آینده مناسبات منطقهای ایران با چرخش آمریکا در خاورمیانه
بهشتیپور، در گفت وگو با خبرنگار شفقنا آینده در پاسخ به این سوال که به اذعان بسیاری کارشناسان با تغییر دولت در کاخ سفید رویکرد بایدن نسبت به منطقه خاورمیانه نیز تغییر خواهد کرد. در این بین مناسبات منطقه ای ایران چگونه خواهد بود؟ با توجه به اظهارات بایدن در دوره مبارزات انتخاباتی اش آیا می توان وضعیتی از صلح و ثبات را در منطقه پیش بینی کرد؟ اظهار داشت: تئوری توطئه در ایران مبتنی بر این است که کل تحولات خاورمیانه به سیاست های آمریکا نسبت داده شود و می گویند سیاست های آمریکا است که خاورمیانه را با بحران روبرو می کند. اما واقعیت این است که مجموعه عواملی دست به دست هم می گذارد تا خاورمیانه بعد از جنگ جهانی اول دچار تغییر شود. عوامل متعددی در این منطقه راهبردی استراتژیک نقش ایفا کردند. در مجموع، این تحولات بازیگران متعددی دارد که یکی از اصلی ترین آنها آمریکا است بخصوص بعد از جنگ جهانی دوم و انجام کودتا ها نقش پررنگی داشت. رژیم توسعه طلبی چون اسرائیل الزاما سیاست هایی منطبق با آمریکا نداشت هماهنگ با آمریکا بود ولی منطبق نبود. این سیاست های توسعه طلبانه جنگ ۱۹۶۷ را ایجاد کرد و سرزمین سینا، کرانه باختری، غزه و شرق قدس را اشغال کرد. قطعنامه های سازمان ملل صراحتا این مناطق را اشغالی اعلام کرده است. بجز اسرائیل انگلیس هم نقش آفرینی کرد و امروز هم نقش آفرینی دارد. کشورهایی چون مصر وعربستان و ایران و ترکیه نیز هر کدام در نسبت ها و شرایط متعددی نقش آفرینی کرده اند.
وی افزود: شرایط داخلی کشور های خاورمیانه هم در تحولات تاثیر گذار بودند. آنچه که به بهار عربی یا بیداری اسلامی موسوم است. اگر به سیاست های قذافی در قبال ملت و مردمش توجه کنیم متوجه می شویم که با وجود حمله نیروهای غربی و سرنگونی حکومت قذافی اما قبل از آن قذافی چهل سال در حق مردم خود ظلم کرده بود و در داخل کشور خود دیکتاتوری کرد و بستر سازی شده بود و اگر این ظلم و جور نبود حتما مردم از او در برابر تجاوز نیروهای خارجی مقاومت می کردند و اساسا جنگی داخلی به وجود نمی آمد تا بهانه ای برای مداخله شود. همچنین کودتایی که در مصر انجام شد و مرسی کنار گذاشته شد.
آمدن بایدن نگاه و راهبرد آمریکا در خاورمیانه را تغییر نمی دهد
حتما در مورد سیاست دولت فلسطینی شاهد تغییر خواهیم بود
بهشتی پور با بیان اینکه اگر تحلیلی واقع بینانه داشته باشیم آمدن بایدن نگاه و راهبرد آمریکا را تغییر نمی دهد ولی شیوه ها و روش ها تغییر خواهند کرد اظهار داشت: انتظاری که وجود دارد این است که سیاست های ساختارشکنانه ترامپ کنار گذاشته شود؛ مثلا ترامپ در مورد سیاست دو دولت در فلسطین گفت که اساسا نباید دولتی فلسطینی تشکیل شود و به طور کامل هویت اسرائیل را به رسمیت شناخت تا از این به بعد دربست در اختیار اسرائیل باشد و بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل پذیرفت. این ها چیزهایی است که بایدن با آنها موافق نیست. یا در مورد ناتو عربی باید دید آیا بایدن این طرح را که در حقیقت طفلی سقط جنین شده است ادامه می دهد؟! برخی عقیده دارند آمریکا حتی در دوران بایدن هم این کار را ادامه بدهد و این مساله را در راستای سیاست عادی سازی روابط با اسرائیل می دانند. آنچه در مورد آن توضیح می دهم شاخص هایی از چیزهای مهمی است که در دوره ترامپ به وجود آمد و باید ببینیم آیا بایدن تغییراتی در آنها اعمال می کند یا نه؟! اما من فکر می کنم که حتما در مورد سیاست دولت فلسطینی شاهد تغییر خواهیم بود و اینکه همه چیز دربست در اختیار اسرائیل باشد ساخته و پرداخته ذهن کوشنر و پمپئو بود و ترامپ هم از آن ها پشتیبانی می کرد و من بعید می دانم این سیاست ها در دوران بایدن به این محکمی ادامه پیدا کند.
درگیری بین ایران و عربستان به نفع دو کشور نیست
یمن می تواند شروع خوبی برای همکاری های بین ایران و عربستان باشد
وی تصریح کرد: در مورد عربستان هم درگیری بین ایران و عربستان به نفع دو کشور نیست و منافع مردم دو کشور در این است که روابط خوبی با هم داشته باشند و طبیعی است که کشورها هم می توانند با هم همکاری داشته باشند و هم رقابت کنند. اینطور نیست که یا رقابت یا همکاری باشد. امروز یمن می تواند موضوع همکاری های بین ایران و عربستان باشد. ولی باید اراده آن باشد، باید عربستان به این نتیجه برسد که سیاستی که از فروردین ۹۴ در پیش گرفته است شش سال به جایی نرسیده و سیاستی شکست خورده است. این مساله قابل حل است و می تواند شروع خوبی برای حل سایر مسائل و همکاری های دیگر باشد.
در ایران آمادگی برای حل مشکلات با عربستان وجود دارد
برای عربستان بهتر است به صورت دو جانبه با ایران گفتگو کند
این کارشناس بین الملل در خصوص اینکه آیا حل مسائل میان ایران و عربستان در آینده نزدیک پیش بینی می شود؟ گفت: قابل انجام است و در ایران این آمادگی و تمایل وجود دارد. اما عربستان هنوز هم امید دارد تا با کمک آمریکا ایران را در فشار قرار بدهد و بتوانند مسائل را یک طرفه و به نفع خود حل و فصل کنند. در پاسخ به سوال شما باید بگویم حتما عربستان چنین آمادگی ندارد. آنها همچنان به ترامپ امیدوار بودند اما با آمدن بایدن شاید عربستان کمی تجدید نظر کند و فکر کند که ممکن است مسائل ایران و آمریکا حل و فصل شود و عربستان در موقعیتی ضعیف تر قرار بگیرد از این رو برای آنان بهتر است که به صورت دو جانبه با ایران گفتگو کنند و لزومی ندارد که الزاما در این زمینه ها با آمریکا وارد بحث شوند.
سیاست های آمریکا تحت تاثیر رفتار ها و سیاست های کشور های منطقه است
بهشتی پور در پاسخ به این سوال که در رابطه با رویکرد آمریکا گفته شد که رویکرد این کشور در خاورمیانه ثابت است و بسته به نوع ریاست جمهوری اش شکل اجرا و روش عوض می شود. سوال من این است که صلح در خاورمیانه در مقطع کنونی در راستای منافع آمریکا است یا عدم امنیت به نفع آمریکا خواهد بود؟ اظهار داشت: این سوال مبنایی است. در سوالاتی که پایه است باید پاسخ هم چند وجهی باشد. اینطور نیست که بگوییم آمریکا ۱۰۰ درصد به دنبال صلح در خاورمیانه است و یا ۱۰۰ درصد به دنبال جنگ است. آمریکا به دنبال منافع خود در منطقه است. گاهی وقت ها این منافع اقتضا می کند جنگ باشد گاهی وقت ها هم نه جنگ و نه صلح است و حالتی بینابینی را نگه می دارند. آمریکا جای خدا ننشسته است که بگوید کن فیکون و باش و یا نباش، بلکه سیاست های آمریکا هم تحت تاثیر رفتار ها و سیاست های کشور های منطقه است. ما در ایران تلاش می کنیم تا بگوییم هر چه آمریکا می گوید در منطقه جریان دارد و کشورها می گویند چشم قربان و فرامین آمریکا را اجرا می کنند، ولی واقعیت اینطور نیست.
قدرت مصر و عربستان در تاثیر گذاری بر آمریکا نسبت به اسرائیل ضعیف تر است
آمریکا در خیلی از جاها به دنبال صلح خواهد بود چون می خواهد روابط کشورهای عربی با اسرائیل را تقویت کند
وی افزود: کشورها در اندازه های قدرتی که دارند نه به صورت نامحدود بلکه محدود به شکل بازیگری در رفتار آمریکا تاثیر می گذارند ولی همواره تاثیر پذیری آنها از آمریکا بیش از تاثیر گذاری آنها است. اسرائیل که متحد درجه اول آمریکا است به این صورت عمل نمی کند که هر آنچه آمریکا می گوید بگوید چشم، این ها با هم کار می کنند. مصر و عربستان هم به همین صورت هستند. البته قدرت مصر و عربستان در تاثیر گذاری بر آمریکا نسبت به اسرائیل ضعیفتر است. آمریکا فقط در آنجاییکه منافعش اقتضا کند به دنبال صلح است. منافع آمریکا اول برای امنیت اسرائیل است. آمریکا در خیلی از جاها به دنبال صلح خواهد بود چون می خواهد روابط کشورهای عربی با اسرائیل را تقویت کند و ارتقا بدهد و نفت بیشتری از منطقه ببرد و با ایجاد ثبات قطعا می تواند صادرات بهتری داشته باشد. البته در چنین شرایطی فروش اسلحه آمریکا کمتر می شود. برعکس این در بعضی جاها امنیت اسرائیل در خطر قرار می گیرد و اینجاست که لازم ست اقدامی نظامی انجام بگیرد و همین منجر به این می شود که سلاح بیشتری صادر شود و بنگاه های تسلیحاتی آمریکا به نان و نوایی می رسند، پس نباید به طور مطلق ببینیم. باید ببینیم منافع آمریکا در غرب آسیا یا خاورمیانه چیست و یک به یک متناسب با آن منافع سیاست های اتخاذ شده آمریکایی ها را پیش بینی و دنبال کنیم.
جنگ یمن به دستور آمریکا نبود
وی با بیان اینکه به طور مثال ما می گوییم عربستان سعودی به دستور آمریکا در یمن مداخله کرده است ولی تمام شواهد و قراین نشان می دهند که اینطور نبود و عربستان سعودی به این سمت رفته است گفت: عربستان ۱۳۰۰ کیلومتر مرز جنوبی با یمن دارد و استان های جنوبی عربستان به شدت تحت تاثیر استان های شمالی یمن هستند. برای عربستان مرزهایش مهم است که چه قدرتی در صنعا به قدرت می رسد و این از نظر امنیت ملی و امنیت مرزهایش مهم است. عربستان فکر می کرد با مداخله نظامی می تواند دولتی دست نشانده و متحد خود را در صنعا به قدرت بنشاند. ولی بعد دید حتی علی عبداله صالح که خود در آن زمان با حوثی ها درگیر بود با آن ها متحد شد و شروع به مبارزه بر علیه اشغالگران کرد. هر چند که بعد باز زاویه پیدا کرد و در ماجرایی کشته شد. وقتی عربستان به چنین اقدامی دست زد آمریکا و انگلیس هم سلاح ها را فروختند و به این شکل از این وضعیت استفاده کردند ولی اینکه ما بگوییم به دستور آمریکا این جنگ صورت گرفته این غلط است. در مقالاتی نوشته شده ذخایر ارزی عربستان زیاد شده بود و غرب برای اینکه این ذخایر ارزی را نابود کنند عربستان را وارد جنگ کردند، این ها تئوری های توطئه است. اینطور نیست که این ها بگویند و آنها هم بگویند چشم و بروند اجرا کنند. من این نگاه را قبول ندارم شواهد هم این نگاه را تایید نمی کند. باید سیاست ها را دو جانبه ببینیم و مولفه های قدرت های اصلی و بازیگران منطقه ای را با هم ببینیم. باید با نگاهی کنکاش گر و چند جانبه موضوعات را تحلیل کنیم. نمی توان یک طرفه دید و یک عامل را برجسته کرد و از سایر عوامل غفلت داشت به این شکل نمی توان تحلیلی منطقی از مسائل منطقه داشت.
بهشتی پور در خصوص اینکه به نظر شما سیاست آمریکای بایدن در منطقه چگونه خواهد بود؟ اظهار داشت: بایدن هنوز شروع نکرده است باید ببینیم سیاست کلی آمریکا که همان تامین منافع آمریکا در منطقه است در دوران بایدن با چه روش هایی به اجرا در می آید. باید شاخص ها را دید و آن ها را دنبال کرد تا ببینیم به کجا می انجامند. یک مورد ناتوی عربی و دیگری عادی سازی روابط اسرائیل و کشور های عربی است. بعد در مورد ایران و برجام باید دید چه سیاستی اتخاذ می کند و به برجام بر می گردد یا نه و همچنین در مورد مصر باید دید چه سیاستی اتخاذ می شود و همچنین در مورد ترکیه و باید این شاخص ها را ببینیم و پازلی در کنار هم درست کنیم که عبارت از سیاست خاورمیانه ای آقای بایدن خواهد بود. این سیاست های خاورمیانه ای بایدن در کنار شاخص های کلی آمریکا که هر دولتی آنها را رعایت خواهد کرد بحث اسرائیل و امنیت انرژی و مساله سلطه بر خلیج فارس و آب راه های راهبردی در این منطقه و… است. همینطور باید این ها را در کنار هم بشمارید این راهبرد های کلان در کنار تاکتیک ها و شیوه های بایدن باید دربیاید و وقتی پازلی تشکیل شد آن زمان می توانیم قضاوت کنیم که در چهر سالی که با این آقا داریم به سمت جنگ طلبی خواهد رفت یا به سمت صلح؟!
وی در خصوص اینکه این مولفه ها مشخص نیستند؟ تصریح کرد: نه؛ این ها کارهای راهبردی است. من به عنوان یک تحلیلگر می توانم نظرات شخصی ام را به شما بگویم ولی علمی نخواهد بود. علمی یعنی تیمی در یک اندیشکده ای بنشینند و شاخص هایی را که وجود دارد بیاورند و آن ها را در اس دبیلیو او تی بگذارند که یکی از روش ها این است. یعنی همان فرصت ها و تهدید ها و قوت و ضعف و مسائل داخل و خارج را بررسی کنند. داخلی ها را با قوت و ضعف و خارجی ها را با فرصت و تهدید کار کنند. به این منظور باید بیست کارشناس صاحب نظر و قوی را جذب کنند و با روش آینده نگاری در جداولی مرتب کنند روش هایی علمی وجود دارد و می تواند ما را به نتیجه برساند و اعلام کنیم سیاست آمریکا چیست. یکی از مشکلات ما در روابط بین الملل این است که فهم خودمان را مطرح کنیم و این فهم را نقد می کنیم و در نهایت هم نتیجه مورد علاقه خودمان را می گیریم این نتیجه نمی دهد. ولی این کاری است که سال ها در رسانه ها انجام داده ایم و چیزی را که خودمان برداشت می کنیم نقد کرده ایم. یعنی سیاست امریکا را از منظر بهشتی پور نقد می کنیم. در حالیکه امثال بهشتی پور باید در کنار هم بنشینند و هم افزایی کنند و در کنار آن با شیوه های علمی نظرات را استخراج کنند و بعد در جداولی قرار بدهند و ترتیبات داده ها را مشخص کنند و مستند به اظهارات خود آمریکایی ها به نتایجی علمی برسند نه اینکه من چه می گویم.
بهشتی پور افزود: در روش آینده نگاری به ما می گویند شما باید روند های گذشته را هم مطالعه کنید و هم وضعیت حال و هم روند های گذشته تا بتوانید پیش بینی دقیقی از آینده داشته باشید ما یک سیاست اعلانی و یک سیاست اعلامی داریم. آقای بایدن و یا وزیر خارجه و یا سخنگو سیاست های واقعی را افشا نمی کنند آنها سیاست های اعلامی را رسانه ای می کنند که این سیاست ها بخشی از واقعیت است ولی ما می توانیم با استخراج روند های گذشته نتایج اعمال انها را تحلیل کنیم و به واقعیت ها پی ببریم و بگوییم مثلا مداخله آمریکا در لیبی به چه نتایجی انجامید و یا وقتی آمریکا وارد عراق شد چه کرد و از آن نتایج به سیاست های اعمالی پی ببریم نه سیاست های اعلانی.