آیا مکانیزم ماشه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل استفاده می شود ؟
در مورد حق ایران برای کاهش تعهداتش در برجام حسن بهشتیپور به خبرنگار میزان گفت:
«ماده ۲۶ متن برجام، این اجازه را منحصرا به جمهوری اسلامی ایران داده است در صورتی که طرفین دیگر توافق تعهدات خود را اجرایی نکنند، این کشور نیز اجرای تعهداتش را به حالت تعلیق درآورد. در همین راستا اقدامی که در گام چهارم صورت گرفت نیز در همین چارچوب است. در واقع تمامی تعهداتی که ایران پذیرفته است، به شرط آنکه طرف مقابل از تکالیف و وظایف خود تخطی کرده باشد، به حالت تعلیق درآورد. اروپا نیز قبول دارد تعهداتش را اجرا نکرده، هرچند که عنوان میکند اقدامات کشورمان نقض برجام است، اما واقعیت چیز دیگری است.»
وی افزود: «همچنین در ماده ۳۶، به هر دو طرف این توافق این حق داده شده که اگر یک طرف تعهداتش را اجرا نکرد، دیگری میتواند بخشی یا تمام تعهداتش را زیر پا بگذارد.»
براین اساس هرگونه اظهار نظر غرب در مورد نقض برجام از سوی ایران، نه تنها مبنای حقوقی ندارد بلکه قابلیت دفاع طبق توافقنامه امضا شده میان ۱+۵ برای کشورمان محفوظ است.
علت اهمیت گام چهارم کاهش تعهدات هستهای ایران
اروپا در شرایطی که پس از خروج آمریکا از برجام، حتی در اندازهای محدود مراودات تجاری در قالب اینستکس نتوانست اقدامی انجام دهد امروز نسبت به تصمیمات پیشروانه ایران برای دفاع از حقوق حقه خود موضع منفی دارد. در شرایطی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ۱۵ گزارش اخیر خود تاکید کرده است تمام فعالیتهای هستهای ایران تحت نظارت این سازمان و بدون تخطی از قوانین صورت گرفته، چنین مواضعی از سوی اروپا موید سردرگرمی آنهاست.
بخشی از این سردرگمی به اهمیت گام چهارم و احتمالا در ادامه گامهای بعدی دیگر مربوط است. اقدام ایران در این مرحله علاوه بر آنکه قاطعیت کشورمان را در پیشبرد تصمیم خود نشان داد، زنگ خطر را برای غرب نیز به صدا درآورد.
در این باره بهشتیپور تصریح کرد: «قرار بود فردو به مرکز تحقیقات فیزیک پلاسما تبدیل شود. اما اکنون این مرکز وارد غنیسازی شده است. این پیامی به طرف مقابل است که اگر سیاست غلط خود را ادامه دهید، سانتریفیوژها و ذخایر غنی شده و حتی ممکن است درصد غنیسازی ایران افزایش یابد.»
اعضای اروپایی برجام میدانند تهران در ادامه مسیر مذکور عزم جدی دارد. نگاه اروپا به افزایش توانمندی هستهای کشورمان همواره نگاهی تهدیدآمیزی بوده که ممکن است امنیت آنها را به مخاطره بیندازد. اما آنها به دلیل پذیرش هژمونی آمریکا توسط بخش اقتصادی خود که تقریبا تماما در اختیار بخش خصوصی است، قادر به اقدام موثری نیستند. در عین حال نتوانستند ابتکارات خود برای خارج شدن از بن بست کنونی، را به تایید دولت ترامپ برسانند.
بنابراین امیدی نیست اروپاییها در دو ماه آینده در بعد اقتصادی اتفاق مثبتی در قبال ایران صورت دهند؛ لذا اروپا نگران آن است در زمانی کوتاه و پس از ارائه فرصتهای ۶۰ روزه بعدی، ایران به توانمندی هستهای قابل ملاحظهای دست یابد، در حالی که آنها هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند. شاید تنها راهکار آنها مذاکرات سیاسی با آمریکا و فشار بر دولت این کشور باشد. این در حالی است که دموکراتها نیز نسبت به عملکرد برجامی ترامپ انتقادات جدی دارند. آنها عنوان میکردند خروج ترامپ از توافق هستهای با این دورنما بود که ایران ۶ ماهه به زانو درآید، اما نه تنها این اتفاق رخ نداد بلکه توان هستهای آن افزایش یافت. در نتیجه علاوه بر اروپا، در داخل آمریکا نیز سردرگمی و اختلاف بر سر برجام و آینده رویکرد ایران وجود دارد.