۱- درهمان روزدوشنبه فیلیپ کراولی، سخنگوی وزارت امورخارجه، دریک جلسۀ توجیه مطبوعاتی در11 ژانویه به خبرنگاران گفت که ویلیام برنز،معاون وزیرخارجه، دراین هفته برای گفت وشنود با کشورهای شش گانه و همچنین اعضا اتحادیۀ اروپا عازم مسکو و مادرید می شود.

وی افزود: "ممکن است نشستی ازاعضای گروه 1+ 5 در آیندۀ بسیارنزدیکی درپیش باشد ... این نشست ممکن است بخشی از همین سفر را تشکیل دهد."

تعامل دیپلماتیک یکی ازاصول کانونی سیاست اوباما درقبال ایران است وکلینتون بارها گفته است که آمریکا تلاش کرده است قبل ازهرگونه اقدامی هماهنگی های لازم را با چین، روسیه و متحدان اروپایی‌اش انجام دهد به همین دلیل آقای " ویلیامزبرنز" که قبلا سفیرآمریکا در روسیه بوده است عازم روسیه شده تا با مقامات این کشور مذاکره کند و سپس به اسپانیا می رود تا بتواند با مقامات اتحادیه اروپا وارد مذاکره شود.

البته این به این معنا نیست که هدف اصلی سفر برنزبه اروپا فقط هماهنگی در باره به ایران بوده است اما یکی از موضوعاتی  اصلی اعلام شده هماهنگی در باره ایران است. برخلاف دوره بوش که آمریکا یک طرفه تصمیم می‎گرفت و خودش هم آن را اجرا می‌کرد در تاکتیک جدید اوباما ، آمریکا تلاش می کند با دادن امتیازبه طرف روسی وچینی و تطمیع آنها و همچنین اتحادیه اروپا هماهنگی همه جانبه‌ای را علیه ایران به وجود آورده است . اما به دلیل منافع متفاوت انها معلوم نیست این هماهنگی تا چه میزان پایدار باقی بماند .

ریشه‌های "تحریم هوشمندانه"

2- منشاء واژه "تحریم هوشمندانه" که هیلاری کلینتون درباره آن سخن گفته‌است از واژه "قدرت هوشمند" گرفته شده‌است، این واژه  از اصلاح  قدرت نرم در برابر قدرت سخت است که بعدها در تطوراتی که این دو واژه در سیاست خارجی آمریکا پیدا کرد و به اجرا گذاشته شد تبدیل به "قدرت هوشمند" شد، قدرت هوشمند ترکیبی از سیاست های نرم و سیاست‌ها سخت بود.

تا پیش ازاین، "سیاست‌ نرم" یعنی نفوذ دراذهان و افکارمردم  کشور هدف و کنترل آن کشور بدون استفاده ازقدرت سخت، این سیاست درچهارچوب دیپلماسی عمومی ، مثلا ازطریق برقراری ارتباط با افکارعمومی ، نخبگان، دانشگاهیان، روزنامه‌نگاران و اصحاب رسانه‌های کشورهدف؛ صورت می‌گیرد. اما در "قدرت هوشمند" علاوه برارتباط با افکارعمومی درکشور،برای رسیدن به هدف نهایی لازم است  که بر روی دولتهای هدف نیز  از سیاست تهدید، تطمیع و شگردهای دیپلماسی پنهان استفاده شود. برمبنای سیاست به کاربردن "قدرت هوشمند" امروز"تحریم هوشمند" درمورد ایران طراحی شده است . فقط فرق آن زمان با امروز این است که این سیاست درراستای ایجاد تفکیک بین مردم و حاکمیت است.  و بگویند که این ها دو چیز متفاوتند، اگر آمریکا موفق شود این اختلاف را در کشور جا بندازد قطعا سیاست "تحریم هوشمندانه" در بلند مدت موثر خواهد بود. اما اگر مردم و حاکمیت هوشمند باشند و اختلافات را به نحوی حل کنند این سیاست نتیجه نخواهد داشت.

سوزان ناسل (Suzanne Nossel ) در شماره آوریل 2004 فارین پالیسی مقاله‌ای منتشر کرد و کارآمدی راهبرد قدرت نرم جوزف نای (the ability to get what you want by attraction rather than coercion) را در مقابله با تهدیدات جدی علیه منافع امریکا به چالش کشید و مفهومی جدید را پیشنهاد کرد . او از قدرت هوشمند (Smart Power)به معنای ترکیب هوشمندانه قدرت سخت و نرم در مقابله با تهدیدات علیه امنیت ملی سخن گفت. ناسل معتقد است توانایی ها و برتری‌های نظامی، اقتصادی، فرهنگی و ایدئولوژیک امریکا (convincing and coercing)باید در یک جهت هماهنگ شود تا برایند آن تداوم برتری امریکا را تضمین کند.

چندی بعد مرکز پیشرفت امریکا (Center for American Progress’) از اصطلاح قدرت همگرا    Integrated Power) سخن گفت و پروژه دانشگاه پرینستون تحت عنوان پیش به سوی جهان آزاد قانونمند (Forging a World of Liberty Under Law) آغاز شد. در مقابل این مفهوم ،اصطلاح قدرت گیج یا احمقانه  (stupid power )   شکل گرفت که به معنای استفاده نابجا یا نا بخردانه از هریک یا هر دو مؤلفه قدرت سخت یا نرم است..

به نظر می رسد  این سیاست جدید آمریکا  با توجه به دو ضرورت و تحلیل ناکامی های گذشته آمریکا از سوی وزارت‌خارجه این کشور طراحی شده است.

اول این که اساسا تحریم‌هایی که در گذشته صورت گرفته‌است بی‌فایده یا کم‌اثر بوده‌است، زیرا دولت به دلیل برخورداری از پشتیبانی مردم و حمایت اکثریت قاطع آنها از سیاست‌ها هسته‌ای ایران، این سیاست عملا یا نتیجه مورد دلخواه آمریکا را نداشته و یا کم نتیجه بوده‌است.

دوم اینکه آمریکا به این نتیجه رسیده‌است در شرایطی فعلی هر چه که تحریم‌ها گسترش پیدا می کند موقعیت ایالات متحده آمریکا در بین افکار عمومی ایران بیشتر ضربه می‌خورد و در واقع غرب به رهبری ایلات متحده باعث و بانی فشارعلیه مردم  ایران شناخته می شود.

 ایالات متحده هنگامی که دید تحریم ها اثرمورد نظررا ندارد و باعث شده موقعیت آمریکا در افکار عمومی ایران متزلزل‌تر از گذشته شود، به این طرح رسید که اولا تحریم‌هایشان را موثرتر نمایند و دوم این که فضای منفی به وجود آمده در افکار عمومی ایران را از بین ببرند.

آمریکا برای رسیدن به این دوهدف به این نتیجه رسیده‌است که سپاه را به عنوان ارگانی که بازیگر اصلی در پرونده هسته‌ای است، معرفی کند. بر اساس این سناریو هم می‌خواهند جنبه نظامی به فعالیتهای صلح‌آمیز ایران در زمینه انرژی هسته‌ای بدهند و هم می‌خواهند تحریم ها خود را علیه مراکز حکومتی و نه مردمی جا بیندازند. در نهایت با این حرکت تحریم‌ها علیه ایران برای افکار عمومی داخل توجیه کنند.

خلاصه آنکه 'تحریم هوشمندانه' ازنگاه آمریکا یعنی این که: 1-موثر باشد، 2- برافکارعمومی ایران تاثیر منفی نگذارد، بلکه برروی افراد خاصی تاثیربگذارد که از نگاه آمریکا تصمیم گیرندگان اصلی هستند. به همین دلیل این افراد خاص را دولت آقای احمدی نژاد و سپاه پاسداران تعریف کردند، این اطلاعات در مقاله های مطبوعات آمریکایی ازجمله نیویورک تایمز، هرالد تریبون و... وجود دارد. نشریات آمریکایی توضیح دادند که می خواهند بخش هایی از ایران را تحریم کنند که هم تاثیرگذار باشد و هم این که موقعیت غرب درافکارعمومی ایران تضعیف نشود.

اما چرا سپاه را معرفی می کنند برای این که آنها به دنبال آن هستند هرچه بیشتر بین مردم و سپاه فاصله ایجاد کنند در همین راستا از دوسال قبل به طور مرتب رسانه ها و مراکز تحقیقاتی آمریکا از جمله موسسه "رند" که یکی از معتبرترین موسسات آمریکایی در خدمت پنتاگون است؛ تبلیغ می‌کنند سپاه همه مراکز اقتصادی در ایران را به کمک دولت در اختیار گرفته‌ است. به گونه ای که  سپاه تمام اختیارات را در ایران در دست دارد و روز به روز نفوذ بیشتری پیدا می‌کند. در واقع همه این بازی‌ها برای آن است که موضوع تحریم علیه ایران را که به بهانه مسائل هسته ای ایران بود به بازی‌های سیاسی داخل کشور بکشانند.

جان کلام آن است که آمریکا می‌خواهد ما را از درون به جان هم بیاندازد، نقشه این است که ایران دچار جنگ داخلی شود و ما به دلیل نفرت، کینه و بدبینی به جان هم بیافتیم، خوب وقتی این اتفاق بیافتد امریکا راحت تر می تواند سیاست های منطقه ای خود را پیاده کند.

 دلایل  تغییر رویکرد آمریکا

ابتدا تحریم به مسئله هسته ای باز می گشت اما این سوال مطرح می شود که چرا موضوع تحریم هسته ای ایران به تحریم علیه سپاه و دولت رسید؟ این جا مطلب تغییر کرده است، در واقع آمریکا با این کار دولت و سپاه و برخی شخصیت های سیاسی را تحریم می کند نه فعالیت های هسته ای ایران را، آمریکا می خواهد دولت و سپاه را سر منشأ اختلاف های هسته ای خود با ایران معرفی کند. اما در واقع آنها به دنبال توقف غنی سازی درایران هستند که برای رسیدن به این هدف درحال حاضر استراتژی ایجاد اختلاف بیشتر و فروپاشی نظام از درون را درپیش گرفته اند چراکه می دانند در بحث استفاده از دانش صلح امیز هسته ای در ایران تقریبا اجماع کامل وجود دارد.

نکته مهم تراین است که نشریات آمریکایی مدعی هستند که افرادی از ناراضیان ایرانی که با جنبش سبز ارتباط دارند به آمریکایی ها خط داده اند تا بین اقدامات مردم و اقدامات دولت و سپاه تفکیک ایجاد کنند، و با این کارازیک طرف به دولت و سپاه فشار وارد کنند وازسوی دیگرازجنبش سبزحمایت غیر مستقیم  نمایند.

به نظرمی رسد این ادعا به این دلیل مطرح می شود تا بتوانند که اختلافات داخلی را افزایش دهند، امروز هر نوع اختلاف داخلی به نفع آمریکاست، "زهرطرف کشته شود به نفع آمریکاست" یعنی آنها می خواهند از یک طرف نشان دهند جنبش سبزبا آمریکا درارتباط است وبه آمریکایی ها برای فشاربه دولت خط می دهد تا بین بخش های مختلف جامعه جو بدبینی را روزبه روز افزایش دهند. با این کارازیک طرف از طریق تحریم های هوشمندانه به دولت وسپاه فشار وارد می کنند وازسوی دیگرجنبش سبزرا به وابستگی به بیگانه نشان

می دهند. درنتیجه روزبه روزبدبینی والتهاب درداخل ایران افزایش می یابد به گونه ای که همه به هم شک کنیم وهمه به هم بدبین باشیم. درچنین جوی است که امریکا بهترمی تواند سیاستهای خود را در ایران پیش ببرد. پس باید به هوش باشیم که  آمریکا با تاکتیک جدید "تحریم هوشمندانه" دو هدف اصلی را دنبال می کند:

1- مسئله هسته ای را به بازی سیاسی داخلی ایران تبدیل کند.

2- اختلاف داخلی را افزایش دهد. چرا که اختلاف داخلی در راستای منافع آمریکاست؛ اگرجنبش سبز در ضدیت با ارزش‌های انقلاب اسلامی سخن بگوید آنها کف خواهند زد واگر برخورد با مخالفین درون نظام رخ دهد، آنها خوشحال خواهند شد. آمریکا به همان میزانی که از فاصله گرفتن شعارهای انقلابی در ایران شاد می شود ازافزایش شکاف بین دولت، ملت نیزسود می برد.  

نتیجه سیاست "تحریم هوشمند"

درارزیابی ازامکان موفقیت چنین سیاستی ما باید ببینیم که "تحریم هوشمندانه" تا چقدرمی تواند اجرایی شود. آمریکا یک سری شرکت ها را خودش معرفی کرده است، که این شرکت ها حامی سپاه هستند و از سپاه خط می گیرند و یک سری شرکت های پوششی را معرفی می نمایند و می خواهند این شرکت ها را تحریم کنند و تحت فشار قرار دهند.نکته این است که از همان اولین قطعنامه که شورای امنیت بر ضد ایران برای مسئله هسته ای صادر کرد، این شرکت ها تحریم شده بودند و اسامی آنها و جود داشت، بنابراین این رودرویی با محوریت مسئله هسته ای در قطعنامه های شورای امنیت وجود داشت. باید دید در مرحله جدید شامل کدام شرکت ها می شود. از سال 2006 تاکنون، شورای امنیت سه شاخه مجزا از تحریم ها را طی چهار قطعنامه ، برای ایران درنظرگرفته است که همچنان به قوت خود باقی هستند. اولین شاخه از تحریم ها با مواد حساس هسته ای و مسدود ساختن دارایی افراد وشرکتهای ایرانی درارتباط است. دومین شاخه ، تحریم های جدیدی را در زمینۀ سلاح ها و مسائل مالی شامل می شود و سومین شاخه ، تحریم های بیشتری را درزمینۀ مسافرت و امور مالی بر تحریم های قبلی می افزاید. جدای از تحریم های ناعادلانه شورای امنیت، کشورهای آمریکا ،نگلیس ، فرانسه و آلمان بصورت جداگانه تحریم هایی را علاوه بر آنچه که در قطعنامه ها آمده است، علیه ایران اعمال کرده اند. ایالات متحده در سپتامبر 2006 بانک صادرات ایران را ازنظام مالی ایالات متحده کنارگذاشت. دراکتبر 2007 به اقدام مشابهی در قبال بانک ملی ایران و بانک ملت دست زد. ایالات متحده همچنین چند شرکت وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را مشمول تحریم قرارداد. و کنگرۀ ایالات متحده تصویب قوانینی را که مسلتزم تحریم های بیشتر و عمیق تری است درمد نظر دارد. همچنین اتحادیۀ اروپا ممنوعیت صدور روادید را برای مقامات ایرانی و کارشناسان عمدۀ هسته ای وبالستیک آن کشور در نظر گرفته است. انگلستان بیش از 1.6 میلیارد دلار دارایی ایران را به موجب تحریم های مقرر شده توسط اتحادیۀ اروپا و سازمان ملل، مسدود ساخته است. انگلستان همچنین پیوندهای بازرگانی خود را با بانک ملت و خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران به حالت تعلیق در آورده است. بنابراین می بینیم که تحریم ها در اشکال مختلف اعمال شده است ،فقط فرق آن زمان با امروز این است که این سیاست در راستای ایجاد تفکیک بین مردم و حاکمیت است و بگویند که این ها دو چیز متفاوتند، اگرآمریکا موفق شود این اختلاف را در کشور جا بندازد قطعا سیاست "تحریم هوشمندانه" در بلند مدت موثرخواهد بود، اما اگر مردم و حاکمیت هوشمند باشند و اختلافات را به نحوی حل کنند این سیاست نتیجه نخواهد داشت.