پایان بازدارندگی و آغاز مسابقه تسلیحاتی
دوم اینکه به نظر می رسد تصمیم آمریکا و روسیه به یک توافق نانوشته مربوط می شود که دو طرف می خواهند موقعیت خود را در برابر پیشرفتهای تسلیحات هسته ای چین تثبیت کنند. اگرچه در یک برآورد کلان و راهبردی تعداد و کیفیت سلاحهای غیرمتعارف چین با روسیه و آمریکا اصلا قابل مقایسه نیست اما قدرت اقتصادی چین، اراده حاکمان این کشور برای بهبود جایگاه پکن در عرصه سلاحهای غیرمتعارف و همچنین پیشرفتهای فناوری هسته ای نظامی و فضایی در چین ، آمریکا و روسیه را نگران کرده است. از آنجا که چین عضو این پیمان دوجانبه نیست، بنابراین محدودیتهایی که آمریکا و روسیه دارند، بستر مساعدی را در اختیار چین قرار میدهد. زیرا این امتیاز برای چینی ها که متعهد به اجرای پیمان منع تولید و آزمایش موشکهای هستهای میانبرد و کوتاه برد نیست، به نگرانیها در محافل استراتژیک مسکو و واشنگتن دامن زده است. بنابراین روسیه و آمریکا در تلاشند در این دوره که تعهدی به این پیمان ندارند، جایگاه خود را بهبود بخشند و پس از آن زمینه را برای وارد کردن احتمالی چین به این پیمان و قبول تعهدات بینالمللی مهیا کنند.
در همین راستا و همزمان با تعلیق تعهدات روسیه، شاهد تحرکاتی در روسیه سفید بودهایم. «الکساندر لوکاشنکو» رئیسجمهور روسیه سفید یک روز پس از خروج روسیه از پیمان منع آزمایش هستهای، در اظهاراتی تاملبرانگیز اعلام کرد خواستار بهبود روابط با غرب است و ناتو را نباید به عنوان دشمن محسوب کرد. بسیاری بر این باورند که همبستگی و ارتباط مستقیمی میان این سخنان و خروج روسیه از پیمان مورد اشاره وجود دارد. اما برخلاف این دیدگاه، نگارنده بر این باور است روسیه سفید که به لحاظ تاریخی همواره خود را در جبهه روسیه تعریف کرده، این بار نیز سرنوشت خود را به سرنوشت کشورهای غربی و ناتو گره نخواهد زد. تمام رشتههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی روسیه سفید به روسیه گره خورده است؛ این کشور با جمعیتی کم و ژئوپولیتیکی شکننده، نمیتواند به آلت و اهرم دست آمریکا در مرزهای غربی روسیه تبدیل شود. همچنین لوکاشنکو رئیس جمهوری روسیه به هیچوجه مایل نخواهند بود خود را به وجهالمعامله آمریکا با روسیه تبدیل کند.
از طرف دیگر باید این مساله و نکته بنیادین را نیز در نظر داشت که موضوع پیمان منع تولید و آزمایش موشکهای هستهای دارای یک رویه و قاعده بینالمللی است و در چارچوب روابط قدرتهای نظامی جهان یعنی در قالب روابط روسیه، آمریکا و حتی چین و تا حدودی فرانسه و انگلیس قابل تعریف و ارزیابی است. به عبارت دیگر یک مساله منطقهای فاقد ابعاد استراتژیک نیست و موضوع روابط روسیه با روسیه سفید و روسیه سفید با آمریکا نمیتواند معادلات آن را تعیین کند، بلکه مولفهها و پارامترهای استراتژیک، ابعاد مختلف آن را صورتبندی میکند. اگرچه هر دو محور در تلاشند با استفاده از نقاط خلأ و ضعف یکدیگر امتیازات بیشتری به دست آورند.