پلیس خوب و پلیس بد در کاخ سفید
اما واقعیت این است که امریکاییها میخواهند به توافقی دست پیدا کنند که نتایج آن از پیش معلوم و مشخص است. اول اینکه ایران غنیسازی اورانیوم را به طور کلی کنار بگذارد، دوم اینکه برد موشکهای خود را تا میزان حداکثر 2000 کیلومتر محدود کند و سوم اینکه از کشورهای همسایه مانند سوریه، عراق، افغانستان و یمن خارج شود یا تعهد دهد که در این چند کشور هیچ نقشی را ایفا نکند.
اما در نقطه مقابل امریکا، ایران این رویکرد را مطرح کرده است که دولت ترامپ برای مذاکره قابل اعتماد نیست؛ به این معنا که اگر روزی کشورمان به این جمعبندی رسید پای میز مذاکره حاضر شود چه اعتمادی میتواند به ترامپ کند.
در شرایطی که مذاکره با امریکا امکان ندارد و از سوی دیگر بار تحریمهای امریکا هر روز سنگینتر از روز قبل میشود، اقدام تازه ایران مبنی بر کاهش تعهداتش در چارچوب برجام و ضرب الاجل دو ماهه به سایر طرف های توافق هستهای میتواند راهگشای مسیر کنونی باشد. سهم اروپا و چین و روسیه که مواضعشان تاکنون از بیانیه سیاسی علیه اقدامات امریکا فراتر نرفته، بهعنوان یک کاتالیزور است.
در واقع اصلیترین مسأله ایران رویارویی با امریکاست. چنانکه وقتی ایران تصمیم خود مبنی بر کاهش تعهدات برجامی اش را اعلام کرد، پمپئو سفر خود به آلمان را نیمه تمام گذاشت و به روسیه و عراق رفت که بهنظر میرسد سفر او به روسیه برای ایجاد هماهنگی سیاست این کشور با امریکا باشد. همچنین حضورش در عراق نشان از این داشت که تیرشان به سنگ خورده چرا که عدم همکاری عراقیها با امریکا هم نشان میدهد که نتوانستهاند دولت عراق را با خود هماهنگ سازند. اگرچه پمپئو هدف از سفر خود به بغداد را امنیتی اعلام کرده و مدعی جنگ نیابتی ایران در این کشور شده، اما آن چیزی که امریکاییها را بشدت نگران کرده این است که نتوانند بعد از سیاست های هستهای جدید ایران، حلقه محاصره ایران را تنگتر کنند. بنابراین به نظر میرسد تصمیم اخیر ایران برای تلافی کارشکنیهای امریکا تأثیر خود را گذاشته است و باید با جدیت جهت اطمینان از نتیجه بخشی آن ادامه یابد.