ضرورت اجرای توصیه های FATF
مشکل ما با FATF چیست؟
این نهاد بین المللی تاکنون طی پنج نوبت از سال 1990 ، توصیه هایی را به کشورهای مختلف جهان ارائه کرده است که آخرین مورد آن در سال 2102 تکمیل شده است . بر اساس این چهل توصیه در مبارزه با پول شویی و 9 مورد مبارزه با تروریسم کشورهای جهان موظف شدند اصلاحاتی در نظام بانکداری و مالی خود بوجود آورند تا با تروریسم و پولشویی و جنایتهای سازمان یافته مبارزه کنند.
مهمترین کار ایران انجام این توصیههاست که در این صورت میتواند در مبادلات پولی و مالی بینالمللی شرکت کند و در غیر اینصورت نمیتواند با بانکهای جهان مبادله داشته باشد. تاکنون از 193 عضو سازمان ملل ، 179 کشور ، این توصیهها را انجام دادهاند و چهارده کشور تحت بررسی هستند که تنها دو کشور ایران و کره شمالی هستند که اصطلاحا در وضعیت قرمز قرار دارند. در مورد ایران اعمال دستورالعملها درحال تعلیق است. ولی بقیه کشورها مثل پاکستان، سوریه، یمن و مثل کشور صربستان در اروپا و کشورهای آمریکای لاتین مثل ونزوئلا در حالت آبی یا خاکستری هستند. این کشورها که تعدادشان 12تاست در وضعیت خاکستریاند. یعنی وضعیتشان در حال بررسی است و مایلند که به FATF بپیوندند اما هنوز آن شرایط را پیدا نکردهاند. این 40 مورد توصیه اولا فقط مختص ایران تنظیم نشده و درواقع FATF با کشوری که قرار است امضا کند یک برنامه اقدام و پروتکل اجرایی دوطرفه امضا میکند که کشور مورد نظر با پولشویی و تروریسم مقابله کند. چون بهترین راه برای مبارزه با تروریسم شناسایی منبع مالی تروریسم است که در اینصورت درآمدش از بین میرود و ریشهاش از اساس کَنده میشود، اما الان دعوا بر سر چهار لایحهای است که باید جنبه قانونگذاری در کشور پیدا کند. لایحه مبارزه با پولشویی، و لایحه مبارزه با تروریسم سازمانیافته که مراحل مجلس و شورای نگهبان را طی کرده و پروندهاش بسته شده و دیگر مشکلی ندارند. تنها معاهده پالرمو و دیگری CFT باقی مانده که مبارزه با تروریسم سازمان یافته و جرائم سازمان یافته است. الان بحث بر سر این است که به نظر منتقدان در صورت پذیرش این دو توافق نامه بین المللی امنیت ملی ایران به خطر میافتد.
منتقدین معتقدند در صورت پذیرش این دو کنوانسیون از سوی ایران ، دسترسی به حسابهای بانکی ما برای دشمنان ایران میسر میشود و به منابع مالی ما اشراف پیدا میکنند که خطرناک است و عملا دست به خودتحریمی میزنیم. علاوه براین ممکن است شرکتهایی بعدا ذیل واژه تروریسم قرار گیرند، و دچار مشکل میشوند و از این جهت مخالفت میکنند. البته چندین اشکال اساسی هم میگیرند. اکنون مجلس شورای اسلامی در مورد پالرمو موادی که میتواند خطرناک باشد و بعدا ما را دچار دردسر کند را ذکر کرده و تفسیر آن را براساس قوانین داخلی ایران و قانون اساسی دانسته که از نظر ایران قابل قبول نیست. در واقع مواد 2، 3، 5، 10 و 23 پالرمو را براساس قوانین و اصول قانون اساسی خودمان تفسیر خواهیم کرد و نه بر اساس آنچه دیگران تصمیم بگیرند. ضمن اینکه اگر ماده 14 برخلاف شرع باشد، اجرایی نخواهیم کرد. منتقدان آنچه مجلس نوشته را خوب میدانند ولی آنها معتقدند اعمال شرطی که اساس کنوانسیون را خدشه دار کند از طرف مقابل قابل پذیرش نیست . مخالفان می گویند طبق قوانین بینالمللی اگر در مادهای شرط بگذارید که اساس کنوانسیون را زیر سوال ببرد، آن شرط برای اکثریتی که آن کنوانسیون را امضا کردهاند، قابل قبول نخواهد بود. در مقابل حقوقدانان موافق نیز میگویند اولا ایران تنها نیست که در بعضی مواد تحفظ خود را اعلام کرده است. بلکه سایر کشورها هم درباره قوانین خود گفتهاند. ثانیا طبق ماده 23 FATF، عنوان شده که قوانین داخلی کشورها برای FATF محترم و قابل اجراست. درحقیقت یک اختلاف حقوقی است. به عنوان یک تحلیلگر باید بگویم که اولا روند اعتراض احتمالی آنها در حدود یکسال و نیم طول میکشد و FATF نمیتواند انقلت بگذارد و تنها اعضای کنوانسیون پالرمو ممکن است به ایران ایراد بگیرند. اگر آنها را متقاعد کردیم که فبها و اگر نکردیم به وضعیت کنونی برمیگردیم و چیزی را از دست نمیدهیم. یک وقت هست که تعهدی را میپذیریم که غیرقابل بازگشت است و یک موقع تعهدی را پذیرفتهایم و قانونا موادی که با مقررات داخلی ما قابل قبول است را ذکر کردهایم. بر فرض اینکه گیر بدهند و متقاعد هم نشده باشند مثل قانون کار خواهد شد. قوانین بینالمللی درباره قانون کار ایران سالهاست که اختلاف نظر داریم. آیا ما الان دچار معضل شدهایم؟ یا درباره ماده 18 قانون حقوق بشر تحفظ داریم و این همه سال است که به ما گیر میدهند در حالی که در صحنه بینالملل دچار مشکل نشدهایم. اما حُسن کار چیست؟ اگر همین فردا این مراحل را طی کنیم، شورای مربوطه در FATF بپذیرد که اینها را اجرایی کردهایم، بلافاصله وضعیت ما از درجه ریسک 6 به 5 تبدیل میشود. مثل وضعیتی که آنها ما را از حالت قرمز تعلیق کردند و از وضعیت 7 که بدترین سطح ریسک است و بدتر از آن دیگر وجود ندارد به 6 آمدیم و کلی راه برای ایران باز شد.
اگر این را بپذیریم از وضعیت 6 به ریسک 5 تبدیل میشویم که به معنای میلیونها دلار صرفهجویی در وضعیت پرداخت هزینه بیمه کشتیرانی و بیمه کالاهای صادراتی و غیره خواهد بود. همچنین ریسک سرمایهگذاری خارجی در ایران کمتر میشود. سوال خوب منتقدان این است که در شرایطی که تحریم هستیم این دو تعهد به چه دردمان میخورد؟ هر موقع این تحریمها لغو شد، این کنوانسیونها را میپذیریم. پاسخی که به این انتقاد بجا داده میشود این است که اگر این را نپذیریم شرایط الان برای ما مشکل میشود. ما تا دو سال دیگر کلی کار داریم. بنابراین چون معلوم نیست تحریمهای آمریکا چه زمانی تمام شود بهتر است در ابتدا این سد را بشکنیم که در اینصورت با دست پرتری با تحریمهای آمریکا مقابله میکنیم. بنابراین بحث بر سر این است که آیا باید منتظر شویم که در ابتدا تحریمهای بینالمللی لغو شود و بعد کنوانسیون را بپذیریم یا اینکه اصلا قید آن را بزنیم. درواقع این را باید برای مردم صریح و شفاف بیان کرد. این بدان معناست که وضعیت ایران به وضعیت قرمز و به سطح ریسک هفت برمیگردد. باز میلیونها دلار خرج هزینههای حمل و نقل و بیمه اعم از کشتیرانی و بیمه کالاها خواهد شد و هزینههای کلانی برای دور زدن تحریمها خواهد شد. برای اینکه پول بگیریم برای هر صد دلار حداقل باید 10دلار هزینه کنیم.
اینکه منتقدان دارند نقد میکنند، کار بسیار درستی میکنند و نباید گفته شود اینها کاسب تحریم هستند بلکه افرادی دلسوزند که انتقاد میکنند. تنها مشکل این است که آلترناتیوی برای FATF بیان نمیکنند و راه جایگزین، افتادن در مسیر تحریمها و تولید بابک زنجانیها به منظور دور زدن تحریمهاست. بنابراین نه منتقدان باید طرفداران FATF را به خیانت متهم کنند و نه موافقان، مخالفان را که دلسوزانه مخالفت میکنند متهم به دست داشتن در قاچاق مواد مخدر و کالا و پولشویی کنند. این اتهامات برای داخل کشور به مثابه سم مهلک است و ما باید به هم اعتماد کنیم و دنبال راه حل منطقی باشیم.