ریشه یابی دلایل دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی
بطورکلی هرسه گرایش انقلابی مبتنی برایدئولوژی های لیبرالیستی،مارکسیستی وناسیونالیستی همانطور که هاناآرنت در کتاب انقلاب خود تشریح می کند یک وجه مشترک داشتند که انقلابیون انگیزه های دنیوی داشته و کمتر به جنبه های معنوی می پرداختند.
اما وقوع انقلاب اسلامی در ایران برای نظریه پردازان "انقلاب" شگفتی آور بود زیرا پیروزی یک حرکت انقلابی در ایران بر اساس یک اندیشه و ایدئولوژی دینی شکل گرفته بود. پدیده ای که تا پایان دهه 70 میلادی برای اغلب نظریه پردازان قابل تصور هم نبود.
بطور خلاصه انقلاب اسلامی با سه ویژه گی مهم از سایر انقلاب ها متمایز می شد:
1-انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلاب
انقلاب اسلامی براساس ایدئولوژی دینی که مروج آن امام خمینی بود ، شکل گرفت و به پیروزی رسید وهمین موضوع تغییری درنظریه های علوم سیاسی مربوط به تحقق انقلابها درکشورها ، بوجود آورد.
2-اتکاء به حضور مردم در صحنه مبارزات انقلابی
شیوه مبارزاتی درجریان انقلاب اسلامی برخلاف دیگر انقلاب ها، بجای اتکاء به احزاب و گروه های انقلابی پیشرو ، با اتکاء به حضور مردم در خیابان و برگزاری راهپیمایی وتظاهرات توانست رژیم وابسته شاه به آمریکا را سرنگون سازد.
3- مبارزه هم زمان علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی
امام خمینی بدرستی تشخیص داده بود استبداد داخلی شاه متکی به حمایت استعمار خارجی انگلیس و آمریکا است به همین دلیل وارد مبارزه هم زمان با استبداد داخلی و استعمار خارجی شد. و عجیب آنکه این روش مبارزاتی در کمترین زمان ممکن یعنی حداکثر 18 ماه توانست به حاکمیت استدادی نظام شاهنشاهی در ایران پایان دهد.
واکاوی چهل سال دشمنی آمریکا علیه انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی بر اساس باورهای دینی نخستین بار گفتمانی را به جهانیان ارائه کرد که عدالت خواهی و مبارزه علیه سلطه ی بیگانگان محور اصلی آن بود که در شعار استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی تجلی پیدا کرد.
آمریکا که باسقوط نظام شاهنشاهی در ایران ، منافع بلند مدت خود را در منطقه را از دست رفته می دید ابتدا تلاش کرد با کنارآمدن با انقلابیون طرفدار رابطه با آمریکا از جمله جبهه ملی و نهضت آزادی ، که در دولت موقت حضور داشتند ، مسیر کار را به سمتی هدایت کند که دولت جایگزین رژیم شاه با آمریکا درچارچوب تفاهم های دو جانبه به توافق های جدید دست پیدا کند.
اما مقاومت امام خمینی و تاکید بر ادامه مبارزه بعد از استبداد شاهنشاهی علیه استعمار خارجی در ایران و در راس آن شیطان بزرگ ایالات متحده آمریکا، موجب گردید تا کاخ سفید کم کم بااین واقعیت روبرو شود که ماهیت حرکت انقلاب اسلامی در تعارض آشکار با منافع آمریکا قرار دارد .
این مساله بویژه بعد از اشغال سفارت آمریکا در تهران بیش از پیش آمریکا را به این جمع بندی رساند که نمی تواند با انقلابیون برای پذیرش سلطه ی آمریکا که اسم آن را "اتحاد استراتژیک" می گذاشتند، به توافق برسد . درنتیجه از همان زمان تحریم های اقتصادی و بهانه جویی ها به شکل های مختلف آغاز شد. درواقع جوهره تعارض بین آمریکا و ایران بخاطر تضاد گفتمانی بود که دو کشور به عنوان آرمان غیر قابل گذشت، دنبال کرده و می کنند.
مقایسه تطبیقی گفتمان انقلاب اسلامی با گفتمان آمریکا
1- گفتمان انقلاب اسلامی عدالت خواهی را دنبال می کند درحالی که گفتمان آمریکا بر محور سرمایه سالاری می چرخید. وب هرگونه عدالت خواهی در سطح ملی و بین المللی مخالفت می کند.
2-انقلاب اسلامی بر حق تعیین سرنوشت کشورها توسط مردم خودشان تاکید می کرد و بر استقلال در تصمیم گیری بر اساس منافع ملی و اسلامی اصرار دارد در حالی که آمریکا بر تداوم سلطه جویی تحت پوشش همکاری های دوجانبه و بر برقراری اتحادهای بین المللی و منطقه ای تاکید می کند. البته با روی کار آمدن دونالد ترامپ در کاخ سفید، ومطرح شدن همه چیز برای آمریکا و اول آمریکا ، جهان معنای واقعی اهداف سلطه جویانه آمریکا را بهتراز گذشته درک کرد.
3-گفتمان انقلاب اسلامی بر خودباوری ملی تاکید دارد و می کوشد با هر گونه وابستگی به بیگانه مبارزه کند و در عین حال از هر گونه سلطه طلبی بر سایر کشورها اجتناب می کند . ر حالی که ایالات متحده آمریکا در سایه سلطه جویی توانسته بیشترین امکانات جهان را جلب کند. از یک قرن گذشته بیش از 120 مورد مداخله مستقیم یا غیر مستقیم در کشورهای جهان داشته است.
4- انقلاب اسلامی با رد هرگونه انزوا طلبی بر تداوم روابط متقابلا سودمند بین همه کشورهای جهان در قالب دو یا چند جانبه تاکید دارد. اما در مقابل گفتمان آمریکایی مبتنی بر تعریف همه چیز برای من و هر کس با من نیست دشمن است ، تعریف می شود. در نتیجه می بینیم که آقای ترامپ به راحتی توافق نفتا را با مکزیک و کانادا نادیده می گیرد و این دو کشور را مجبور می سازد در چارچوب توافقی جدید با آمریکا همپیمان شوند. همانطور که توافق های استراتژیک هسته ای با روسیه را نادیده می گیرد و بصورت یکطرفه از پیمان استراتژیک موشکهای ضد بالستیک موسوم به ABM و پیمان منع تولید و آزمایش موشکهای میان برد INF خارج می شود.
آمریکا حتی برای رای خود به قطعنامه های شورای امنیت نیز اهمیتی قائل نیست و با خروج از برجام در عمل قطعنامه 2231 شورای امنیت که برجام در ذیل آن قرار دارد، زیر پا گذاشت. همچنانکه با به رسمیت شناختن شهر قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و منطقه جولان به عنوان بخشی از اسرائیل قطعنامه های شورای امنیت را در باره اشغالی دانستن قدس شرقی ، کرانه باختری رود اردن ، غزه و تپه های جولان را نادیده گرفت .
بنابراین می توان گفت تعارض آمریکا با انقلاب اسلامی درایران یک تضاد مبنایی است . تا زمانی که انقلاب اسلامی به آرمان های خود وفادار است و یا ایالات متحده آمریکا از سیاست های خود علیه ایران دست بر ندارد این تعارض به بهانه های مختلف ادامه پیدا خواهد کرد . زمانی این تعارض در قالب مخالفت با فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران از سوی آمریکا مطرح می شود و زمان دیگر موشکهای دفاعی ایران و آنچه بی ثبات سازی در منطقه می خوانند سوژه سازی برای ایران هراسیقرار می گیرد. همچنانکه پیش از آن ادعای نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم مطرح می شد.
آیا تعارض آمریکا و ایران همیشگی خواهد ماند؟
به نظر میرسد از نگاه آمریکا وقتی صحبت از تغییر رفتار ایران میشود بیشتر منظور کنار گذاشتن آرمان های انقلاب اسلامی از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران است . اما خود آمریکایی ها هم می دانند دست برداشتن از آرمانهای که ماهیت انقلاب اسلامی را تشکیل می دهد به معنای پایان انقلاب اسلامی محسوب می شود. براساس این واقعیت می توان نگاه به آینده را حول سه نظر ذیل خلاصه کرد:
1- نگاهی که معتقد است بر اساس مُدل برجام می توان بین ایران و آمریکا به نوعی از مصالحه دست یافت. بدون آنکه لازم باشد ، ایران از آرمان های خود دست بردارد و یا آمریکا مواضع ایران را درباره تحولات منطقه و جهان تائید کند. با خروج آمریکا از برجام در عمل این نگاه در ایران به شدت در انزوا قرار گرفت و بیشتر طرفدران خود را ازدست داد.
2- درمقابل بعضی از گرایش های عمل گرا در ایران معتقدند گرچه اصل بر دشمنی آمریکا علیه ایران است. اما ایران می تواند از اقدام هایی که موجب تحریک آمریکا می شود ، اجتناب کند . این سیاست به معنای پذیرش سلطه آمریکا نیست. بلکه نوعی همزیستی مسالمت آمیز را بین ایران و غرب را تبلیغ و ترویج می کند. در این نگاه عامل رفتارهای مداخله جویانه آمریکا در قبال ایران نادیده گرفته می شود و مشخص نیست چگونه ایران می تواند در برابر تهاجم های روزافزون تبیلغاتی آمریکا صرفا به سمت نوعی سیاست درون گرایی گرایش پیدا کند؟
در واقع چه کسی تضمین می دهد اگر ایران از سیاست هایی که به هر دلیل موجب تحریک آمریکا در منطقه و جهان می شود، دست بردارد در مقابل آمریکا نیز سیاست خود را مبنی بر سرنگونی جمهوری اسلامی یا تغییر رفتارایران متناسب با الگوی مورد قبول آمریکا ، کنار می گذارد؟
از آنجا که آمریکا صرفا بخاطر تحریکات ایران علیه انقلاب اسلامی توطئه نمی کند، بلکه بخاطر آنکه منافع خود را در سرنگونی انقلاب اسلامی و یا سازش آن با سیاست های دیکته شده از سوی آمریکا میبیند ، به هر اقدامی علیه ایران متوسل می گردد . بنابراین احتمالا فرض اینکه ایران از سیاست های خصمانه علیه آمریکا دست بردارد بطور حتم موجب تغییر رفتار سلطه جویانه آمریکا می شود با واقعیت های موجود در کاخ سفید تطبیق ندارد.
3- نگاه امام خمینی و ادامه راه ایشان توسط آیت الله خامنه ای است که معتقدند اصولا هیچگاه آمریکا در قبال انقلاب اسلامی از توطئه دست بر نمی دارد و تا آنجایی که امکان داشته باشد علیه انقلاب اسلامی برای ریشه کن کردن آن اقدام خواهد کرد. به همین دلیل ایران باید با همه امکانات خود تلاش کند درداخل و خارج کشور خود را برای مقاومت در برابر آمریکا تجهیز کند. این مقاومت نمی تواند صرفا در درون مرزهای ایران محدود بماند. به همین دلیل ایران تا آنجایی که بتواند در بیرون مرزهای خود با منافع آمریکا و متحدانش مبارزه خواهد کرد.
جمع بندی:
گفتمان انقلاب اسلامی مبتنی بردین باوری،عدالت خواهی،استقلال طلبی، مردم سالاری دینی، خود باوری ومخالفت با نظام سلطه بین المللی است. طی چهل سال گذشته این گفتمان رودرو با گفتمان آمریکا قرار داشته است. زیرا گفتمان آمریکا از سکولاریسم ، برقراری کاپیتالیسم اقتصادی، دموکراسی هدایت شده و تلاش برای سلطه برسایرکشورها ازطریق نفوذ واعمال قدرت در نظام بین المللی حمایت می کند.
دلیل اصلی رودرویی گفتمان انقلاب اسلامی با گفتمان آمریکا ماهیت متضاد و متفاوت این دوگفتمان در کنار تعارض موجود در رفتار مسئولین سیاسی در حاکمیت دو کشور است. ازآنجا که ماهیت گفتمان انقلاب اسلامی مقاومت در برابر سلطه جویی آمریکا بر سایر کشورها است. درتمام چهل سال گذشته آمریکا می کوشد به بهانه های مختلف ایران را تحت فشار قرار دهد تا یا رفتار خود را مطابق آنچه نظام سلطه ی آمریکا می خواهد، تغییر دهد و یا حکومت ایران تحت فشار داخلی از طریق شورش مردمی و یا از طریق مداخله نظامی تغییر کند.
باوجود آنکه در داخل ایران گرایش های متفاوت و بعضا متضادی در باره نوع تعامل با آمریکا و غرب وجود دارد اما نظریه قالب در ایران که از سوی اکثر مردم حمایت می شود ادامه گفتمان امام خمینی و ادامه مسیر ایشان توسط آیت الله خامنه ای است. بر این اساس به نظر می رسد امکان رسیدن به یک توافق بین دو طرف در سالهای آتی، دور از دسترس است.