رمزگشایی از تحولات قرقیزستان
۱- چرا روسیه تصمیم گرفت با قی اف را سرنگون کند ؟
دراول ماه اوت سال 2009 میلادی درجريان ديدار"دميتري مدودف" رئيس جمهوري روسيه از قرقيزستان سران دوکشور يك یاداشت تفاهم در زمينه همكاري هاي فني و نظامي امضا کردند. براساس يكی ازبندهای اين تفاهم نامه به ساخت يك پايگاه نظامي جديد براي نظاميان روسيه درجنوب قرقيزستان و استقرار يك گردان نظامي و احداث مركز آموزش مشترك اشاره شده بود.
علي رغم تعيين اول ماه نوامبرسال 2009 میلادی براي نهايي شدن اين تفاهم نامه وحتي برگزاري چند دورگفتگو بین طرفين ، جایگاه و شرايط حضور نيروي واكنش سريع پيمان امنيت جمعي در پايگاه جديد نظامي ارتش روسيه در جنوب قرقيزستان روشن نشد. این درشرایطی بود که مقام های دوكشور، برای امضاء توافقنامه ايجاد پايگاه جديد نظامي روسيه درجنوب قرقيزستان اظهار امیدواری می کردند . در همین حال موضوع تاسيس پايگاه جديد نظامي ارتش روسیه در قرقیزستان با مخالفت ازبكستان روبروشد که این ماجرا با آب و تاب فراوان در مطبوعات روسيه انعکاس داشت.
در پاييز سال 2009 میلادی برخي ازجزئيات مذاكرات مقام های مسكو و بيشكك درباره شرايط و مكان استقرارپايگاه جديد نظامي ارتش روسيه درمطبوعات محلی منتشرشد. يكي ازاين موضوعات احتمال امضا توافقنامه همكاري راهبردي روسيه وقرقيزستان بود كه براساس آن مسكو مي بايست استقلال،امنيت وتماميت ارضي قرقيزستان دربرابرهرنوع تهديد نظامي خارجی را ، تضمين کند.
براساس اين گزارش مطبوعات قرقيزستان ، دولت باقی اف بر ضرورت ساخت اين پايگاه در استان باتكن درمرز مشترك اين كشور با ازبكستان كه طي تابستان سال هاي 2000-1999 میلادی محل درگيري هاي خونين ميان ارتش قرقيزستان وجنگجويان" حركت اسلامي ازبكستان" بود ، تاكيد مي كرد. در مقابل روسيه ترجيح مي داد ، اين پايگاه دراستان اوش در جنوب قرقيزستان و محل لشكر نیروی زميني ارتش شوروي سابق كه در نزديكي فرودگاه بين المللي شهر اوش بود احداث گردد.
همین اختلاف نظر موجب شد که دولت باقی اف مذاکرات خود را با طرف آمریکایی پیش ببرد بر این اساس آمريكا و قرقيزستان درزمینه ساخت يك مركزآموزش ضد تروريستي در جنوب اين كشور به توافق رسيدند. اصل اين خبر را سفارت آمريكا در بيشكك و وزارت دفاع قرقيزستان نیزتاييد كردند. به گزارش مطبوعات محلی پس از سفر هالبروک نماینده آمریکا در افغانستان و پاکستان در نوامبر گذشته به بیشکک و بدنبال او سفر پترائوس فرمانده نیروهای آمریکا در منطقه در مارس گذشته به قرقیزستان ،دولت " اوباما" 5/5 ميليون دلاربه اين منظوراختصاص داد. اشتباه بزرگ باقی اف درآنجا بود که مکان اختصاص داده شده به آمریکا را دراستان باتكن درجنوب قرقيزستان كه درنزديكي مرز مشترك ازبكستان و تاجيكستان واقع شده است، تعین کرد . یعنی همان جایی که روسیه و ازبکستان به شدت مخالف آن بودند.
تاسیس مركزی آمریکایی درمجاورت مرزهای ازبکستان تحت پوشش مبارزه جديد ضدتروريستي دريكي ازمكان هائي كه دولت قرقيزستان قبلا به روسيه براي استقرار پايگاه نيروهاي واكنش سريع پيمان امنيت جمعي پيشنهاد كرده بود ، برای روسیه حجت را تمام کرد که باید برای تحکیم موقعیت خود درآسیای مرکزی شرایطی را فراهم کند که یکی از رهبران پیشین قرقیزستان که مناسبات نزدیکتری با مسکو دارد ،دربیشکک به قدرت برسد . در اینجا بود که خانم روزا آتانبایوا وزیرخارجه پیشین این کشورتوانست با حمایت ارتش قرقیزستان که چراغ سبز مسکو را داشت، کار را درظرف کمتر از72 ساعت در بیشکک یکسره کند.
باقی اف به سرنوشت عسگر آقایف گرفتار شد چرا که به گفته پوتین همان اشتباهاتی را که او انجام داده بود، مرتکب شد. البته پوتین به فساد خانوادگی ودادن مسولیت ها به نزدیکان اشاره کرد اما درواقع اشتباه بزرگ آقایف دادن امتیازاجاره پایگاه هوایی ماناس به امریکا بود که باقی اف هم تصمیم داشت همین اشتباه را اینباردرجنوب قرقیزستان مرتکب شود .
باقی قضایا روشن است فقط باید به موارد ذیل توجه کرد :
1- درباره اصطلاح انقلاب رنگی باید توجه داشت این اصلاح درواقع برای تشریح ماهیت حرکت مخالفینی بکارمی رود که درکشورهای برجای مانده ازفروپاشی شوروی، با کمک ایلات متحده آمریکا برای سرنگونی دولتهایشان ،سازمان دهی شده اند.
اما درادبیات سیاسی انقلاب به حرکت های مردمی گفته می شود که موجب زیرو رو شدن تمام مناسبات سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی و امنیتی درآن جامعه شود . درحالی که حرکتهای سیاسی درگرجستان 2003 واوکراین 2004 وقرقیزستان 2005 هیچکدام منجربه تغییرات بنیادی دراین کشورها نشد. بلکه تنها تغییراساسی دولتهای حاکم وجهت گیری های آنها درسیاست خارجی رخ داد . براین اساس می توان گفت اساسا دراین کشورها انقلابی رخ نداده است بلکه یک جابجایی دردولت ونه حاکمیت صورت گرفته است.
درحرکت اخیردرقرقیزستان هم تحول اساسی رخ نداده بلکه باقی اف که در پنج سال گذشته سعی می کرد موازنه مثبت درمناسبات کشورش با آمریکا و روسیه برقرار سازد جای خود را به خانم روزا آتنبايوا داده است که بیشتر به روسیه نزدیک است .
2- درسال 2005 که مخالفان آقای عسگرآقایف رئیس جمهور وقت قرقیزستان به رهبری فیلکس قلی اف توانستند او را مجبوربه استعفاء کنند با حمایت آمریکا به چنین موفقیتی دست یافتند. اما بعدها باقی اف که درآن زمان رئیس پارلمان قرقیزستان بود برطبق قانون اساسی به عنوان کفیل رئیس جمهور زمام امور را بدست گرفت. اودر نهایت درانتخابات سال 2005 به عنوان رئیس جمهورانتخاب شد. اما او نه تنها آلت دست آمریکا نبود بلکه مناسبات نزدیکی با روسیه هم داشت . به همین دلیل درهمان زمان تحلیلگران سیاسی اعلام کردند روسیه بخاطر بقدرت نرسیدن فیلکس قلی اف که به شدت غرب گرا بود، به روی کار آمدن باقی اف کمک کرد تا مانع از آن شود که تجربه گرجستان و اوکراین درقرقیزستان تکرار شود. بنابراین نمی توان باورکرد سقوط دولت باقی اف به زیان آمریکا باشد اما می توان گفت خانم آتانبایوا اگر بتواند به عنوان رئیس جمهور آینده در قرقیزستان حاکم شود موقعیت روسیه در این کشور کوچک چهار میلیونی در آسیای مرکزی تثبیت شده است
3- خانم روزا آتنبايوا را می توان به خانم بورجانادزه رئیس سابق پارلمان گرجستان و از یاران نزدیک ساکاشویلی رئیس جمهور گرجستان که همکاراو درجریان سرنگونی شه وارد نادزه بود، تشبیه کرد.بورجانادزه نیز پس از مدت کوتاهی مسیر خود را از آقای ساکاشویلی جدا نمود. از این نظر او با خانم آتانبایوا قابل مقایسه است . همچنانکه او را می توان با خانم تیموشنکو نخست وزیر سابق اوکراین نیز مقایسه کرد خانم تموشنکو با همکاری یوشچنکو درسال 2004 توانست حرکتی را که بعدها به انقلاب نارنجی موسوم گشت ، رهبری کند . اما بعدها اوبا یوشچنکو درباره چگونگی اداره اموراوکراین اختلاف اساسی پیدا کرد . خانم روزا آتنبايوا نیز که ازیاران نزدیک باقی اف در مخالفت با آقایف رئیس جمهوراسبق قرقیزستان بود بعد ازگذشت یکسال مسیر خود را به دلیل اختلاف نظراساسی با باقی اف ، ازاو جدا کرد و تلاش نمود با تشکیل اتحاد بزرگی ازمخالفان دولت، زمینه را برای سرنگونی باقی اف آماده سازد.
بامطالعه رفتاری این سه زن به عنوان نمونه روشنفکران صاحب منصب در این کشورها،می توان پذیرفت که هم آمریکا وهم روسیه ازتوسعه نیافتگی سیاسی واقتصادی جمهوری های سابق شوروی ، به نفع خود بهره برداری می کنند.آمریکا و روسیه براساس میزان نفوذ و امکانات خود با همکاری نیروهای محلی، دولتها را جابجا می کنند، بدون آنکه اکثریت مردم این کشورها نقش تعیین کننده ای در این جابجایی ها و تقسیم قدرت داشته باشند.
4- به نظر می رسد سرنوشت دولت آینده به نحو موثری در مسکو تعیین می شود اما به دلیل آنکه طیف وسیعی از مخالفان آقای باقی اف صرفا به جهت ضدیت با سیاستهای غلط اقتصادی و فامیل بازی و سرکوب مخالفان گرد خانم روزا آتنبايوا جمع شده اند ، پس از گذشت مدت کوتاهی آنها نیز با هم اختلاف پیدا خواهند کرد. چراکه مشکلات اقتصادی قرقیزستان وتوسعه نیافتگی سیاسی در این کشوربا برکناری دیکتاتوراز بین نمی رود. همچنانکه سرنگونی دولت عسگرآقایف در سال 2005 مشکلات ساختاری قرقیزستان را حل وفصل نکرد.
5- هرپنج کشور آسیای مرکزی مشکلات شبیه به هم دارند و تقریبا تحولات انها برسایر کشورهای منطقه بی تاثیر نیست. اگرچه ازلحاظ سطح ونوع مشکلات نیزاختلاف های بین قرقیزستان، قزاقستان ازبکستان ، تاجیکستان و ترکمنستان وجود دارد اما راه حل اساسی برای نجات هر پنج کشور توجه به توسعه پایداروهمه جانبه دراین کشورها است . یعنی توسعه هم زمان سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی درکشورهای آسیای مرکزی که می تواند ضمن پایان دادن به مداخله خارجی ، موجب رفع مشکلات ساختاری واساسی دراین کشور ها بشود. براین اساس می توان انتظار تغییرات مشابه را در سایر کشورهای منطقه ازجمله قزاقستان و ازبکستان که از سال 1991 تاکنون با مشکلات ساختاری روبرو هستند ، انتظار داشت .