پشت پرده انفجاربمب درمتروی مسکو باز شدن زخم کهنه جدایی طلبی
البته این برای اولین بار نیست که اهالی مسکو شاهد انجام عملیات تروریستی هستند در فوریه سال 2004 نیز در مترو مسکو انفجاری رخ داد که در همان زمان چچنی ها ی جدایی طلب متهم به انجام این عملیات شدند که در جریان آن بر اساس آمار رسمی حداقل 41 نفرکشته شدند.
اینبارهم طبق معمول بلافاصله جدایی طلبان چچنی و داغستانی بهعنوان متهمان درجه اول مطرح شدند ولی آیا می شود باور کرد که با وجود همه تبلیغات روسیه در باره پایان دادن به مشکلات چچنی ها، هنوز آنها برای جدایی طلبی و استقلال خواهی خود را در ایستگاه مترو مسکو منفجر می کنند تا به زمام داران روسیه بگویند معضل جدایی طلبی و استقلال خواهی راه حل نظامی ندارد
به گزارش دفتر مطبوعاتی کرملین الکساندر بورتنیکوف" مدیرسازمان امنیت فدرال روسیه "اف اس ب" صبح روز دوشنبه درباره انفجارهای تروریستی درمتروی مسکو به "دمیتری مدودف" رئیس جمهور فدراسیون روسیه گزارش داد. بورتنیکوف درباره تدابیر اتخاذ شده برای کمک به آسیب دیدگان و تعیین دلایل انفجار به رئیس جمهور اطلاع داد. این منبع جزئیات بیشتری از گزارش بورتنیکوف منتشر نکرد اما بطور حتم او با برخورد تند مدودف روبرو شده است . زیرا از اردیبهشت ماه 1387 که مدودف که جانشین پوتین شد ، این مهم ترین عملیات تروریستی است که در مسکو رخ داده است. بدون شک ضربه جدی به موقعیت وی در افکار عمومی روسیه خواهد زد. با آنکه به نظر می رسد دولت روسیه همچنان سیاست سرکوب جدایی طلبان را دردستور کار دارد از این پس روند تحولات به سمت امنیتی تر شدن موضوع جدایی طلبان در قفقاز شمالی بویژه در چچن و داغستان شدت بیشتری پیدا کند. روسیه که خود با حمایت از جدایی طلبان اوستیایی و آبخازیایی در گرجستان در عمل فضای سیاسی جدیدی را در قفقاز بوجود آورده است اکنون با شروع دور جدید عملیات ناراضیان چچنی و داغستانی شرایط سختی را در پیش خواهند داشت . واقعیت آن است که روسیه یکبار برای همیشه باید سیاست خود را در باره تمایلات جدایی طلبانه روشن کند . اگر قرار است با اینگونه استقلال خواهی و جدایی طلبی مقابله شود تفاوت نمی کند آنها در گرجستان ، جمهوری آذربایجان یا روسیه باشند . به هرحال همانگونه که از نگاه مسکو مردم اوستیای جنوبی و آبخازیا به عنوان دو جمهوری جدایی طلب حق استقلال از گرجستان را دارند ، قاعدتا مردم و ده جمهوری قفقاز شمالی در قلمرو روسیه از جمله مردم داغستان یا چچن نیز اگرمایل باشند ، باید بتوانند به استقلال دست یابند. در این صورت جغرافیای سیاسی قفقاز کاملا متحول می شود و این خود موجب بر هم خوردن کلیه معادلات امنیتی در قفقاز می شود .
بنابراین به نظر می رسد نه راه حل سرکوب نظامی تمایلات جدایی طلبان پاسخ مناسب داشته و نه تاکید براستقلال خواهی و تشکیل کشورهای کوچکی که از همه جهت وابسته به قدرتهای منطقه ای یا بین المللی می شوند. برای مبارزه واقعی با تمایلات جدایی طلبی و عملیات تروریستی باید با ریشه های این تمایلات مقابله کرد. واقعیت آن است که محرومیتهای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی در بین اقلیت های قومی در کشورهای منطقه به همراه سیاستهای بازیگران منطقه ی و بین المللی فضایی را بوجود آورده است که درعمل زندگی مسالمت آمیز بین مردم را بدور از تعلقات دینی ، قومی و زبانی درمنطقه راهبردی قفقاز را نا ممکن ساخته است .
برای رهایی از وضعیت پیچیده کنونی بجای بکار بردن قوه قهریه علیه تروریستها باید بستر های مناسب برای رشد آنها را در منطقه از بین برد و این مهم مقدور نمی شود مگر آنکه مبارزه جدی علیه محرومیتهای اقتصادی در منطقه بشود و در همان حال فضای سیاسی را برای مشارکت واقعی اقلیتهای قومی در اتخاب سرنوشتشان در منطقه بوجود آورد
تکرار حوادث تروریستی در مسکو و سایر شهرهای روسیه پس از فروپاشی شوروی نشان می دهد سردمداران روسیه هنوز برای حل ریشه ای بحران جدایی طلبی در این کشور برنامه مدونی ندارند.