارای طیف های مختلف هستند که همه آنها بر اصلاح شرایط فعلی از طریق مسالمت آمیز و درون نظام اتفاق نظردارند.

گرایش سوم جریان مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند که آنها هم طیف های مختلفی را شامل میشوند اما همه آنها در باره سرنگونی نظام جمهوری اسلامی به هر شکل ممکن حتی با مداخله قدرت خارجی اشتراک نظر دارند.

گرایش چهارم جریان غیر سیاسی هستند که درهیچکدام از جریان های سه گانه فوق قرار نمی گیرند . آنها بر دورماندن از رقابت های سیاسی تاکید دارند و می خواهند در ایران امنیت ، رفاه و آزادی های اجتماعی تامین شود. حالا برای آنها تفاوتی نمی کند چه کسی یا جریانی حاکم ایران باشد . به همین دلیل این جریان گاهی درانتخابات به نفع اصولگرایان و گاهی به نفع اصلاح طلبان رای می دهند و در مواردی هم اصلا در انتخابات شرکت نمی کنند .

راه حل های برون رفت از شرایط کنونی

1- ازمنظر اصولگرایان راه حل موجود همان است که رهبری انقلاب دنبال می کند از یکطرف باید ضدیت با آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمنان مردم ایران با قوت و قدرت ادامه پیدا کند و از طرف دیگر تلاش شود ازطریق تقویت اقتصاد مقاومتی با فساد مالی ، تبعیض و بی عدالتی مقابله کنیم و در سایه یکپارچگی حاصل از اقتدارنظام ، مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی کشور را حل کنند تا به اصلاح اهرم فشار تحریم بی خاصیت و یا کم اثر شود. در سیاست خارجی هم رویکرد ایران باید نگاه به شرق باشد.

2- ازنگاه اصلاح طلبان سیاست تعامل با غرب و سایر کشورهای جهان باید جایگزین سیاست تقابل با آمریکا و متحدانش شود. در این نگاه ایران می تواند با پرهیز از دامن زدن به اختلاف های موجود به ایجاد راهکارهای جدید از طریق مذاکره با آمریکا و اتحادیه اروپا و سایر کشورهای تاثیر گذار مانند روسیه و چین و هند به یک سیاست خارجی موازنه مثبت با غرب و شرق دست یابد بدون آنکه استقلال خود را از دست بدهد و یا آنکه مجبور باشد اصول انقلاب را نادیده بگیرد.

در این نگاه مشکلات اقتصادی کشور منشاء ساختاری داخلی دارد و تحت تاثیر تحریم های خارجی است براین اساس برای مبارزه با فساد و رشوه خواری و تبعیض باید زمینه بروز آنها را که عمدتا ناشی از تحریم های خارجی و سیاست های داخلی بخاطر سیاست های دوگانه و چند گانه است ار بین برده شود.

3- ازنگاه مخالفان نظام جمهوری اسلامی ریشه همه مشکلات به سیستم ناکارآمد این نظام باز می گردد و براین اساس جز با سرنگونی آن ، راه حلی برای حل مشکلات موجود وجود ندارد . بنابراین از طریق افزایش نارضایتی داخلی ناشی از تحریم ها و یا حتی مداخله نظامی که از سوی بعضی از مخالفان دنبال می شود ، راه حل نهایی فروپاشی از درون عنوان می شود .

4- ازنگاه جریان غیرسیاسی بین مردم اکثرآنها بر دوری از جنگ و تحریم تاکید دارند و معتقدند ایران باید اولویت اولش حل مشکلات اقتصادی داخل کشور مانند بیکاری ، تورم باشد و ایران باید برای جذب سرمایه گذاری خارجی و رفع تحریم ها از هر گونه دخالتی در سایر کشورها به هر دلیل اجتناب کند. این اقدام موجب می شود دشمنی علیه ایران کمتر شود و تا جایی که ممکن باشد از هر نوع سیاست یا اقدامی که بهانه برای تحریم یا تحمیل جنگ به ایران باشد اجتاب شود . از این منظر الزاما تغیر حکومت نمی تواند راه حل باشد بلکه حتی ممکن است وضعیت ایران را مانند افغانستان یا عراق بدتر هم بکند.

تحلیل راه حل ها

بنده ارزیابی دقیقی ندارم که این چهار جریان هر کدام چند درصد از جمعیت ایرانی های داخل و خارج کشور را شامل می شود اما می دانم نمی توان این هر چهار گرایش را در تصمیم گیری ها برای آینده ایران نادیده گرفت.

نکته مهم دیگر آنکه در کلیه انتخابات سه دهه اخیر در ایران یا گرایش اول توانسته است با جذب بخشی از آراء گرایش چهارم اکثریت را درمجلس یا انتخابات ریاست جمهوری بدست آورد و یا جریان دوم با جذب آراء بخشی ازآراء جریان چهارم به اکثریت دست پیدا کنند. این موضوع با در نظر گرفتن همه محدودیت هایی بوده که در نهایت در همه انتخابات وجود داشته و دارد.

به باور بنده راه حل فوری برای حل مشکلات ناشی از خروج آمریکا از برجام در درجه اول ارائه یک تحلیل واقع بینانه در باره آنچه که در 14 سال گذشته تا کنون انجام دادیم بویژه با تاکید بر موارد ذیل امکان پذیر خواهد بود.

الف : چرا سه بیانیه مهم سعد آباد تهران 29 مهر 1382 ( 21اكتبر 2003) " بیانیه بروکسل" چهارم اسفند 1382( 23 فوريه 2004 ) و"بیانیه پاریس" 25آبان 1383( 15نوامبر 2004) به نتیجه نرسید؟

ب: دستور شکستن پلمپ های آژانس بین المللی انرژی هسته ای برتاسیسات غنی سازی نطنزدر مرداد ماه 1384 چند روز قبل از آنکه دولت تحویل آقای احمدی نژاد شود، چرا توسط رهبری صادر شد؟ در آن زمان گفته شد پس از آنکه ایران فعالیت های غنی سازی خود را از آذرماه 1382 بصورت داوطلبانه متوقف کرده بود در مرداد 1384 به این جمع بندی رسید که اروپایی ها که خاطرشان از توقف فعالیت های نطنز و یو سی اف اصفهان جمع بود مذاکرات را بدون دستیابی به نتیجه ملموس همچنان ادامه می دادند و آمریکا هم اجازه نمی داد به نتایج قابل قبولی برای ایران برسد.

درعمل یکسال بعد از صدور و اجرای دستور شکستن پلمپ ها ی آژانس در اصفهان و نطنز ، پرونده ایران در مرداد 1385 از شورای حکام به شورای امنیت رفت و در نهم مرداد 1385 اولین قطعنامه تحت فصل هفتم ماده چهل علیه ایران صادر شد که صرفا یک هشداربود. بعد قطعنامه های بعدی یکی پس از دیگری تحت فصل هفتم ماده 41 صادر شد.

پ: تاثیر روی کار آمدن آقای احمدی نژاد و بویژه رویکرد اودر باره نابودی اسرائیل و کاغذ پاره خواندن قطعنامه ها ی شورای امنیت چه بود؟

ت: چرا مذاکرات ایران با گروه پنج به علاوه یک در 9 دور از 29 تیر 1387 در ژنو تا دور نهم در فروردین 1392 در آلماتی بی نتیجه ماند؟

ث: چرا ایران از دی ماه 1391 با مجوز رهبری در اواخر دومین دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد وارد مذاکرات مستقیم با آمریکا در مسقط عمان بصورت محرمانه شد؟

ج: اولین دور مذاکرات دولت آقای روحانی با گروه 1+5 در 23 و 24 مهر ماه 1392 در ژنو چرا بجای هدایت شورای علی امنیت ملی به وزارت امور خارجه محول شد.

چ: توافق ژنو و صدور بیانیه لوزان و در نهایت توافق برجام در تیرماه 1394 چگونه حاصل شد چی دادیم و چی گرفتیم .

ارائه جمع بندی از هفت مقطع مهم فوق می تواند به ما کمک کند که وضعیت فعلی را بهتر و دقیق تر تحلیل کنیم و در باره آینده تحلیل کنیم.

به باورمن اگر بتوانیم به یک نوع وفاق ملی در داخل دست پیدا کنیم که بر اساس یک طرح فراگیر حداکثر جناح های داخل کشور بر سر آن به توافق برسند می توان با کمترین هزینه آمریکا و اتحادیه اروپا را به رسیدن به یک راه حل جامع و فراگیر با ایران ترغیب کنیم . محورهای این وفاق می تواند موارد زیر باشد:

1- تامین حداکثری منافع ملی

واقعیت این است که منافع ملی کشور ایجاب می کند اتکاء به مردم برای برون رفت از شرایط فعلی باشد زیرا هیچ کشوری نمی تواند به عنوان متحد ایران تلقی شود تجربه تاریخی به ما نشان می دهد که همه کشورها بدنبال منافع خودشان هستند و می خواهند از به هم خوردن وضعیت داخلی ایران به نفع خود بهره برداری کنند .

2-اجتناب از تکرار اشتباه های گذشته و ارائه راهکارهای جدید برای وحدت ملی

ما باید ازتکرار تجربه های بی نتیجه وبعضا شکست خورده اجتناب کنیم با شعار دادن کار سامان نمی گیرد ایران امروز به یک وفاق ملی برای عزم شدن یک اراده ملی در سایه وحدت ملی نیاز مبرم دارد و این مهم حاصل نمیشود مگر آنکه در مورد شیوه های جاری تجدید نظر شود .

3- تغییر روش ها و انجام اصلاحات همه جانبه

محورهای اصلی تغییر روشها در اصلاحات سیاسی و اصلاحات اقتصادی و اصلاحات فرهنگی بصورت هم زمان است . بازهم تاکید می کنم رویکرد این اصلاحات باید به سمت جذب حداکثری جناح های موجود در کشور برای حفظ کیان ایران باشد.

باقی موارد را می شود در کنکاش های بیشترتحلیلی در چارچوب تعریف دقیق از منافع ملی ایران و شیوه های دستیابی به آن مورد بررسی قرار داد