واقعیت این است كه به نظر می‌رسد مساله تمدید یا اتمام تحریم‌های تسلیحاتی علیه ایران، نه در اختیار امریكا باشد و نه در اختیار روسیه، چرا كه امریكا از برجام خارج شده است و دیگر توانایی استفاده از ابزار داوری و حل اختلاف پیش‌بینی شده در این توافق را ندارد. در شرایط كنونی به نظر می‌رسد، سرنوشت برجام در گروی تهدید اروپا مبنی بر اجرایی كردن روند حل اختلاف پیش‌بینی شده در برجام است. اگر كلید زدن فرآیند حل اختلاف به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و كلید زدن فرآیند موسوم به مكانیسم ماشه منجر شود، به شكل خودكار 6 قطعنامه تحریمی پیش از برجام بدون نیاز به رای‌گیری و توجه به وتوی اعضای دائم از جمله روسیه، به شكل خودكار باز می‌گردد. البته این فرآیند حل اختلاف برجام یك مسیر طولانی از زمان ثبت شكایت طرف‌های برجام از نقض تعهد یك طرف، تا رسیدن به مكانیسم ماشه است، فرآیند پیچیده‌ای كه از جلسه كمیسیون مشترك شروع می‌شود و بعد از آن در صورت حل و فصل نشدن به جلسه وزرای خارجه كشورهای طرف برجام می‌رود، سپس باز هم در صورت باقی ماندن اختلاف به یك جلسه حكمیت سه‌جانبه می‌رود و نهایتا به شورای امنیت ارجاع می‌شود. در شورای امنیت هم در صورتی‌كه اعضای شورا نتوانند بر تصویب یك قطعنامه جدید برای حل و فصل اختلاف برجامی توافق كنند، آنگاه مكانیسم ماشه اجرا می‌شود و قطعنامه‌های پیشین به شكل خودكار باز می‌گردند. اما اروپایی‌ها هم واقعا از استدلال كافی حقوقی برای آغاز چنین فرآیندی برخوردار نیستند. آنها خودشان به هر بهانه‌ای، نقض‌كننده اولیه تعهدات برجامی هستند و به بخش بزرگی از تعهدات‌شان عمل نكرده‌اند. با توجه به شواهد نقض عهد طرف‌های برجام و واقعیت‌های كنونی، اگر طرفی نهایتا بتواند، با استفاده از ابزارهایی مشروع همچون مكانیزم حل اختلاف یا شورای امنیت، ایران را به نقض عهد متهم كند، عملا نشان می‌دهد كه مكانیزم‌های موجود حقوق بین‌الملل، از ناكارآمدی شدید و ساختار به وضوح غیرمنصفانه رنج می‌برند، كه در آن یك ناقض عهد و متهم، می‌تواند شاكی و متعهد را تنبیه كند. در واقع اجرایی شدن تهدید امریكا به تنبیه ایران به دلیل اجرای تعهداتش ذیل قطعنامه 2231، به معنای مضحكه ساز و كارهای حقوق بین‌الملل از معنا و قربانی كردن عدالت خواهد بود.

برجام تاكنون به اندازه كافی كارایی خود را برای ایران و دیگر طرف‌ها نشان داده است. ایران توانسته است حق مشروع غنی‌سازی خود را به تایید قدرت‌های جهانی برساند و بدون كوچك‌ترین مانع حقوقی به اجرای غنی‌سازی در ایران ادامه دهد. این ادعا كه برجام فقط روی كاغذ معتبر است و منفعتی برای ایران در برنداشته است، از بنیان حرفی باطل است.

قطعا لغو قطعنامه‌های شورای امنیت و به رسمیت شناخته‌شدن حق غنی‌سازی ایران، دستاورد بی‌تردید برجام هستند. حتی از لحاظ اقتصادی و در حوزه تحریم‌ها هم ایران از برجام در دوره‌ای مشخص بهره‌مند شده است، اگر منتقدان قادر به مشاهده عینی فواید اقتصادی برجام نبودند، مردم دست كم می‌توانند تفاوت وضعیت اقتصادی كشور را در دوره تعلیق تحریم‌ها بین تیرماه 1394 تا اردیبهشت 1397 با بعد از آن درك كنند. كسانی كه ادعا می‌كنند برنامه هسته‌ای ایران بر اثر برجام نابود شده است هم خلاف واقع می‌گویند. در كنار تمام پروژه‌های عملیاتی غنی‌سازی در كشور، دست‌كم دو دستاورد جدید در حوزه فناوری هسته‌ای، از جمله عملیاتی شدن سانتریفیوژ‌های نسل شش و راه‌اندازی مدار دوم راكتور بوشهر، نشان از پویایی و جریان برنامه هسته‌ای ایران دارد. واقعیت این است كه اگر مشكلی اكنون وجود دارد، محصول اجرای برجام و تعهد به آن نیست، بلكه محصول عدم تعهد و عدم اجرای مفاد برجام از سوی برخی طرف‌هاست. كسانی كه ادعا می‌كنند وجود برجام واجد هیچ ارزشی نیست، در واقع عملا رویكرد نقض عهد از سوی برخی از مخالفان خارجی برجام را ترویج و تشویق می‌كنند.