الزامات پیوست طرح صلح هرمز
پیشنهاد صلح هرمز درست در راستای دکترین امنیتی ایران در خلیجفارس است که بر چند نکته تأکید دارد؛ اول اینکه این امنیت باید توسط خود کشورهای منطقه تأمین شود و دوم هم این است که تأمین چنین شکلی از امنیت جز با همکاری متقابل و با حسننیت کشورهای حاشیه خلیجفارس امکانپذیر نیست و به عبارتی آنچه که این امنیت را تضمین میکند، خود این کشورها و رابطه دوستانه آنها با یکدیگر است. بنابراین اولین پیشنیاز اجرای این دکترین امنیتی در خلیجفارس این موضوع است که اختلافات پیشآمده میان کشورهای ساحلی خلیجفارس باید حل وفصل شود. هم اکنون خلیجفارس در شرایطی است که تنشها در آن به اوج خود رسیده و همین طور ما شاهد کمسابقهترین حضور نیروهای فرامنطقهای در اینجا هستیم. این شرایطی پیچیده و سخت است که اتفاقاً لزوم رسیدن به توافق صلح را جدیتر میکند. اما علیرغم همه اختلافات و تنشهای موجود باید به این نکته توجه شود که رفع این اختلافات همچنان دارای راهحلهایی قطعی است، هر چند شاید شرایط نسبت به گذشته سختتر شده باشد. اما در صورت عدم توجه به ضرورت حل این اختلافات شکی نیست که شرایط آینده نیز نسبت به امروزسختترخواهد شد.
در یک ارزیابی واقعبینانه تقریباً مشخص است که بازیگران اصلی خلیجفارس و در رأس آنها عربستان سعودی بلافاصله و در کوتاهمدت واکنشی جدی به پیشنهاد رئیسجمهوری در سازمان ملل نشان نخواهند داد. این قابل درک است که آنها برای اطمینان پیدا کردن از این طرح منتظر سیگنالهای قویتر و همین طور برداشتن گامهایی عملی خواهند بود. اما حداقل تأثیر مثبت سخنرانی رئیسجمهوری این است که تبلیغات صورت گرفته علیه کشورمان در دنیا برای معرفی ایران به عنوان بازیگری جنگطلب را خنثی میکند اما این تأثیر کاملاً موقتی خواهد بود و استمرار آن بستگی به گامهای بعدی ما خواهد داشت. اتفاقاً مسأله مهم این است که ما اگر گامهای عملی برای اجرای این پیشنهاد مثبت از خود بروز ندهیم، این موضوع خیلی زود میتواند به نفع تبلیغات ضدایرانی در دنیا باشد به این معنا که ایران را کشوری ترسیم کند که تنها و تنها در حد حرف حاضر است برای صلح اقدام کند. عربستان سعودی به عنوان مهمترین طرف مقابل ایران در خاورمیانه و اصلیترین بازیگری که نقش او در کنار ایران تعیین کننده صلح در منطقه است، هم اکنون بسیار به اسرائیل نزدیک شده و همزمان به عنوان یک همپیمان استراتژیک امریکا ایفای نقش میکند. این موقعیت برای ایران که خواهان صلحی با مختصات یاد شده است، میتواند ناامیدکننده باشد اما باید به یاد داشت موقعیت فعلی عربستان الزاماً موقعیت ذاتی آنها نیست. به عبارتی این نزدیکیها تاکتیکی هستند برای تقویت موضع عربستان در ضدیت با ایران، ضدیتی که میتواند با ابتکار عمل کشورمان بتدریج جای خود را به وضعیتی دیگر دهد که اتفاقاً بیشتر به نفع منطقه و جهان اسلام خواهد بود. این هنر دیپلماتیک ایران است که بتواند در آینده عربستان را از بازیگرانی چون اسرائیل و امریکا دور کند.