موضوع دیگری که باید توجه کنیم این است که دروغگویی و به‌کارگیری ابزار حقه‌بازی روی ذهنیت مردم آمریکا تاثیر می‌گذارد و با افشا شدن مساله نتیجه مطلوب نخواهد بود. همانطور که نیکسون، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا فقط وقتی که اثبات شد دروغ گفته، مجبور به استعفا شد. مایکل مور، مستندساز مشهور آمریکایی هم که ابتلای ترامپ به کرونا را رد کرده به موضوع مهم نقش دستگاه‌های تبلیغاتی و رسانه‌های قرن بیست‌ویکم کم‌توجهی کرده که با وجود آنها نمی‌توان موضوع به این مهمی را مخفی کرد. سوال این است که ترامپ، همسر و مسئول ستاد انتخاباتی‌اش که مبتلا به کرونا شده‌اند را چکار کند؟ با کنارهم گذاشتن اینها، می‌بینیم این فقط ذهن سیال ماست که مرتب تئوری توطئه را برای هر چیزی به‌کار می‌برد و در مورد این موضوع هم می‌تواند به کار ببرد و فقط ضررش این است ما را از واقعیت‌ها دور کرده و اسیر یکسری ذهنیت‌ها می‌کند. طبق قانون آمریکا اگر حال رئیس‌جمهور ناخوش باشد، معاونش کشور را اداره می‌کند ولی انتخابات به تاخیر نمی‌افتد، مگر اینکه شرایط ویژه‌ای به‌وجود آید و کرونا، ترامپ را شکست دهد! که در این‌صورت باید انتخابات جدیدی برگزار شود. چرا باور نمی‌کنیم آدمی که آنقدر بی‌احتیاط بود و به‌راحتی راجع به کرونا صحبت می‌کرد، خودبه‌خود ممکن است کنترل‌های لازم را انجام نداده و بیمار شود. بهتر است خودمان را اسیر حدس زدن نتیجه انتخابات آمریکا نکنیم و برای شرایط 50-50‌ای که به‌وجود می‌آید، برنامه داشته باشیم و بتوانیم کار درست را انجام دهیم. اینکه فکر کنیم کدام یک برنده می‌شوند، کمکی به کشور نیست و باید برای هر دو وجه از قبل برنامه‌ریزی داشته باشیم.