خیز خاموش خاورمیانه
پس از حصول توافق اتمی ایران با قدرت های جهانی، برخی کشورهای خاورمیانه از جمله عربستان سعودی، امارات متحده و حتی ترکیه، تلاش کردند فرایند هسته ای سازی خود را با عنوان تامین انرژی از سوخت هسته ای آغاز کرده و در مسیر هسته ای شدن قرار بگیرند. این رقابت هسته ای، چشم انداز آتی خاورمیانه را به چه شکل ترسیم می کند؟
واقعیت آن است که باید در نظر بگیریم که اصولا رویکرد ما در سیاست منطقه ای و سیاست بین المللی خود در مساله هسته ای به چه شکل است. آن چه من از سیاست هسته ای جمهوری اسلامی ایران دریافته ام این است که ایران، ساخت، نگهداری و به کارگیری سلاح هسته ای را غیرانسانی می داند و چنین چیزی را قبول ندارد. با این رویکرد، فعالیت های هسته ای کشورهای منطقه از جمله امارات متحده، عربستان سعودی و ترکیه اگر در چارچوب تولید انرژی صلح آمیز هسته ای قرار داشته باشند ایران نه تنها با آن مخالفتی ندارد بلکه این مساله را حق مسلم کلیه کشورها می داند. پس بحث اصلی در مورد رقابت هسته ای بین ایران و ترکیه عربستان و امارات نیست بلکه تاکید بر شعاری است که مصری ها در دوران رژیم گذشته خود بر آن اصرار می ورزیدند و ایران نیز پس از انقلاب آن را دنبال نمود یعنی ایده «خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای». اگر این ایده از طرف جهانیان پذیرفته شود که کشورهای خاورمیانه پیمانی را تدوین کنند که در آن، همه کشورهای منطقه بپذیرند که به دنبال سلاح هسته ای نخواهند رفت وضعیت این منطقه رو به بهبود خواهد رفت. این پیمان زمانی ضمانت خواهد داشت که اسرائیل نیز آن را امضا کند چرا که بدون امضای این کشور، چنین پیمانی خالی از اهمیت و فاقد معنا است. اصولا دامن زدن به رقابت تسلیحاتی به ویژه از نوع هسته ای یک فاجعه برای خاورمیانه تلقی می شود و بهترین سیاست برای ایران، دنبال کردن ایده خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای است.
اما در مورد فعالیت های اخیر در خاورمیانه که مثلا عربستان سعودی در حال دنبال کردن آن است، این کشور در خصوص برخی طرح ها در این حوزه با آمریکایی ها به توافق رسیده و قرار است طرح خود را در منطقهی «العلا» پیش ببرد و با چین و کره جنوبی نیز همکاری هایی را در دست اقدام دارد. عربستان، پیمان NPT را پذیرفته است اما تاکنون پروتکل الحاقی را تصویب ننموده و طبیعتا اجرا نمی کند. اگر عربستان بپذیرد که آژانس بین المللی انرژی اتمی بر فعالیت های این کشور نظارت کند -که هنوز چنین اجازه ای از طرف این کشور برای بازدید از تاسیسات هسته ای در حال ساخت این کشور صادر نشده است- تهدید خاصی از سوی این کشور احساس نخواهد شد. چون همانطور که ایران مجوز دارد تا تحت نظارت آژانس به فعالیت های صلح آمیز بپردازد، هر کشور دیگری از جمله عربستان نیز مجاز به این کار خواهد بود. اما بحث اصلی در این حوزه، بین عربستان و آمریکا و بر سر مساله «غنیسازی» است. عربستان اصرار دارد که فرایند غنی سازی اورانیوم را آغاز نماید اما طرف آمریکایی با چنین چیزی موافقت نکرده است و بعید است اجازه چنین کاری را بدهند. اسرائیلی ها نیز با این موضوع بسیار مخالف اند و مشخص نیست که غنی سازی در عربستان به ساخت بمب منجر خواهد شد یا نه. این یک واقعیت است که کشوری که بتواند حتی 5 درصد غنی سازی کند، در نهایت می تواند با تکرار این چرخه حتی غنی سازی 90 درصدی را نیز انجام دهد که این سطح غنی سازی، برای ساخت بمب هسته ای کافی است. وقتی سخن از غنی سازی 90 درصدی به میان می آید، لازم است این کشور، منابع کافی اورانیوم را داشته باشد و یا از کشور دیگری وارد کند که در این دو حوزه، عربستان با مشکلاتی جدی رو به رو است. غنی سازی 90 درصدی نیازمند تبدیل حجم زیادی از اورانیوم طبیعی به گاز هگزافلوراید و تبدیل آن در سانتریفیوژ است. در این فرایند، حجم زیادی از اورانیوم طبیعی را لازم دارد که در صورت عدم دسترسی، نیاز است تا ساخت بمب هسته ای توسط پلوتنیوم صورت بگیرد که آن نیز فزایندهای پیچیده و شرایط خاص خود را دارد.
گذشته از این مسائل، باید دید که امارات متحده که نخستین راکتور هسته ای خود را اخیرا بهره برداری نمود و همچنین عربستان و ترکیه آیا اجازه بازدید به نهادهای بین المللی مربوطه را خواهند داد یا نه. بحث همکاری های هسته ای در منطقه ایده بسیار جالبی است. ابران، ترکیه، امارات متحده، عربستان سعودی و... می توانند زیر نظر آژانس با یکدیگر در تولید صلح آمیز انرژی هسته ای همکاری کنند. این مسائل نه تنها موجب کاهش تعارضات منطقه ای می گردد بلکه همکاری بین این کشور ها را نیز افزایش خواهد داد.
در وضعیت کنونی، کشورهای خاورمیانه که در فرایند هسته ای شدن قرار گرفته اند، دقیقا در چه شرایطی به سر می برند؟ کدام یک از آن ها و به چه شکل در مسیر ساخت نیروگاه و استفاده از انرژی هسته ای می باشند؟
نیروگاه هسته ای برکت در امارات متحده یکی از نیروگاه های جدید در سطح منطقه محسوب می شود که فاز نخست آن اخیرا با ظرفیت 1400 مگاواتی راه اندازی شده است که کل نیروگاه 5400 مگاوات قدرت خواهد داشت. اجرای این طرح با همکاری کره جنوبی از سال 2009 آغاز شد و هزینه ساخت مجموع 4 راکتور این مجموعه چیزی حدود 20 میلیارد دلار تخمین زده شده است. ایران برای ساخت نیروگاه بوشهر با تمام تاخیرهای موجود، حدود 1میلیارد و 200 میلیون دلار هزینه کرد که مقایسه آن با نیروگاه برکت امارات متحده جالب توجه است. امارات متحده تصمیم دارد به بزرگترین تولید کننده برق هسته ای منطقه تبدیل شود که این مساله احتمالا تا سال 2030 ممکن خواهد شد. این کشور ظاهرا به دنبال انرژی هسته ای است نه ساخت بمب چرا که به نظارت های آژانس بین المللی انرژی اتمی تن داده است درحالی که عربستان سعودی، این نظارت ها را تاکنون نپذیرفته و به دنبال مذاکره با آمریکایی ها است تا آن ها فشار کمتری به عربستان در این زمینه وارد کنند.
عربستان سعودی با کره جنوبی، چین و حتی پاکستان نیز همکاری داشته است که گفته می شود پروژه مربوط به همکاری با چین و پاکستان به طور بالقوه می تواند یک زنگ خطر باشد چرا که می تواند عربستان را به سوی دستیابی به بمب هسته ای هدایت نماید. با این حال، واقعیت آن است که در این زمینه نمی توان خیلی قضاوت دقیقی کرد چرا که اطلاعات دقیق و قابل اعتمادی در این مورد وجود ندارد. بنابراین کاربردی ترین سیاست در این حوزه، تاکید بر نظارت آژانس بر فعالیت عربستان سعودی و حتی ترکیه و امارات متحده است و باقی مسائلی که مطرح می شود، نقل قول های رسانه ای است که چندان قابل اتکا نخواهند بود.
در مورد ترکیه یک نیروگاه هسته ای از سال 2010 با مشارکت روسیه در دست احداث است که نیروگاهی نسبتا کوچک (همانند نیروگاه بوشهر در ایران) به شمار می آید. ترکیه در این مسیر تولید برق هسته ای با مشکلات متعددی دست به گریبان بوده است و همانند ایران که از سال 1995 تا 2013 درگیر تکمیل پروژه نیروگاه بوشهر بود، ترکیه نیز به تاخیر در پروژه خود گرفتار شده است. به نظر می رسد که ترکیه نیز مایل است تا به فناوری غنی سازی اورانیوم دست پیدا کند اگرچه شواهدی در این مورد وجود ندارد اما در تلاش است که در مورد تولید برق هسته ای با سایر شرکت ها همکاری کند تا بتواند حجم قابل توجهی برق تولید نماید. آنچه در مورد ترکیه حائز اهمیت است، فاصله زیاد این کشور تا رسیدن به فناوری هسته ای است. این فناوری در ترکیه بومی نشده است همانطور که در عربستان و امارات متحده نیز نشده است و این کشورها در تلاش اند تا به فناوری کامل هسته ای دست پیدا کنند اگرچه باید امکانات و شرایط این کشورها نیز چنین اجازه ای را به آن ها بدهد. فناوری هسته ای الزاما برابر با دانش هسته ای نیست بلکه باید معادن کافی اورانیوم در یک کشور وجود داشته باشد، امکان تولید کیک زرد مقدور باشد و تاسیسات لازم برای استخراج و تبدیل به گاز هگزافلوراید ایجاد شود و پس از تولید قرص هسته ای و استانداردهای مورد نیاز در این حوزه فراهم شود که همگی مستلزم تاسیسات گسترده و مراحل متعدد است که در آینده نزدیک نمی توان توقع داشت این کشورها از جمله ترکیه بتوانند به این مسائل برسند. اما مساله مهم دیگر در مورد ترکیه اطلاعات فعالیت های هسته ای این کشور است که باید توسط آژانس منتشر شود ولی این اطلاعات بیشتر توسط روس ها که در پروژ های ترکیه درحال همکاری هستند منتشر می گردد. منابع غربی نیز فعالیت های ترکیه را رصد می کنند و معتقدند که ترکیه تا اینجا در چارچوب شرایط لازم برای تولید انرژی صلح آمیز هسته ای فعالیت کرده است.
این که آژانس تا چه حد می تواند واقعا به تاسیسات ترکیه دسترسی داشته باشد یک مساله است اما در مورد مسائل اعلام نشده نمی توان به طور دقیق سخن گفت اما حسن این کشور نسبت به عربستان سعودی، پذیرش پروتکل الحاقی است که به معنی صدور اجازه دسترسی به آژانس برای نظارت بر بخش های مختلف این کشور است و ترکیه ملزم می شود که عملا با آژانس همکاری کند. چندی پیش نیز یکی از مقامات ترکیه اعلام کرد علاوه بر روس ها، ترکیه با چینی ها توسط ایجاد یک کنسرسیوم مشترک در حال برنامه ریزی است تا نیروگاه جدیدی را ایجاد نماید. در مجموع می توان گفت تولید انرژی توسط نیروگاه هسته ای در صورت عملی شدن در ترکیه تا قدرتی معادل 3000 مگاوات افزایش خواهد یافت که از سال 2030 به بعد احتمالا این راکتور ها راه اندازی خواهند شد.
در مورد امارات متحده نیز حرف و حدیث هایی در مورد عدم استاندارد بودن راکتور برکت این کشور مبنی بر این که شرکت سازنده آن بدسابقه بوده و اقداماتی در راستای استاندارسازی را انجام نداده و خطرات زیست محیطی در پیش خواهد داشت مطرح می شود اما مطالعات نشان می دهد که این مسائل، بیشتر محصول فضاسازی های رسانه ای است و تا زمانی که آژانس بر روی این مسائل صحه نگذارد نمی توان این مسائل را تایید یا رد نمود و باید منتظر گزارش آژانس ماند.
با نگاهی رئالیستی، آیا می توان این کوشش کشورهای منطقه به ویژه کشورهای جنوب خلیج فارس را «آمادهسازی یک مسیر» برای رسیدن به سلاح اتمی دانست؟ آیا بازیگران خارجی منطقه از جمله آمریکا، اجازه عملی شدن چنین خواسته ای (حتی با تصور این که چنین کاری برای ایجاد بالانس قدرت در مقابل ایران صورت گرفته است) را به کشورهای عربی خواهند داد؟
آیا می توان حرکت کشورهای خاورمیانه به سوی هستهایشدن و یا در صورت تاکید بیشتر بر جنبه های نظامی، رسیدن به سلاح هسته ای را امری گریزناپذیر دانست؟ فارغ از جنبه های استراتژیک، درحالی که فناوری هسته ای به لحاظ کارایی و عمر، جزو فناوری های گران و منسوخ به شمار می رود آیا تمایل اخیر کشورهای خاورمیانه به این فناوری، محصول نگاه حکمرانان این جغرافیا و نوعی چشم و همچشمی است یا رخدادهای تاریخی-سیاسی، چنین روندی را بر خاورمیانه تحمیل کرده است؟
در سطح منطقه ای و در تحلیل های کلان نمی توان مساله چشم و هم چشمی را تایید نمود چرا که در این مسائل، اساس بحث بر سر افراد نیست چرا که منافع کشورها در میان است و رقابت های منطقه ای حائز اهمیت است. ایران، ترکیه و عربستان سه قدرت منطقه ای هستند که دستیابی آن ها فناوری های پیشرفته می تواند برای هریک بسیار مهم باشد.
در روابط بین الملل، کشورها بر اساس منافع خود عمل می کنند و اگر منافع آنها ایجاب نماید، به دنبال انرژی هسته ای خواهند رفت. با این حال چنین رقابت هایی را نمی توان در حوزه سلاح هسته ای ادامه داد چون این مساله برای همه این کشورها بسیار خطرناک است و همانطور که پیش تر اشاره کردم، اگر همکاری هسته ای بین کشورهای منطقه شکل بگیرد، به نفع حکومت ها و مردم این منطقه است و می توانند از رقابت های کذایی دست بردارند. مهم ترین وجه ماجرا این است که ایران، عربستان ، امارات متحده و ترکیه و یا هر کشور دیگر در منطقه پیمان همکاری هسته ای منطقه ای را عقد کنند و مساله عاری سازی خاورمیانه از سلاح هسته ای را دنبال کنند.
در داخل کشور ما، عده ای اصرار دارند که داشتن بمب یا ذخایر هسته ای، بازدارندگی هسته ای برای ایران ایجاد خواهد نمود و داشتن ذخایر کافی هسته ای برای ساخت یک یا چند سلاح می تواند دشمنان ایران را به تجدید نظر وادار کرده و رفتار آن ها را تغییر دهد. به عنوان یک تحلیلگر، قضاوت من اما این است که ساخت سلاح هسته ای یا افزایش ذخایر اورانیوم نه تنها هیچ بازدارندگی ای برای ایران به وجود نمی آورد بلکه موجب تحریک دشمنان ما خواهد شد و بهانه به دست آن ها خواهد داد و مشکلات ما را بیشتر خواهد کرد. به همین دلیل ما باید از رفتن به سمت افزایش ذخایر اورانیوم پرهیز کنیم. آنچه می تواند ایران را از فشار تحریم ها خارج کند، افزایش توان اقتصادی همراه با توان هسته ای در بخش صلح آمیز است. توان هسته ای به تنهایی نمی تواند برای ما بازدارندگی ایجاد کند همانطور که توان اقتصادی نیز به تنهایی قادر به این کار نیست.
این دو، مکمل یکدیگر هستند و در هم آمیختن ایده افزایش توان صلح آمیز هسته ای و همچنین افزایش توان اقتصادی از راه اصلاحات اقتصادی اهداف کشور را تامین خواهد نمود. تا زمانی که غربی ها سلاح تحریم را علیه ما در دست دارند، در مورد کاهش تحریم ها تجدید نظر نخواهند کرد و ما حتی اگر بمب هسته ای نیز داشته باشیم، در نهایت کشوری شبیه به کره شمالی خواهیم شد. آیا تهدیدها علیه کره شمالی با داشتن بمب هسته ای پایان یافته است؟ پاسخ منفی است و برای این کشور، تهدیدها بیش از پیش افزایش یافته است. بهترین مساله برای ایران، شکل دادن به یک همکاری هسته ای برای پرهیز از دامن زدن به رقابت تسلیحاتی و به ویژه بحث خطرناک هسته ای است. دوم، دنبال کردن راهبرد خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای با تاکید بر حضور اسرائیل در این پیمان است تا اجازه نظارت آژانس بر این کشور صادر شود و این کشور از وضعیت ابهام آمیز خارج شود. ایران باید بتواند یک همکاری بین المللی همه جانبه را در راستای مقابله با تحریم ها شکل دهد که این مساله در سایه افزایش توان اقتصادی شکل می گیرد. استراتژی درست در این راه، افزایش توان اقتصادی و نگاه به امکانات اقتصادی درون کشور است. کم اثر شدن تحریم ها، کشورها را به همکاری به ما فرا خواهد خواند و در کنار آن، همکاری با کشورها منطقه و کاستن از تقابل می تواند در این مسیر یاریگر ما باشد.
سوتیتر
فناوری هسته ای الزاما برابر با دانش هسته ای نیست بلکه باید معادن کافی اورانیوم در یک کشور وجود داشته ، امکان تولید کیک زرد مقدور باشد و تاسیسات لازم برای استخراج و تبدیل به گاز هگزافلوراید ایجاد شود و پس از تولید قرص هسته ای، استانداردهای مورد نیاز در این حوزه فراهم گردد که در آینده نزدیک نمی توان توقع داشت کشورهای منطقه بتوانند به این مسائل برسند.
سودای اتمی
عربستان اصرار دارد که فرایند غنی سازی اورانیوم را آغاز نماید اما طرف آمریکایی با چنین چیزی موافقت نکرده است و بعید است اجازه چنین کاری را بدهند. اسرائیلی ها نیز با این موضوع بسیار مخالف اند و مشخص نیست که غنی سازی در عربستان به ساخت بمب منجر خواهد شد یا نه. این یک واقعیت است که کشوری که بتواند حتی 5 درصد غنی سازی کند، در نهایت می تواند با تکرار این چرخه حتی غنی سازی 90 درصدی را نیز انجام دهد که این سطح غنی سازی، برای ساخت بمب هسته ای کافی است.
ساخت سلاح هسته ای یا افزایش ذخایر اورانیوم نه تنها هیچ بازدارندگیای برای ایران ایجاد نخواهد کرد بلکه موجب تحریک دشمنان ما خواهد شد. به همین دلیل ما باید از رفتن به سمت افزایش ذخایر اورانیوم پرهیز کنیم. آنچه می تواند ایران را از فشار تحریم ها خارج کند، افزایش همزمان توان اقتصادی همراه با توان هسته ای در بخش صلح آمیز است.