نکته مهم این است که چین و روسیه در تصمیمات پیرامون ایران صرفا به منافع خود توجه دارند در عین حال در ملاحظات خود روابط دو جانبه با دیگر کشورهای 1+5 را نیز در نظر دارند؛ به عنوان مثال روابط دو جانبه چین و امریکا در زمینه بازرگانی و تجارت تقریبا به سیصد میلیارد دلاردر سال می رسد که این رقم بیش از 15برابر مناسبات تجاری این کشور با ایران است. امریکا تنها 150 میلیارد دلار کسری بازرگانی خارجی به نفع چین دارد.

اصولا مناسبات بازرگانی و اقتصادی چین با امریکا و چین و ایران قابل مقایسه نیست اما این بدان معنا نیست که چین به راحتی از مناسبات خود با ایران چشم پوشی ‌کند، علاوه بر این پکن و مسکو به لحاظ سیاسی نیز متوجه این نکته خواهند بود که به دلایل مختلف سیاسی و اقتصادی نمی‌توانند رابطه‌ای با ایران نداشته باشند ، زیرا اگر آنها رابطه با ایران را قطع کنند علاوه برآنکه بازار خوبی را از دست می دهند از جهت سیاسینیز، قدرت چانه زنی خود را در عرصه بین المللی کاهش خواهند داد.

چین و روسیه درصدد هستند در عین رابطه با غرب و امریکا، مناسبات خود با تهران را نیز حفظ کنند و از تضاد موجود میان ایران و امریکا به نفع خود بهره گیری کنند. سیاستی که در عرصه ژورنالیسم به ازی با کارت ایران موسوم شده است.

نگرانی همواره جاری است

کشورهای غربی همواره از موضع چین و روسیه در مورد ایران نگرانند. این کشورها تلاش می‌کنند تا جایی که امکان دارد با ایجاد هماهنگی، نشان دهند که هر شش عضو گروه 1+5 در مورد ایران تصمیم واحدی دارند. اما واقعیت این است که باید به گروه 1+5، گروه 2+4 نام نهاد. چراکه در یک طرف امریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان و درسوی دیگر چین و روسیه قرار دارند، گرچه نباید از نظر دور داشت که اختلافات جزیی میان اعضای هر دو طرف وجود دارد، به عنوان مثال رفتار آلمان در قبال موضوع هسته‌ای ایران مانند رفتاری نیست که انگلیس دارد، به همان نسبت رفتار چین و روسیه نیز در برابر ایران تا حدودی متفاوت عمل می کنند .  نام گذاری گروه مذاکره کننده پیرامون فعالیت‌های هسته‌ای ایران به گروه 1+5 تنها از منظر عضویت در شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفته در حالی که به لحاظ عملکرد نام گروه 2+4 نزدیک‌تر به واقعیت است.