پيامدهاي رزمايش مشترك ناتو ـ گرجستان گرجستان؛ تلاقيگاه قدرتها
دوم اينكه چرا آمريكاييها در شرايط فعلي اصرار به انجام چنين مانوري دارند؟ آنها ميتوانستند يا اين مانور را ملغي كنند يا به تاخير اندازند. واقعيت اين است كه ايالاتمتحده يك استراتژي كلان نسبت به اين منطقه دارد و آمد و رفت دولتها تاثيري در اين استراتژي ندارد. اين تصور وجود داشت كه با مستقر شدن اوباما در كاخ سفيد در سياست بوش نسبت به اين منطقه و روسيه يك تجديدنظر اساسي به وجود خواهد آمد اما اصرار بر انجام اين مانور نشان داد كه اوباما سياست بوش در منطقه را ادامه ميدهد.
مهمترين شاهد اين امر آن است كه آمريكا در يك استراتژي بلندمدت نسبت به تحولات در داخل روسيه بدبين است بدين معنا كه هيچگاه نميتواند به روسيه به عنوان يك متحد نزديك غرب بنگرد و هميشه از تحولات داخل مسكو نگران است. در برههاي يلتسين سر كار بود كه رابطه بسيار نزديكي با غرب داشت. در برههاي ديگر پوتين وارد كرملين ميشود و تا دور دوم رياستجمهوري خود روابط خوبي با غرب داشت اما پس از اينكه وضعيت اقتصادي روسيه به مدد افزايش قيمت نفت و گاز رو به بهبود رفت و بدهي خود را پرداخت كرد، رويكرد خود نسبت به غرب را تغيير داد و به احياي يك نوع مليگرايي روسي پرداخت آغاز آن اجلاس 2006 مونيخ (بهمن ماه 85) بود. از اين زمان پوتين به وضوح نشان داد كه مسير كاملا متفاوتي را نسبت به غرب در پيش گرفته است. پس از استقرار مدودف در كرملين نيز نهتنها موضع روسها بهتر نشد كه تندتر هم شد. طبيعي است كه آمريكاييها نسبت به اين تغيير و تحولات درون مسكو نگران باشند و بر همين اساس تلاش ميكنند با يك برنامهريزي بلندمدت ـ تا حد امكان ـ حلقه محاصره عليه روسيه را با به عضويت درآوردن مجموعه كشورهاي شرق اروپا مثل لهستان، مجارستان، چك و اسلواكي در اتحاديه اروپا يا ناتو تنگتر كنند. در اين فرآيند 10 ساله كشورهاي روماني و بلغارستان هم به عضويت ناتو درآمدند و در حال حاضر هم آلباني و مقدونيه به عنوان اعضاي بيستوهفتم و بيستوهشتم ناتو در آمدهاند. آمريكاييها گامبهگام پيش ميروند تا در صورتي كه تغييري در مسكو رخ داد حداكثر پيشروي را كرده باشند. در قفقاز هم (كه در جنوب روسيه بوده و جاي بسيار حساسي است) از گرجستان شروع كردند و با آذربايجان هم همكاري ميكنند. البته در اين ميان روابط آمريكا با ارمنستان مطلوب نبوده چراكه اين كشور روابط بسيار نزديكي با روسيه دارد. پس در مجموع ميتوان گفت اين استراتژي كلي آمريكا نشان ميدهد كه هركسي در كاخ سفيد مستقر باشد بر اين است تا آنجا كه بتواند روسيه را در كنترل داشته باشد چراكه نميدانند ساكن كرملينكيست و از اين بيم دارند كه مبادا فضا را به رقابتهاي دوران جنگ سرد بازگرداند. يكي از موضوعات بسيار مهم در روابط روسيه و غرب در منطقه قفقاز و خزر مولفه انرژي است. اين منطقه پس از خاورميانه در زمرهحساسترين مناطق جهان به لحاظ رقابت بر سر انرژي است. اروپاييها در تلاش هستند تا يك خط جديدي از انرژي را (بهخصوص در زمينه گاز) بهدست بياورند. اين خط بهطور مثال ميتواند از تركمنستان شروع شود، از كف درياي خزر به آذربايجان برسد، از آذربايجان به گرجستان و از گرجستان هم به سوي اروپا. در حال حاضر اروپا به لحاظ منابع گازي به روسيه وابسته است بر همين اساس غرب در پي شكستن اين انحصار است لذا تلاش در راستاي بهبود روابط تركيه- ارمنستان را هم ميتوان در اين راستا تحليل كرد. به اين معنا كه مسير جديدي از آذربايجان به ارمنستان و سپس به تركيه و درياي سياه يا مديترانه وصل شود. اين راهي پرمشكل است و براي فائق آمدن بر آن راهي طولاني در پيش است. در اين ميان منافع شركتهاي مهمي مثل BP (بريتيش پتروليوم) نيز مهم است چراكه ضمن حضور در منابع انرژي منطقه اما تحولات را نيز رصد ميكنند.
بايد توجه داشت كه روابط تركيه- آذربايجان يك روابط اساسي است و سياست تركيه اين است كه با ارمنستان (كه در پي اعتمادسازي و مذاكره است) و آذربايجان روابط متوازني داشته باشد اما اين طرف آذري است كه از بهبود روابط تركيه- ارمنستان نگران است و معتقد است تا زماني كه موضوع قرهباغ حل نشود نبايد تركيه به عاديسازي مناسبات با ارمنستان بپردازد. در واكنش به اين امر بود كه الهام عليافتلاش جديدي را در راستاي بهبود روابط با مسكو آغاز و به اين كشور سفر كرد.
طبيعي است كه روسها هم از اين موضوع استقبال و تلاش كنند روابط خود با كشورهاي اين منطقه را در عاليترين سطح نگاه دارند. از سوي ديگر ارمنستان روابط خوب خود با روسيه را فداي روابطش با تركيه نخواهد كرد. در سايه اين صفبنديهاي جديد است كه آمريكاييها تلاش ميكنند تا شايد بتوانند از طريق بهبود مناسبات تركيه- ارمنستان يك راه جديدي براي تجارت و حمل و نقل انرژي بيابند تا بتوانند در راستاي تضعيف ايران و روسيه گام بردارند. درخصوص اين بحث كه چگونه ميتوان توازن قدرت را در فضاي سياسي گرجستان برقرار كرد بايد گفت كه گرجستان در يك منطقه بسيار استراتژيك قرار گرفته و مردم نيز سالهاي طولاني شاهد منازعات منطقهاي در قفقاز بودند. سه بندر گرجستان براي روسيه و غرب بسيار حائز اهميت است. گرجستان در دوران گذشته و نيز از دوران پس از استقلال در سال 1991 هميشه سعي داشت يا رويكرد غربمحور داشته باشد يا روسمحور. اين نظريه استقلال و ايستادن برپاي خود جايگاه اندكي داشته است. آقاي شواردنادزه بعد از سرنگوني گاسا خورديا (رئيسجمهور بعد از استقلال) سياست نزديكي به روسيه را در پيش گرفت. بعد به سوي آمريكا گرايش يافت و در اواخر حكومت خود باز به سوي روسها گراييد تا اينكه او نيز توسط ساكاشويلي سرنگون شد. در عين حال در دوره ساكاشويلي گرايشي كاملا غرب محور وجود دارد. لذا براي حل مشكلات گرجستان، ابتدا بايد ميان بازيگران خارجي (روسيه، آمريكا و و اتحاديه اروپا) و بازيگران داخلي (كه گرايشات مليگرايي، روسگرايي و غربگرايي دارند) يك تفاهمي بهوجود آيد و تا زماني كه اين تفاهم پديد نيايد شاهد اين درگيريها در گرجستان و دست به دست شدن قدرت خواهيم بود.
ايران هم براي نفوذ در منطقه از امكانات بالقوهاي برخوردار است. اين امكانات در طول تاريخ پرفرازونشيب ما پديد آمده اما بايد از اين امكانات استفاده و آن را مديريت كنيم. مناسبات فرهنگي بسيار عميق و تاريخي ميان ما و سه كشور جنوب قفقاز يعني آذربايجان، ارمنستان و گرجستان وجود دارد كه ريشه در تاريخ دارد بهگونهاي كه زبان فارسي در حال حاضر در گرجستان و ارمنستان داراي نفوذ گستردهاي است و در دانشگاه هم تدريس ميشود. اين نه صرفا به دليل علاقه بلكه به اين دليل است كه بخشي از تاريخ و كتابهاي آنان به زبان فارسي است و تحت تاثير فرهنگ و تاريخ ايران بودهاند. با توجه به اين مولفهها در شرايطي كه اين سه كشور در حال حاضر مستقل هستند و صحنه، صحنه زورآزمايي قدرتهايي مثل روسيه و آمريكاست بازيگري ايران ميتواند مثبت باشد يعني نگاهي داشته باشد مستقل از همكاري با يكي بر ضد ديگري. ايران بايد بتواند اين امكانات بالقوه را در جهت منافع ملي خود به عمل آورد. كوتاه سخن آنكه گرجستان يكي از حساسترين دوران تاريخي خود طي چند سال اخير را ميگذراند. از سال 2003 كه انقلاب مخملي شكل گرفت شرايط اين كشور حساستر شد و رودررويي قدرتهاي بزرگ در اين منطقه كاملا آشكار است. ظاهرا همه چيز براي تغيير رژيم در گرجستان آماده است. اينكه ساكاشويلي چه زماني كنارهگيري كند روشن نيست اما مبرهن است كه شرايط براي كنار زدن او فراهم است. وي با دو مشكل برخورد كرد: 1-درگيري خطرناك سال گذشته با روسيه و حمله به اوستياي جنوبي بدون انجام محاسبات لازم براي صدور دستور درگيري كه نتيجه آن هم جدايي اوستياي جنوبي و آبخازيا بود. 2- بحران اقتصادي جهاني كه تاثيرات بدي هم بر وضعيت اين كشور برجا گذاشت. در اين شرايط تغيير حكومت اجتنابناپذير است و ساكاشويلي تلاش دارد با حمايت خارجي بتواند چندي ديگر بر قدرت بماند. اينكه تغيير به سوي غربگرايي باشد يا مليگرايي بايد منتظر بود و ديد چرا كه روسگرايي در حال حاضر از هيچ شانسي برخوردار نيست.
غزه و حقوق بشر
برخي از دانشمندان روابط بينالملل بر اين باورند كه پس از 11 سپتامبر اخلاق در روابط بينالمللي از حاشيه به متن آمده است. آنها به همين روي مبارزه با تروريسم، حفظ محيط زيست و به ويژه پشتيباني از حقوق بشر را از نشانههاي اخلاقي شدن روابط بينالملل ميدانند. ولي نكته اينجاست كه همه اينها از ضروريهاي اخلاق براي روابط بينالملل ولي نه همه آن ضرورتها است. به راستي كه آنان در موضوع اخلاق و روابط بينالملل تنها به شاخصهايي پرداختهاند كه كشورهاي خاصي به آنها توجه بيشتري دارند و از آن بهره ميبرند نه همه كشورها. كشورهايي شامل آمريکا، بريتانيا، فرانسه و به تازگي چين و روسيه و نيز آلمان و ژاپن به موضوعات ياد شده توجه دارند، چون دغدغه ملي همانهاست. ولي موضوعات ديگر مانند فقر، مبارزه با بيماري ايدز، فلج اطفال، گرسنگي، بيسوادي و توسعه نيافتگي، حفظ صلح، کودکان و زنان، صلاحيت و گسترش اختيارات ديوان كيفري بينالمللي را از ياد ميبرند. غزه نيز ازفراموش شدههاست و اخلاق در آن قرباني شده است. اگر چه شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد هم اكنون به موضوع غزه ميپردازد ولي در اين زمينه بسيار تاخير دارد. جنايات اسرائيل درجنگ 22 روزه واقعا تاسف آور است و دستكم راهاندازي يك محکمه کيفري بينالمللي در اين زمينه را ضروري ميدانست. ولي در اين راستا اقدامي انجام نشده است. شوراي حقوق بشر دستكم در شناسايي و پيشبيني كميته تحقيق ميتواند موثر واقع شود. شوراي حقوق بشر سازمان ملل در گذشته نتوانست مانع از نقض حقوق بشر در سرزمينهاي اشغالي شود و اين ميتواند آسيب جدي به اخلاق و نيز به سازمان ملل متحد وارد سازد. سازمان ملل متحدي نيرومندتر براي جهاني بهتر منوط به اين است كه همه جنبههاي اخلاق درروابط بينالمللي مورد توجه قرار گيرد و اين دست يافتني است اگر شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد كه هم اكنون در ژنو به موضوع غزه ميپردازد، اخلاق را قرباني سياست نسازد. درباره حقوق ملت فلسطين تنها از هنگام پايان جنگ سرد تا نوامبر 2006 از سوي آمريکا 36 قطعنامه شوراي امنيت که درباره اسرائيل بودهاند وتو گرديدند و اميد است كه دستكم شوراي حقوق بشر بتواند گامي به جلو بردارد. چون اين شورا از اندك نهادهاي سازمان ملل متحد است كه ادعاي اخلاقي بودن را دارد.
* هيات علمي واحد علوم و تحقيقات و رئيس انجمن ايراني روابط بينالملل
جنگ سرد جديد در قفقاز
رزمايش پيمان آتلانتيک شمالي(ناتو) در گرجستان از ششم مه تا اول ژوئن با حضور1300سرباز از 13 کشور عضو ناتو در پايگاه نظامي «وازياني» واقع در شرق تفليس و در فاصله 70 کيلومتري از پايگاه روسيه در اوستيايجنوبي در حالي برگزار ميشود که روسيه به شدت از اين رزمايش انتقاد کرده و آن را «قدرتنمايي» در مرزهاي خود خوانده است. اين رزمايش که نام «مشارکت براي صلح» بر آن نهاده شده با واکنش روسيه مواجه شده و اين کشور قبل از آغاز عمليات، نيروهاي خود را به آبخازيا و اوستيايجنوبي گسيل کرده و حدود 3800 سرباز را در اين دو منطقه مستقر کرده است. ديميتري راگوزين نماينده روسيه در ناتو ضمن بيمورد دانستن اين رزمايش، هرگونه زورآزمايي در مرزهاي روسيه را غيرقابل قبول دانسته و اين اقدام را واکنش در برابر اولين انتخابات جمهوري اوستيايجنوبي پس از به رسميت شناختن اين کشور توسط روسيه ارزيابي كرد. از طرف ديگر کشورهاي مولداوي، قزاقستان، صربستان، ارمنستان، استوني و لتوني انصراف خود را از شرکت در اين رزمايش اعلام کردهاند.
ناتو نيز در واکنش به روسيه اعلام کرده است که اين رزمايش ماهها پيش از درگيري نظامي روسيه و گرجستان در ماه ژانويه 2008 طرح ريزي شده بود و صرفا يک تمرين چندمليتي است. ناتو اعلام کرد که از روسيه براي شرکت در اين رزمايش دعوت کرده ولي روسيه از پذيرش آن خودداري كرده است. بنا به اظهار سخنگوي ناتو اين رزمايش تنها بخشي از برنامه مشارکت براي صلح بوده است. برنامه مشارکت براي صلح در سال 1994 ايجاد شد و ناتو آن را يک برنامه همکاري دو جانبه عملي بين کشورهاي مستقل مشارکتکننده و سازمان پيمان آتلانتيک شمالي ميداند که کشورهاي مشارکتکننده ميتوانند از طريق اين برنامه با ناتو همکاري كنند. سخنگوي ناتو اعلام کرد که اين رزمايش بخشي از برنامه مشارکت براي صلح بوده و سالهاست که در حال انجام است و مشابه اين رزمايش سال گذشته در ارمنستان بدون هيچ مشکلي برگزار شد و پس از اطلاعرساني درخصوص رزمايش اخير، گرجستان با ميل خود ميزباني اين رزمايش را پذيرفته است.
رئيسجمهور روسيه، ديميتري مدودف اعلام کرد که نبايد در منطقهاي که اخيرا شاهد جنگ و مناقشه بوده است، مبادرت به برگزاري رزمايش كرد و مسووليت پيامدهاي احتمالي اين اقدام را برعهده تصميمگيرندگان و مجريان آن دانست و اين اقدام را تحريکآميز و موجب بيثباتي بيشتر منطقه قفقاز ارزيابي كرد. از سوي ديگر يک روز قبل از آغاز رزمايش ناتو در گرجستان، مقامات اين کشور از سرکوبي شورش گروهي از سربازان ارتش اين کشور در پادگان زرهي «موخروواني» در نزديکي تفليس خبر دادند. ديويد سيخاروليدزه، وزير دفاع گرجستان هدف اين شورش را براندازي دولت گرجستان و اختلال در رزمايش ناتو اعلام کرد. وي افزود تعدادي از افسران بلندپايه گرجستان در اين رابطه دستگير و زنداني شدهاند. ميخائيل ساکاشويلي، رئيسجمهور گرجستان نيز روسيه را به تلاش براي سازماندهي کودتا و ايجاد ناآرامي در اين کشور متهم کرد. روسيه در پاسخ، اين اتهامات را بياساس و جنون آميز خوانده و هدف پرزيدنت ساکاشويلي از طرح اين اتهامات را منحرفکردن افکار عمومي گرجستان از مشکلات داخلي اين کشور دانست. اين در حالي است که اوضاع داخلي گرجستان در پي تجمعات اخير مخالفان عليه ساکاشويلي با تنشهايي همراه بوده است. به اعتقاد برخي تحليلگران، انتقادات مخالفان ميخائيل ساکاشويلي بيش از سياست داخلي معطوف به اشتباهات او در سياستخارجي است. به اعتقاد مخالفان، وعدههاي ساکاشويلي مبني بر اعاده تماميت ارضي و تحکيم حاکميت تفليس بر تمام خاک اين کشور نهتنها تحقق نيافته بلکه اشتباه او در ورود به جنگ در اوستيايجنوبي و به دنبال آن اعلام استقلال اوستيايجنوبي و آبخازيا سبب از دست رفتن 20درصد از خاک اين کشور شده است. به باور مخالفان به تبع اشتباهات ساکاشويلي در سياستخارجي، تفليس در فرآيند رقابت ژئوپليتيکي ميان روسيه و غرب به بازيچهاي تبديل شده و اين دو کشور بدون در نظرگرفتن ملاحظات و منافع گرجستان تنها از تفليس براي بازي قدرت خود استفاده کردهاند. برخي تحليلگران نمود اخير اين مساله را برگزاري رزمايش ناتو در گرجستان ميدانند که به عقيده آنها بدون عنايت به تحولات داخلي و خارجي اين کشور صورت گرفته و کمکي به ثبات منطقه نخواهد کرد و به تنشها در اين منطقه حساس دامن خواهد زد.
اعلام طرح برگزاري رزمايش ناتو در گرجستان روابط ميان روسيه و ناتو را يک بار ديگر به تيرگي کشانده است. سال گذشته و به دنبال جنگ روسيه و گرجستان بر سر منطقه جداييطلب آبخازياي جنوبي، ناتو تماسهاي خود را با رهبران روسيه قطع کرد. ناتو ميگويد برگزاري رزمايش نظامي در گرجستان هيچ ارتباطي به گرجستان يا روسيه ندارد و گرجستان تنها نقش ميزبان را ايفا ميکند. به دنبال بالا گرفتن تنش ميان روسيه و ناتو، روسيه دو نفر از کارکنان ناتو در دفتر نمايندگي پيمان آتلانتيک شمالي در مسکو را اخراج کرد. پيشتر نيز مقامات ناتو دو ديپلمات روسي مستقر در مقر ناتو در بروکسل را به اتهام جاسوسي اخراج کرده بودند. به دنبال اين امر سرگئي لاوروف، وزير امورخارجه روسيه اعلام کرد که در اجلاس وزيران امورخارجه شوراي ناتو- که قرار است در 19 مه برگزار شود - شرکت نخواهد کرد. برخي تحليلگران اين اقدامات را تقابل جديد روسيه و غرب ارزيابي ميکنند. موج جديد تنشها در روابط روسيه و ناتو تاثيرات منفي شديدي بر روابط و همکاريهاي پيمان آتلانتيک شمالي با روسيه خواهد گذاشت که پيامد اصلي آن بياعتمادي دوجانبه و اجتناب از همکاريهاي متقابل خواهد بود. بروز بدبيني نسبت به سياستهاي طرفين، زمينهاي براي احياي جنگ سرد و قدرتنمايي ميان مسکو و ناتو خواهد بود و چشمانداز روابط و همکاريهاي فيمابين را تحتالشعاع قرار خواهد داد. اين رزمايش شايد از نقطهنظر نظامي تهديدي براي روسيه نباشد اما از لحاظ رواني، روسيه حضور ناتو در نزديکي مرزهاي خود را يک تهديد امنيتي تلقي ميکند.
براي فهم و تحليل دلايل تقابل روسيه و غرب در قفقاز ذکر چند مساله ضروري به نظر ميرسد: اولين مساله موضوع اوستيايجنوبي و آبخازياست. صاحبنظران مسائل بينالمللي بر اين باورند که جنگ آگوست گذشته ميان گرجستان و اوستيايجنوبي به نوعي جنگ پنهان ميان کرملين و کاخ سفيد بود که در آن طرفين درگير حضور داشتند. به اعتقاد مسکو، اقدام ناتو براي برگزاري رزمايش به معناي حمايت نظامي از تفليس بوده و اين مساله آبخازيا و اوستيايجنوبي را به اقدام متقابل در جهت تقويت بنيه نظامي خود تحريک خواهد کرد و در نتيجه باعث دامن زدن به بحران و تنش در منطقه قفقاز خواهد شد.
دومين مساله طرح گسترش ناتو به شرق و مقاومت روسيه در برابر اين طرح بوده است. روسيه تلاش ميکند تا با اقدامات خود کاخ سفيد را متقاعد كند که طرح گسترش ناتو به شرق نيز همانند طرح سپر موشکي، طرحي پرهزينه براي ايالتمتحده خواهد بود. لازم به ذکر است که گرجستان در کنار اوکراين مدتهاست در تلاش براي عضويت در ناتو هستند اما مخالفتهاي شديد روسيه تاکنون از تحقق اين امر جلوگيري کرده است. در حال حاضر نيز روسيه تحرکات ناتو در نزديکي مرزهاي خود را در همين راستا ارزيابي كرده است.
سومين مساله در خصوص تقابل روسيه و غرب در منطقه قفقاز به نگرانيهاي روسيه در ارتباط با انقلابهاي رنگي برميگردد. تلاشهاي روسيه در جهت جلوگيري از توسعه انقلابهاي رنگي در منطقه قفقاز در اين راستا قابل تحليل است. به قدرت رسيدن ميخائيل ساکاشويلي که با حمايت ايالات متحده و اتحاديه اروپا همراه بود باعث نفوذ بيش از پيش غربيها در حياطخلوت روسيه شد. ايالات متحده پس از پايان جنگ سرد به منظور محاصره روسيه و تحديد قدرت اين کشور مبادرت به حمايت از انقلابهاي رنگي در اوکراين و گرجستان كرد و اين مساله تبديل به نگراني عمدهاي در سياستخارجي روسيه شده است. آخرين مساله در زمينه تقابل روسيه و غرب، تلاش اين کشور براي بازگشت مجدد به عنوان ابرقدرت در عرصه بينالمللي است. روسيه پس از فروپاشي اتحاد شوروي با مشکلات، بحرانها و موانع زيادي مواجه شد ولي با تلاش فراوان توانست با غلبه بر مشکلات اقتصادي خود، موقعيت خود را در عرصه بينالمللي تثبيت كند و با توجه به قابليتهاي بالقوه خود و در اختيار داشتن منابع انرژي، خود را به عنوان يک ابرقدرت دوباره مطرح كند. در پايان نبايد از اهميت منطقه قفقاز براي غرب چشمپوشي کرد. گرجستان ميزبان بخشي از خط لوله باکو – تفليس - جيهان است. اين منطقه بخش عمدهاي از نيازهاي انرژي اروپا را تامين ميکند. شايان ذکر است که تحولات اين منطقه و پيامدهاي احتمالي آنها بايد در ابعاد و سطوح تحليل مختلف مورد بررسي قرار گيرد. به نظر ميرسد اين رزمايش آغاز تقابل جديد روسيه با غرب و جنگ قدرت در قفقاز باشد.
http://www.roozna.com