برگزاری رزمایش نمونه عینی از تقابل یکجانبهگرایی آمریکایی و اقتدارگرایی روسیه
عامل سوم که در رابطه با آغاز مانور نظامی ناتو باید مورد بررسی قرار گیرد آن است که مجموعه کشورهایی که سعی دارند به نوعی نارضایتی خود را از روسیه ابراز کنند نظیر اوکراین و گرجستان در واقع در تلاشند تا با مشارکت جدی در چنین مانورهایی تحتپوشش مشارکت برای صلح به سران کرملین فشار بیاورند، این مساله در حال حاضر فضایی مملو از بیاعتمادی را برمنطقه حاکم كرده است. ولی سران ناتو با اصرار برای انجام این مانور میخواستند به سران کرملین نشان دهند که در مقابل روسیه هیچ عقبنشینیای از سوی ناتو صورت نخواهد گرفت.
دررابطه با توقف روند عادیسازی میان روسیه و ناتو نیز نباید این نکته را از نظر دور داشت که بحران در روابط دو طرف و اختلافات دارای ریشههای عمیقی است و با تعارفات دیپلماتیک این مشکلات قابل حل و فصل نیست. مسکو پس از تغییر در هیات حاکمه آمریکا انتظار داشت که آقای اوباما دست از یکجانبهگرایی که در دوران جورج بوش بر سیاست خارجی آمریکا حاکم بود، بردارد و این سیاستها را تغییر دهد اما عملا چنین اتفاقی نیفتاد و این یکجانبهگرایی همچنان از سوی ایالات متحده پیگیری میشود که این مساله درباره موضوعهایی نظیر سپر دفاع موشکی، مساله سلاحهای کشتار جمعی و پیمان استارت نمود پیدا کرده است. چندی قبل باراک اوباما در سخنانی در مونیخ از جهانی عاری از سلاحهای هستهای سخن گفت در صورتی که هیچ اقدام قابل تاملی در راستای اجرایی کردن وعدههای خود انجام نداد. اقدامات مسکو در آمریکای لاتین و مساله کرهشمالی نیز واکنشهای کرملین نسبت به تحرکات ضد روسی ایالات متحده است. این در حالی است که هرگاه ماجرای تازهای اتفاق میافتد جلوهای تازه از اختلاف نظرها میان دو طرف آشکار میشود.
این اختلافات تحت تاثیر 2 عامل مهم است؛ اول یکجانبهگرایی ایالات متحده که آقای اوباما وارث آن است و این سیاستها را تغییر نداده است. عامل دوم نیز سیاست آقای مدودف است که در واقع در حال احیای اقتدارگرایی روسیه است و در ورای بسیاری از سیاستهای رئیسجمهور روسیه بازتولید اقتدارگرایی روسی نهفته است. اکنون سیاست یکجانبهگرایی آمریکاییها دستخوش تغییر نشده است و ایالات متحده خود را یک ابرقدرت بیرقیب تصور میکند. این در حالی است که در دوران جنگ سرد و سالهای دهه 1990 آمریکاییها در مقابل اتحاد شوروی قرار داشتند و ناچار بودند با کشورهای اروپایی در رابطه با سیاستهای غرب به بحث و تبادل نظر بپردازند اما اکنون به عنوان تنها ابرقدرت، آنها سیاستهای خود را به متحدان خود در غرب دیکته میکنند. فضای بینالمللی دیگر ادامه چنین سیاستهایی را از سوی کشورهای جهان نمیپذیرد و اوباما در کاخ سفید برنامهای را در جهت اجرای چنین سیاستهایی در دستور کار خود قرار داده است که اکنون نمود عینی این سیاستها در هیات حاکمه آمریکا مشاهده میشود. در حال حاضر روسیه خواهان اجرای تعاملات جدید با ایالات متحده است اما این تعاملات در صورتی در عرصه سیاسی به عینیت میرسد که آمریکاییها به حساسیتهای روسیه توجه بیشتری نشان دهند.
نگرانی روسیه از مانور مشترک گرجستان و ناتو در واقع بهانهای بیش نیست. مسئله اختلاف بین روسیه و گرجستان مسلما مانور نظامی مشترک نیست. حسن بهشتیپور کارشناس مسائل قفقاز در گفتوگو با دیپلماسی ایرانی میگوید: در حال حاضر اختلافهای بزرگتری بین روسیه و گرجستان وجود دارد و این مسائل بهانهای میشود برای نشان دادن این اختلافات. این مانور از سال 1991 چندین بار در این منطقه برگزار شده است، مانور اخیر نیز برنامه جدیدی نبود و مسئله از پیش اعلام شدهای است.برای این نگرانی روسیه میتوان دو دلیل عمده را مطرح کرد:
اول اینکه روسیه نمیخواهد ناتو اینچنین تا مرزهایش گسترده شود و او را در محاصره خود در آورد. چراکه این بخش را جزو حوزه نفوذ خود میداند و حاضر نیست از آن بگذرد. در راستای همین سیاستها نیز سال گذشته با جدیتر شدن بحث ورود گرجستان و اوکراین به پیمان آتلانتیک شمالی، روسیه نیروهای خود را روانه گرجستان کرد و جنگ بین تفلیس و مسکو آغاز شد.
هرچند رهبران روسی افزایش حضور نیروهای ناتو در مرزهای خود را تهدیدی برای امنیت کشورشان میدانند، اما ساکاشویلی، رئیسجمهور گرجستان بارها تاکید کرده است که مسکو نمیتواند در سیاست خارجی گرجستان دخالت کند.
رئیس کمیسیون سیاست خارجی پارلمان گرجستان نیز با ساکاشویلی موافق است و میگوید: دوران حوزه نفوذ با برچیده شدن دیوار برلین به پایان رسیده است. امروز بیش از 70 درصد از مردم گرجستان خواهان پیوستن کشورشان به ناتو هستند.
بسیاری از مردم گرجستان، عضویت در ناتو را در واقع ضمانتی امنیتی در مقابل مسکو میدانند.
مسئله دوم، مسئله سپر دفاع موشکی است. درواقع میتوان گفت که برخوردهای روسیه در این منطقه در عکسالعمل به رفتارهای امریکا است. حسن بهشتیپور معتقد است این مسائل امروز مطرح میشود، چراکه مشکلاتی در روابط روسیه و امریکا وجود دارد که بسیار اساسی است. گاهی نیز بهانهای پیدا میشود و به آن بهانه این مشکلات اعلام میشود. یکی از مهمترین این مشکلات سپر دفاع موشکی است. روسیه انتظار داشت پس از آمدن اوباما، امریکا از ادامه روند استقرار سپر دفاع موشکی دست بردارد و به تاریخ بسپارد، اما امریکاییها همچنان به استقرار این سیستم پافشاری میکنند.
من به اینکه این مسئله درست است یا غلط کاری ندارم. مسئله مهم این است که روسیه این سپر را در مغایرت با منافع ملی خود میبیند، به همین دلیل با آن مخالفت میکند. روسیه معتقد است سپر دفاع موشکی به رخ کشیدن قدرت برای روسیه است. امریکا و روسیه اختلافاتی اساسی دارند و این مانورها بهانه میشود برای اعلام اختلاف نظرها. مشکل مانور نیست، مشکل سپر دفاع موشکی است. امریکاییها هم میگویند که ما حوزه منافع برای کشورها نمیشناسیم و تنها منافع مشترک تعریف میکنیم. روسیه و امریکا همچنان تلاش میکنند تا یکی دیگری را به عقبنشینی متقاعد کند.
منطقه قفقاز یکی از متلاطمترین مناطق بینالمللی است بعد از خاورمیانه است و دلیل آن تکثر قومیتی است که در این منطقه وجود دارد. بیش از 50 گروه قومی در این منطقه حضور دارند. از سوی دیگر تنوع مذاهب مختلف و جایگاه ژئوپلیتیک و استراتژیکی که قفقاز در روابط شرق و غرب و شمال و جنوب دارد باعث میشود که پتانسیل درگیری و جنگ در این منطقه بالا باشد. اما عملا منافع امریکا و روسیه در حال حاضر در این منطقه رودررو قرار گرفته است و این میتواند در ناامن شدن منطقه کمک کند.