بررسی موضع ایران در جنگ قره باغ
نکته دوم این هست که بالاخره اکثریت جمعیت قره باغ ارمنی هستند و این اکثریت جمعیت مثل همه جا حق تعیین سرنوشت دارند. بنابراین این حق تعیین سرنوشت ارامنه هم باید به رسمیت شناخته شود. همانطور که حق تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان باید در نظر گرفته شده و خدشه دار نشود، از سوی دیگر هم حق تعیین سرنوشت برای اکثریت جمعیت قره باغ هم باید در نظر گرفته شود. این نکتهای است که جمهوری اسلامی ایران بر آن تاکید دارد و در هر طرحی که قرار است ارائه شود باید هم به حقوق ارامنه قره باغ توجه شود و هم به حفظ تمامیت ارضی آذربایجان و رفع اشغال از مناطق هفت گانه ای که در اصل جدا از قره باغ هستند.
بنابراین در هر طرح و مذاکراتی که قرار باشد صورت شود، طرفین باید با توجه به قوانین بین المللی و سوابقی که وجود داشته موضوع را بین همدیگر حل و فصل کنند به طوری که هم از مناطق اشغال شده رفع اشغال شود و هم ارامنه قره باغ به حقوق خود برسند.
اسپوتنیک – در این زمینه عامل ملی چقدر در نگرش ایران تاثیر دارد و آیا احتمال بازگشتن به مباحث مربوط به الحاق جمهوری آذربایجان به ایران وجود ندارد؟
اول از همه باید گفت که تعابیر آذربایجان شمالی و آذربایجان جنوبی بیشتر در جمهوری آذربایجان وضع شده و اندیشهای تجزیه طلبانه در خود دارد و اصولا ما آذربایجان جنوبی و شمالی نداریم. ما یک کشور مستقل به نام آذربایجان داریم و در درون ایران هم چند استان داریم شامل آذربایجان غربی و شرقی و استانهای آذری نشین مثل اردبیل و زنجان. پس نباید خلط مبحث پیش بیاید. ایران اصلا هیچکونه ادعای ارضی به جمهوری آذربایجان نداشته و آن طرفهای پان آذری هستند که مرتب با طرح تبلیغات آذربایجان جنوبی و شمالی را مطرح میکنند و این تنها یک هویت سازی است که بگویند که اینها یک کشور هستند. در حالی که اگر قرار باشد ادعاهای تاریخی مورد استناد قرار بگیرند کل جغرافیای قفقاز باید به هم بخورد. چون زمانی بخش وسیعی از قفقاز متعلق به ایران بوده. از طرفی روسیه سالها در آنجا حکومت داشته و از طرف دیگر امپراطوری عثمانی حضور داشتهاند و انگلیسی ها نیز سالهای سال در آنجا بودهاند. بنابراین نباید چنین چیزی اصلا مطرح شود و فکر نمیکنم در ایران موضع کسی به این صورت باشد.
اسپوتنیک – اشاره من به عنوان مثال به گفتگوی علاءالدین بروجردی در سال 1392 در این مورد است.
علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در 14 فروردین 1392 در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت، با بیان اینکه دامنزدن به مباحث تجزیهطلبانه به ضرر باکو تمام میشود، گفته بود: " قرار به الحاق باشد، کشور آذربایجان به ایران خواهد پیوست."
این موضع گیری رسمی دولت ایران نیست. من به شما قول میدهم همانطور که از قدیم گفتهاند " جواب های، هوی است."
وقتی کسی ادعای ارضی میکند، گفته شده که اگر قرار به ادعای ارضی باشد، این فرزند است که باید به مام میهن بپیوندد و نه اینکه بخشی از مام میهن به فرزند. قاعدتا این فرزند که سالها از مادرش دور شده باید برگردد. این در واقع پاسخ آنهایی است که دنبال تجزیه هستند. واقعیت این است که ایران جمهوری آذربایجان را به عنوان یک جمهوری مستقل به رسمیت شناخته و ارتباطات بسیار خوبی هم با آن برقرار کرده و جزء اولین کشورهایی بوده که این کشور را به رسمیت شناخته است. و صحبتهای آقای بروجردی در پاسخ به گروههای تجزیه طلب بوده است.
در مورد سوال مربوط به تاثیر عامل ملی در نگرش ایران در طرح پیشنهادی باید گفت که جمهوری اسلامی ایران هم با جمهوری ارمنستان و هم با جمهوری آذربایجان و هم با مناطق اشغالی همسایه شده و ناامنی در این مناطق بر روی امنیت مناطق شمالی ایران تاثیر منفی میگذارد، برعکس اگر ثبات و امنیت در آنجا برقرار باشد به ثبات و امنیت در مناطق شمالی ایران کمک میکند. و همچنین این کمک میکند که بازرگانی، تجارت، حمل و نقل، خطوط ریلی، کشتی رانی و خیلی چیزهای دیگر آنجا رونق بگیرد.
بنابراین به نفع کشورهای منطقه است که در آنجا صلح و ثبات برقرار باشد و عمدتا عامل ناامنی در منطقه کشورهای فرامنطقهای هستند. البته نمیخواهم فرافکنی بحران بکنم، اینطور نیست که همه عامل آن فرامنطقهای باشد و در درون منطقه هم بودهاند. ولی عوامل اصلی تحریک کننده و آنهایی که به دنبال فروش سلاح بیشتر هستند، دنبال این هستند که ناامنی ایجاد کرده تا حضور خود را در منطقه تثبیت کنند و بتوانند در قفقاز جنوبی حضور پیدا کنند و به هر ترتیبی تلاش میکنند که این جنگ ادامه پیدا کند اگر نه به هر ترتیبی که به این قضیه نگاه کنیم، این درگیری راه حل نظامی ندارد. یعنی آذربایجان در موقعیتی نیست که بتواند با نیروی نظامی ارمنستان را وادار به خروج از مناطق اشغالی نماید و برعکس ارمنستان نیز در موقعیتی نیست که به زور ارتش قره باغ را یه کشور مستقل اعلام کند و یا ضمیمه خاک خود نماید.
و من معتقد هستم که یک چارچوب فعالیت سیاسی میتواند این مناقشه را حل کند به شرطی که به بازیگرانی که در ادامه یافتن حالت نه جنگ و نه صلح ذینفع هستند اجازه دخالت در روند مذاکرات صلح داده نشود و اراده باید به سمتی برود که این مسئله از راه دیپلماسی و گفتگو حل شود.