در این چارچوب جمهوری اسلامی باید ساز و کار روابط با همسایگانش را سامان بخشد و با تعمیق رابطه با کشورهایی که طرف دعوا با ایران نیستند، سیاست دور زدن تحریم‌ها و فروش نفت و صادرات انرژی را ادامه دهد.

- رویکرد دیگری که ناظر به تمرکز برفضای داخلی کشور است لزوم ایجاد انسجام و سامان بخشی و اصلاحات داخلی است. برخی معتقدند باید با امریکا مذاکره کرد. بنده نیز جزو موافقان مذاکره بوده و هستم اما به شرط آنکه هدف، شرایط و چارچوب مذاکره معلوم باشد اما در شرایطی که مقام‌های امریکا عملاً شرایط ناممکنی را پیش پای ایران گذاشته‌اند، نتیجه بخشی مذاکره امری دور از دسترس خواهد بود. از این رو باید ابتدا شرایط داخلی کشور به مرحله‌ای از ثبات و توان برسد که نشستن بر سر میز مذاکره با امریکا به دریافت امتیاز برای دو طرف بینجامد. از جمله اینکه نظام بانکداری و پولی اصلاح و توجیه شود که کشور در یک جنگ ویژه اقتصادی به سر می‌برد و ابزارها و سیاست‌ها بر پایه این شرایط ویژه  تعریف شود. زیرا اگر قرار است مذاکره صورت گیرد اولاً با دست پر باشد ثانیاً طرف مقابل متوجه شده باشد سلاح تحریم‌ها کند شده است اما الان بدترین شرایط ممکن برای مذاکره است.

در مجموع ایران با کشوری روبه‌رو است که رئیس جمهوری آن اختیارات گسترده‌ای در مرحله اجرایی دارد و با نقض بسیاری از پیمان‌های بین‌المللی درصدد تحمیل خواسته‌های خود به سایر کشورهاست. بنابراین به نظر می‌رسد تنها راه مقابله دوراندیشی و ترسیم یک چارچوب مناسب برای رابطه با کشورهایی است که می‌توانند در این شرایط به ما کمک کنند.