فاصله فرانسه تا جایگاه میانجی گری بین ایران و آمریکا
نکته سومی که برخی در رد ظرفیت فرانسه برای میانجیگری به آن اشاره میکنند، موضع این کشور در قبال ورود عربستان و برخی کشورهای منطقه به مذاکرات برجامی است. البته من شخصا معتقد هستم که فرانسه بعد از قرارداد با عربستان و کسب سود از این طریق برای خوشایند طرف عربی این حرفها را زده و این موضوع، موضع رسمی و قطعی این کشور در سیاست خارجی نیست. در واقع معتقدم که این بیشتر یک تاکتیک بوده برای اینکه تعامل مالی بیشتری با کشورهای منطقه از جمله عربستان داشته باشد.
نکته چهارمی که برای جدی نگرفتن فرانسه به عنوان یک میانجی خود به ذهن میرسد، سابقه کارشکنانه این کشور در جریان مذاکرات برجامی است که از سوی برخی مورد اشاره قرار میگیرد. البته در این باره نیز شخصا اشاره به این موضوع را ضروری میدانم که اعتراضات فرانسه بعد از دور دوم مذاکرات ژنو و در حالی مطرح شد که آنان با متن توافق ایران و آمریکا در مسقط مواجه شدند و این امر به آنان برخورده بود. در حقیقت از این نظر و در آن مقطع حق داشتند که بر اساس منافع ملی خود اعترض کنند و این را نباید به حساب کارشکنی در حصول برجام دانست. منافع آنان رسیدن به برجام بود و دیدیم که بعد از آن نیز از طریق پژو و رنو و … خواستند وارد بازار ایران شوند.
در مجموع با در نظر گرفتن همه این موارد می توان به این نتیجه رسید که فرانسه در جایگاه ایفای نقش میانجی نیست و این نیز صرفنظر ایران نیست. به عبارت روشنتر، طرف اروپایی و آمریکایی نیز فرانسه را در این جایگاه نمیبینند و برای همین اخیرا اتحادیه اروپا اعلام کرده بود که مواضع فرانسه، موضع این اتحادیه نیست.
در پایان اما باید به این مساله نیز اشاره کنم که به اعتقاد من به عنوان یک تحلیلگر، اگر بنا بر مذاکره باشد باید مستقیما با آمریکا گفتوگو کرده و مسائل را حل کنیم زیرا اروپا تاکنون نخواسته یا نتوانسته کاری از پیش ببرد. البته درک شخصی من این است که اروپا در برابر هژمونی مالی آمریکا قادر نبوده بهتر از این عمل کند و مشکلات را حلوفصل کند بنابراین مذاکره مستقیم به استفاده از میانجی ارجحیت دارد. ضمن اینکه اگر تصمیم مسوولان استفاده از میانجی باشد آقای بورل که مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا است و ریاست کمیسیون مشترک برجام را دارد، بهتر میتواند این کار را انجام دهد و شاید به پیشنهاد ظریف هم توجه کند.