«کلاول» پنجمین نفتکش ایرانی که عازم دریای کارائیب شده  بود روز یکشنبه  11 خرداد  1399 به وقت محلی به آبهای ونزوئلا رسید.چهار کشتی نفتکش «فورچون»، «فارست»، «فاکسون»، «پتونیا» و حامل بنزین تولیدی  ایران، پیش از این به ونزوئلا رسیده بودند .

در شبکه های اجتماعی می خوانیم :

« اتحاد جماهیر شوروی هم کشتی کشتی نفت روسیه را مفت به کشورهای هم‌قماش خود میداد تا نفوذ امپراتوری سرخ را در سراسر جهان حفظ کند ، از بلغارستان بگیرید تا لهستان ، مجارستان ، چکسلواکی ، رومانی ، آلمان شرقی و کوبا که نفت مفت برادر بزرگ را میگرفتند و بلافاصله به کشورهای غربی به قیمت بازار آزاد می‌فروختند تا درآمد حاصل را صرف اقتصاد رو به زوالشان بکنند . شوروی سالیانه ٣٠ میلیارد دلار صرف #کمک اقتصادی به کشورهای متحدش میکرد در حالی که اقتصاد ویران داخلی خودش به شدت به این پول نیاز داشت»

 

در پاسخ به اینگونه تبلیغات منفی باید نوشت:

1- شوروی  یک قدرت جهانی بود و به اقمار خود کمک می کرد در حالی که ایران یک قدرت منطقه ای است و ونزوئلا حداکثر یک کشور دوست ایران است و هیچ تبعیتی از ایران ندارد الا بر اساس منافع خودش همچنانکه ایران هم بر اساس منافع خودش با این کشور مبادله کرده که در ادامه توضیح می دهم

2- ایران به ونزوئلا نفت نفرخته بلکه بنزین و تجهیزات پالایشگاهی صادر کرده است این یعنی ایران گام مهمی در جهت فاصله گرفتن از خام فروشی برداشته است وبجای ان بنزین و تجهیزات پالایشگاهی برای راه اندازی پالایشگاه ونزوئلا فروخته که دارای ارزش افزوده بسیار بیشتری از نفت خام  است . 3- فروش تولیدات پالایشگاهی و صادرات ان به صنعت نفت ایران که در فشار بی سابقه ای قرار گرفته است کمک می کند.

4- ما به ازای فروش بنزین و تجهیزات پالایشگاهی ایران طلا دریافت کرده است که ارزش ذاتی دارد اگر می خواست دلار بگیرد که نمی توانست منتقل کند اگر پول ونزوئلا را می گرفت که ارزش خود را از دست داده و می دهد. بنابراین دریافت 9 تن طلا در شرایط فعلی اقتصادی ایران بسیار ارزشمند است و این اصلا با کمکهای یکطرفه شوروی به کشورهای بلوک شرق سابق قابل مقایسه نیست.

این جنبه های اقتصادی ماجرا بود حالا برویم سراغ جنبه های سیاسی و امنیتی

5- دنیای امروز یک ابرقدرت بیشتر ندارد و آن هم آمریکا است.بقیه کشورها مانند چین درحال ابرقدرت شدن هستند و یا مانند روسیه تنها از جنبه های نظامی با برخورداری از بمب اتم قدرت جهانی محسوب می شود اما از جنبه های دیگر همچنان با ابرقدرت شدن فاصله زیادی دارد.

 ایران طی 41 سال گذشته  به هر دلیل که جای بحث آن در اینجا نیست، قدرت  آمریکا را به چالش کشیده است. آنچه که در ماجرای صدور بنزین به ونزوئلا اتفاق افتاد این بود که این ابرقدرت که خود را ناظم نظم جهانی مورد ادعای خود می داند، به ایران و ونزوئلا هشدار داد که با نقض تحریم آمریکا از طرف هر دو کشور برخورد می کند .

6- در برابر تهدید غیر قانونی ایالات متحده آمریکا ، ایران و ونزوئلا جا نزدند و محکم اعلام کردند: الف:به عنوان دو کشور مستقل حق دارند با هم مبادله داشته باشند و آمریکا نمی تواند قوانین داخلی خود را به عنوان قوانین جهانی به دیگر کشورها تحمیل کند.

ب:آمریکا نمی تواند قوانین بین المللی را در مورد آزادی تجارت جهانی و آزادی کشتی رانی در آبهای آزاد جهان، نادیده بگیرد. بویژه آنکه ایران و ونزوئلا از سوی قطعنامه های شورای امنیت ، مشمول تحریم نشده اند .

پ: براساس دو استدلال فوق و با اتکاء به اصل "اقدام متقابل" درحقوق بین الملل عمومی  به آمریکا هشدار داده شد در صورتی که آمریکا هر گونه مزاحمتی برای کشتی های حامل بنزین ایران بوجود بیاورد ، متقابلا ایران و ونزوئلا حق دارند برای کشتی های آمریکایی مزاحمت ایجاد کنند.  بنابراین پیام  ایران و ونزوئلا در برابر تهدید آمریکا روشن و دقیق بود .

7- از آنجا که کشتی های اعزامی به ونزوئلا  بارنامه معتبر  داشتند،  پرچم ایران را حمل می کردند و جی پی اس آنها هم روشن بود؛ هیچ تخلفی یا پرده پوشی هم مرتکب نشده بودند  آمریکا باید بین دو راه موجود انتخاب می کرد. یا برخورد نظامی و استفاده از قوه قهریه را برمی گزید  که معلوم نبود این راه وضعیت را به کدام سمت می برد. یا آنکه کوتاه می آمد ودست از تهدید غیر قانونی خود بر می داشت ،  طبیعی بود که آمریکا سرانجام راه حل منطقی  دوم را انتخاب کند.

 بی تردید این موفقیت برای وجهه سیاسی و اقتدار ملی ایران و ونزوئلا محسوب می شود گرچه ایران  نمی تواند برای هر محموله صادراتی خود اینگونه هزینه معنوی بپردازد ، یعنی ریسک معامله با ایران در همه موارد اینقدر بالا باشد . اما این هزینه در برابر اقتداری که این دو کشور بدست آوردند اصلا قابل دیده شدن نیست .

ایران می توان  همچنان کشورها را متقاعد کند که بدون ترس از تهدید آمریکا ، با ایران مبادله کنند. حالا حتی اگر این کشورها تعدادشان هم کم باشند ارزش دارد زیرا این یک راه حل پایدار نیست اما یک راه برای مقابله با زورگویی طرف مقابل است که می خواهد ملت ایران را خفه کند .