نقد ی بر نقد مطالب دکتر زیبا کلام و پاسخ به بعضی از مطالب مطرح شده
-نخست در باب ایدئولوزیک نبودن صد در صدی سیاست در ایران که مطلب کاملا صحیحی است. همه ما با قلم دکتر زیباکلام عزیز اشنا هستیم در بسیاری از موارد ایشان مطلق انگاری و سیاه و سپید پنداری را نسبت به مسائل سیاسی و اجتمایی دارند. در کتاب های ایشان همین نکته کاملا مشهود است. بطور مثال در کتاب چگونه ما شدیم به قلم ایشان دید سیاهی صد در صدی نسبت به جامعه ایران وجود دارد و من ایران و جامعه اش را دچار عیب فراوان می بینم ولی با توجه به ارتباط کلًی شخصی با طیف های مختلف افراد اجتماع ایرانیان چه در امریکا و چه در داخل ایران موافق مطلق اندیشی نگرش زیبا کلام نبوده و نیستم. مثلا همین فرووم بهترین مسائل است.اگر دید سیاه نسبت به جامعه ایران بطور صد در صدی جمع بود چرا همه ما اینجا هستیم و نسبت به مسائل ایران به طور منطقی بحث می کنیم و توانستیم ظرف کمتر از 8 ماه فرووم را تبدیل به یکی بهترین منابع جستجو در گوگل کنیم.
2-مثال اقای بهشتی پور در مورد کاملا ایدئولوژیک نبودن سیاست کاملا درست است. تعریف استاد گرامی مهندس شهیر شهید ثالث عزیز در مورد سیاست این است که سیاست مجموعه بازی هایست حساب شده برای ماندن در قدرت و یا رسیدن به آن که اگر در مورد سیاست خارجی ایران مورد مسلمانان دالفور و فیلیپین وآذر بایجان روسیه را به گفتار اقای دکتر اضافه کنم با اجازه البته مثال کاملا روشنی خواهد بود.
مثلا آذری های آذربایجان روسیه مسلمانان شیعه اثنی عشری هستند ولی ایران ابدا" به دنبال حمایت از این هم کیشان سیاسی دینی خود نیست بلکه دقیقا همپیمان ارمنستان بر علیه آذربایجان است. اینجا است که منافع ملی بر ایدئولوژیک مسلط است چرا که اولا آذربایجان روسیه بر خلاف منافع ملی ایران با تجزیه طلبی و ایجاد پایگاه نظامی امریکا در آنجا رفتار می کند و ایران نیز عملا از ارمنستان بر علیه آذربایجان حمایت می کند. در حالی که ارمنستانی ها اصولا نه تنها شیعه بلکه مسلمان هم نیستند و پیرو آیین عیسوی هستند.
دوم آنکه همانطور که شما به خوبی اشاره کردید ایران به شدت از تحریکات پان ترکیستی جمهوری آذربایجان رنجیده است بنابراین ایران تجاوز و اشغالگری را محکوم کرد نه بخاطر شیعه بودن آذربایجانی ها بلکه بخاطر انکه ادامه چنین روندی می توانست تمام معادلات قدرت را بر ضد ایران در منطقه راهبردی آزبایجان برهم بزند در همین حال مناسبات خود را با ارمنستان قطع نکرد برای اینکه منافع ملی خود را تشخیص می داد دقت کنید رابطه ایران با ارمنستان به دلایل مختلف تاریخی ،سیاسی ، امنیتی و اقتصادی برای مردمن ایران مفید است که اگر دستم در تایپ کردن تند بود در این باره بیشتر می نوشتم اگر امکانی باشد می شود در این مورد یک چت دسته جمعی راه انداخت تا مطالب مهمی را مطرح کنم
در مورد دالفور سودان هم ایران دقیقا از عمرالبشیر طرفداری می کند. حالا هر چقدر مسلمان در دالفور قتل عام میشود برای سیاست خارجی ایران مسئله چندان مهمی نیست.
در مورد شورشی های مسلمان فلیلیپین هم همین است.
2-همانطور که میدانیم منطقه فلسطین مرز های غربی ایران در زمان هخامنشیان بوده و اگر امروز مرز های غربی جغرافیایی نیست ولی مرز سیاسی جغرافیایی ژئوپولتیکی ایران است که خط مقدم مبارزه استراتزیک ایران را تشکیل می دهد.
این باور سیاسی توسط دکتر شهید چمران و شهید دکتر ایت الله بهشتی با تاثیر پذیری از اندیشه های صدر و حکیم و امام خمینی در منطقه در نظام جمهوری اسلامی بعنوان یک اصل نه صرفا ایدئولوزیک بلکه کاملا استراتژیک با ظاهر ایدئولوژیک بوجود آمده است و اتفاقا چپ های ایران (خط امام-مشارکت و..) در زمینه حمایت منطقه ایی از فلسطین و لبنان بسیار وسیع تر از احمدی نزاد عمل می کنند ولی تنها فرق اینجاست که آنها هوشمندانه تر و چراغ خاموش تر حمایت می کنند.
3-کمک ایران به امریکا برای فتح عراق و افغانستان دلیل محکمی است ولی از آنجایی که امروز امریکا به ایران هم برای دشمن سازی دائمی و هم دشمن مشترک بنام طالبان نیاز دارد بنابراین برای ادامه نوعی جنگ سرد به حضور دائمی ایران نیاز دارد و البته هم در این میان با ایران گفتگو می کند و هم تحریم می کند و هم تسلیحات نظامی به اعراب سلفی وهابی دشمن ایران می فروشد و هم توانسته با سرنگون سازی صدام و حسین و طالبان در واقع ایران را به قدرت برتر خاور میانه تبدیل کند.
4-ما اگر استراتزیک و نه ایدئولوژیک به امریکا نگاه کنیم می بینیم که امریکا هم دقیقا منافع استراتزیکی را برای ایران تامین کرده و هم فرصت و هم تهدید است و هم خوراک تبلیغاتی ایدئولوزیک را تامین می کند.
برای ایران وجود استکبار و دشمن خارجی الزامی ایست ولی همین استکبار با سرنگون ساختن صدام و طالبان بیشترین خدمت ژئوپولتیکی مهم را به ایران انجام داد بدون اینکه ایران دیناری هزینه بدهد.
5-احمدی نژاد از مطرح کردن نفی هولوکاست منافع استراتژیکی برای ماندن در قدرت در ایران را داشت و به ان رسید و برای همین امروز دیگر حتی هولوکاست را نفی نمی کند بلکه می گوید چرا به خاطر هولوکاست، دیگران هزینه بدهند.در واقع به طور تلویحی هولوکاست را هم تایید کرده و هم هدف استراتزیک خود را تامین کرده است.
6-نوشتن نامه تبریک به اوباما و آزادی رکسانا و قبل از آن همکاری ایران با امریکا برای فتح عراق و افغانستان و قبل از آن ماجرای ایران گیت نشان می دهد که ایران یک سیاست خارجی استراتزیک در ظاهر ایدئولوژیک دارد.
7-تنها مشکل گروه احمدی نزاد این است که در همین استراتزیکی بودن ضعیف عمل می کند. یعنی نه اینکه کفه ایدئولوزیکش سنگین تر است. نه ابدا" اینطور نیست. علت این است که اشکال اینجاست که تمرکز بر روی همه مسائل سیاسی خارجی بطور یکسان نیست و بخشی نیز رها شده است.
مسئله دریای خزر و گستاخی اعراب سلفی وهابی ناشی از کم تجربگی مشاوران ساسیی خارجی احمدی نزاد است. یعنی این مشاوران کم تجربه نه ایدئولوزیکی و نه استراتزیکی بلکه به کل ضعیف هستند.
اگر ایدئولوزیکی بود که جنگ با اعراب سلفی وهابی دشمن اسلام و تسنًن محب اهل بیت رسول اکرم(ص) و شیعه حضرت علی (ع) بهترین ارمان مقدس می توانست باشد که می بینیم نیست.
8-بهترین مثال جوجه کمونیست های قرمز پوش امریکای لاتین هستند که ایدئولوژیکی نیستند . آنها اصولا به دین و مرام دینی هم پایبند نیستند. شاید ترساندن امریکا بهترین دلیل ایران برای بسط حضورش در آنجا باشد.
نتیجه گیری اینکه همه منتقدان ساسیت ایران اصلا به هیچ وجه نباید حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران در هیچ زمینه ایی دست کم بگیرند. تمام مسائل اصلی سیاسی ایران انجامش توسط همه جناح های سیاسی ایران یکسان است. این بازی های جناحی برای چسبیدن به صندلی قدرت است وگرنه هدف همه انها برای ساختن اندیشه ایی سیاسی بر پایه استراتژی و ایدئولوژی یکسان است و تنها تاکتیک ها متفاوت است.
پاسخ به مطالب اقای حاجی جفرسون در جرجیا ی آمریکا
1- سلام دوست گرامی شما در پارگراف اول چند اشتباه جزئی و کلی اطلاعاتی دارید که خوب است به ان توجه کنید بخاطر انکه در تحلیل سیاسی وقتی اطلاعات شما غلط باشد کل تحلیل شما غلط می شود در واقع یکی از ارکان سه گانه تحلیل سیاسی اطلاعات صحیح و موثق است .
الف: آذربایجان الان یک کشور مستقل است که به روسیه نباید نسبت داده شود متاسف هستم که انها نام آران را کنارگذارده ازنام آذربایجان ما برای خود استفاده کرده اند
ب: ایران درموضوع اشغال بیست درصد خاک آذربایجان توسط ارمنستان این اشغالگری را محکوم کرد و آنرا مخل امنیت منطقه قفقاز دانست امادقیقا بخاطردو عامل مهم از حمایت از آذربایجان خودداری کرد
اول بخاطر نقش بسیار مهم ارمنستان به عنوان یک کشور همسایه ایران و پل ارتباطی این کشور که ایران را به قفقاز شمالی و از انجا به شرق اروپا ارتباط می دهد و مسیر مهمی برای تنوع بخشیدن راههای ارتباطی ایران به اروپا علاوه بر مسیر ترکیه است
دوم آنکه همانطور که شما به خوبی اشاره کردید ایران به شدت از تحریکات پان ترکیستی جمهوری آذربایجان رنجیده است بنابراین ایران تجاوز و اشغالگری را محکوم کرد نه بخاطر شیعه بودن آذربایجانی ها بلکه بخاطر انکه ادامه چنین روندی می توانست تمام معادلات قدرت را بر ضد ایران در منطقه راهبردی آزبایجان برهم بزند در همین حال مناسبات خود را با ارمنستان قطع نکرد برای اینکه منافع ملی خود را تشخیص می داد
دقت کنید رابطه ایران با ارمنستان به دلایل مختلف تاریخی ،سیاسی ، امنیتی و اقتصادی برای مردمن ایران مفید است که اگر دستم در تایپ کردن تند بود در این باره بیشتر می نوشتم اگر امکانی باشد می شود در این مورد یک چت دسته جمعی راه انداخت تا مطالب مهمی را مطرح کنم
2- درباره منطقه دارفورهم باید عرض کنم موضوع مسلمان بودن یا نبودن انها نیست چراکه بخش وسیعی از کسانی که درمنطقه دارفورزندگی می کنند اساسا مسلمان نیستند موضع ایران دراین مورد جای نقد دارد اما حمایت ازآقای البشیرهم همانطور که شما به ان توجه کردید براساس مسلمان بودن یا نبودن بشیرنیست بلکه بخاطرمواضع اقای بشیردربرابرفشارآمریکا است و هم اینکه ممکن است چنین حکمی را علیه مسئولین ایرانی نیزبه بهانه های مختلف صادر کنند. منتهی باید توجه داشت که دادگاه بین المللی جنایتکاران جنگی در لاهه اساسا یک دادگاه مستقل ازسازمان ملل است که ازسال 2002بر اساس پیمان رم بوجود آمده و اتفاقا نه تنها تحت نفوذ آمریکا نیست بلکه خود آمریکا با این دادگاه به شدت مخالف است . اما از حکم ان برای البشیر به دلیل انکه به نفعش است حمایت کامل کرد.
می بینید که دنیای سیاست هزار رنگ دارد ما نباید به صرف مواضع مخالف با آمریکا حمایت کامل خود را از البشیراعلام می کردیم ما باید صبرمی کردیم نتیجه دادگاه را بررسی می کردیم بعد موضع می گرفتیم اینکه این دادگاه جنایت اسرائیلی ها را درغزه نادیده می گیرد اعتبار انرا زیر سئوال می برد اما دلیل نمی شود که بخاطر ان با بررسی نقش اقای البشیر درجنایاتی که دردارفور اتفاق افتاده است مخالفت کنیم و سریع دادگاه را وابسته به امریکایی بدانیم . کاخ سفید چند سال است که با این دادگاه از ترس انکه اتباع آمریکایی را که در مناطق مختلف جنایت کرده اند محاکمه نکند، با اصل تشکیل این دادگاه مخالف است.
3- ایران در قضیه فلسطین دید چند جانبه دارد پیشنهاد من این است که در این مورد بیشتر بررسی شود اگر امکانش باشد می توان در این مورد هم یک میزگرد اینترنتی به راه انداخت . حمایت ایران از حماس در برابر تجاوزر اشکار اسرائیل هم جنبه اعتقادی دارد که باید از مظلوم دفاع کرد و همه جنبه منافع ملی دارد که باید ازکسی که در برابر دشمن ایران مقاومت می کند باید حمایت کند
4- ایران ازحمله آمریکا به عراق حمایت نکرد بلکه هوشمندانه بی طرفی مثبت را در پیش گرفت یعنی از سرنگونی صدام که دشمن ایران بود استقبال کرد اما هیچ کمکی برای باقی ماندن آمریکا در عراق بعد از صدام نکرد. ایران سعی کرد از سرمایه گذاری که طی بیست سال در مورد عراقی های مقیم ایران کرده بود که بعدا در راس بسیاری از امور درعراق قرارگرفتند درراستای تحکیم مناسبات دو کشور همسایه استفاده کند در این مورد هم بحث طولانی است .
4- ایران برای انکه پیشرفت کند چه نیازی به دشمن خارجی دارد این قدرتهای سلطه گر هستند که برای توجیه نظامی گری خود و سود شرکتهای چند ملیتی صادر کننده اسلحه به دنبال جنگ افروزی و دامن زدن به اختلافات هستند.
دوست عزیز در مورد هرکدام از پارگراف های بعدی هم دهها نکته دیگر می توان نوشت من در اینجا به همین حد بسنده می کنم امیدوارم فرصتی باشد تا در مورد موارد دیگر هم باز بنویسم اما پیشنهاد می کنم در باره این تصور که همه اینها بازی بر سر قدرت است تجدید نظر کنید قرائن و شواهد بسیار بر خلاف دیدگاه شما وجود دارد به شرط انکه اجازه بدهیم بدون ناراحت شدن از یکدیگر به حرفهای هم گوش کنیم چه بپذیریم چه نپذیرم مهم ان است که در فضایی دوستانه بحث علمی به دور از احساس داشته باشیم