زمانی برای تعمق در باره تحولات پیش رو
گفت و گو با حسن بهشتىپور کارشناس مسائل روسيه در ارتباط با سفر باراک اوباما به روسيه و کاهش کلاهکهاى هستهاى و موضع روسيه در مقابل سپر دفاع موشکى:
مسئله کاهش کلاهکهاى هستهاى دو کشور بزرگ هستهاى جهان چه آيندهاى خواهد داشت؟
مساله اصلى اين است که دو رئيسجمهور روسيه و آمريکا توافق کردند که درباه کاهش کلاهکهاى هستهاى با يکديگر مذاکره کنند. پيمان استارت که يک پيمان 10 ساله بود، تا دسامبر سال 2009 به پايان مىرسد.
آنها مىخواهند تا پايان امسال قرارداد جديدى را امضا کنند که بر اساس اين قرارداد موشکهاى استراتژيک هستهاى روسيه وآمريکا کاهش پيدا کند.
در واقع توافق اصلی هنوز انجام نشده است. دو رئيسجمهور در اينباره این توافق کردند تا در آينده با يکديگر قراردادی امضاء کنند که بر اساس ان به نسبت مشخصی از کلاهک های هستهای هر دو طرف کم خواهد شد اين درحالى است ک اگر هم در آينده قراردادامضاء نهایی شود بايد در پارلمان روسيه و کنگره آمريگا نیزتصویب شود.که در ان مرحله هم ممکن است با مانع روبرو گردد.پس بطور خلاصه ا دو کشور توافقى کلى به دست آوردند تا قراردادى براى 10 سال امضا کنند و براساس همان قرارداد تعداد کلاهکهاى هستهاى خود را به نسبت محدودى کاهش دهند.
آيا امکان رسيدن به يک توافق ميان دو کشور وجود دارد؟
بله، امکان رسيدن به يک توافق در اين زمينه ميان دو کشور وجود دارد. در مجموع اين دو کشور 5 هزار کلاهک هستهاى داشتند که بعد از سالها فرسوده شدهاند به همین دلیل نگهدارى آنها برايشان خيلى هزينه دارد. در حال حاضر با تولید نسل سوم و چهارم سلاح های هستهاى که هم مجهزترهستند و هم امن ترند و هزینه نگهداری آنها کمتر است روسیه و آمریکا می خواهند کلاهکهايى هسته ای جدید ساخته شده را که قدرت تخریبش چند برابر تخريب موشکهاى قبلى است. جایگزین کنند.بنابراين روسيه و آمريکا تصميم گرفتهاند موشکهاى جديدى که قدرت تخريبى آن بيشتر از موشکها و کلاهکهاى قبلى است را نگهدارى کنند و قبلىها را از بين ببرند. اين اقدام درظاهر نشان مىدهد دو کشور در راستاى محو کامل سلاح هستهاى پيش مىروند، اما واقعيت اين است که سلاحهای هسته ای جدید با قدرت چندين برابر به روز شده اند و همچنان تهدید هسته ای برای جهان در سطح وسع وجود دارد زیرا شايد از لحاظ تعداد، کلاهکهاى هستهاى کم شوند ولى از لحاظ قدرت تخريب همچنان در سطح خيلى بالاتر صلح و امنیت جهان را به خطر می اندازند. اگر اين توافق انجام شود -که به احتمال زياد صورت خواهد گرفت- و اگر مراحل تائید نهایی آن در کنگره آمریکا و دومای روسیه هم انجام شود گام مثبتى است.اما مشکل ما اين است که اين کار در واقع از خطر هستهاى چيزى کم نمىکند.
بنابراين آيا اين توافقها مىتواند جنبه تبليغاتى داشته باشد؟
بخش بزرگى از بحثى که بين دو کشور است، ماجراى تبليغاتى دارد. قدرت هستهاى که اين دو کشور دارند در مجموع با هم بيش از 95درصد کل سلاحهاى هستهاى دنياست.این مقدار سلاح هسته ای کل کره زمین را می تواند نابود کند بنابراین موضوع مربوط به تهدید علیه بشریت است . قدرتهای هسته ای جهان برطبق بند دوم پیمان ان.پي.تى موظف هستند به مرور سلاح های هستهاى خود را کم کنند که این اقدام اگرچه خیلی کند اما به هر حال انجام شده است اما مشکل با اين تعداد کم شدن حل نمىشود. کيفيت سلاح های جدید از لحاظ قدرت تخریب انفجار کلاهکها خيلى ببيشتر وبالاتر است، نکته مهمتر اين است اين روند مىخواهد 10 سال دیگرطول بکشد، در10 سال مىخواهند هزار کلاهک را نابود کنند خوب چرا این روند نباید با سرعت بیشتری انجام شود و چرا اصولا اجازه نمی دهند آژانس بین المللی هسته ای بر این روند نظارت بکند؟ مسئله ديگر اين است که بايد توافق کنگره آمريکا و پارلمان روسيه را نيزبه دست آورند. پيش بينى مىشود که توافق در اين مراحل به کندى انجام شود همان طور که استارت 1 و 2 هم به کندى انجام شد.
مسئله صحبتهاى اوباما و مدودف درباره سپر دفاع موشکى را چگونه ارزيابى مىکنيد؟
صحبتهایى که مدودف با باراک اوباما در مسکو کرد يک تعارف سياسى بود. اما حرفهايى که در اجلاس گروه 8 مطرح کرده است موضع رسمى دولت روسيه بوده است.
واقعيت اين است که مدودف معتقد است اجراى طرح سپر دفاع موشکى امنيت ملى و منافع ملى روسيه را تهديد مىکند. نکته مهم اين است که اوباما در مسکو به اصطلاح توپ را با زرنگى در زمين روسها انداخت. رئیس جمهور امريکا در سخنانی که در مسکو داشت اعلام کرد که اگر ايران از برنامه هستهاى خود دست بردارد ما نيز از طرح سپردفاع موشکى دست بر مىداريم. معناى اين حرف اين است که روسيه به ايران فشار وارد کند تا ايران دست ازبرنامه صلحآميز هستهاى خود بدارد يا حداقل غنىسازى اورانيوم را متوقف کند. در حالى که روسها مىدانند طرح سپردفاع موشکى بخشى از برنامه بلند مدت آمريکايىها است که در زمان ريگان به طرح جنگ ستارگان معروف شد و بعد در دوران بوش پسر به طرح کوچکترى تبديل شد؛ چرا که اجرای طرح موسوم به جنگ ستارگان هزينه بسيار بالايى برای آمریکا دارد . به همین دلیل آمریکا در طرح سپر دفاع موشکی خود يک مثلث راداری درست کرد که يک ضلع آن در کاليفرنيا و ضلع ديگر در آلاسکا و راس آن مثلث در کشور چک است. اين مثلث رادارى قراراست کليه فعاليتهاى موشکی روسيه و چين را تحت نظرداشته باشد . اجرای موفقیت آمیز این طرح توازن موجود را بین روسیه و آمریکا برهم می زند به همین دلیل روسیه به شدت با ان مخالفت می کند اما بهانه آمريکايىها اين است که با اين پايگاه فعاليتهاى هستهاى ايران و کره شمالى را کنترل می کند و تهدیدی برای روسیه نیست در حالى کهاکثر کارشناسان اذعان دارند اصل ماجرا کنترل فعاليتهاى موشکى روسيه و چين است.
روسها متوجه اين جريان هستند وبه همين دليل به آمريکا اعتراض دارند و مىگويند اگر شما مىخواهيد ايران را کنترل کنيد چرا از پايگاه قبله که در جمهورى آذربايجان است استفاده نمىکنيد. آمريکايىها هم مىدانند که هدفشان ايران نيست بلکه روسيه است، به همين دليل به روسها پيشنهاد مىدهند که روسیه در اجرای طرح سپر دفاع موشکی مشارکت کند ویابه ايران فشار وارد کند که از برنامه صلح آمیز هسته ای خود دست بردارد
نتيجه اين بحثها چه خواهد بود؟
اولا روسها مىدانند که ايران زير بار اين فشار نمىرود، دوم اينکه آمريکايىها به وعده خود وفا نخواهند کرد. همان طور که به وعدههاى قبلى خود نيز عمل نکردند. زیرا اين يک موضع بلند مدت واستراتژيک است و نه موضع مقطعي. اين باور قطعى روسيه است که آمريکايىها سپر دفاع موشکى را عليه روسيه می خواهد و نه ايران و کره شمالى .
آيا به نظر شما توافقى نيز صورت خواهد گرفت؟
با جرات به شما عرض مىکنم که هميشه روسيه از جيب ديگران معامله مىکند و نه از جیب خود. يعنى اگر منافع خود را در خطر ببيند اهل معامله نيست مثالش هم يوگوسلاوى است. با وجود آنکه يوگوسلاوى متحد استراتژيک روسيه در اروپا بود، از آنجاکه منافعش اقتضا مىکرد، در قضيه کوزوو کنار کشيد. آمريکا هم در قضيه کوزوو طورى که مىخواست مديريت کرد و بعد هم ميلسوويچ را محاکمه کردند. در مورد صدام هم روسها راحت معامله کردند چراکه منافعشان اقتضا مىکرد.
اما مسئله سپر دفاع موشکى، منافع خود روسهاست نه منافع ايران. اگر سپر دفاع موشکى واقعا منافع ايران بود بعيد نبود که روسها تن به اين معامله بدهند. روسها امنيت ملى و منافع ملى خودشان را در خطر مىبينند بنابراين من معتقدم که بعيد است که چنين معاملهاى کنند.