توپ مذاكرات وین در زمین مجلس
باید این موضوع را در نظر داشت كه در مذاكرات وین یا باید بر سر تمامی موضوعات مربوط به احیای برجام توافق شود یا در غیر این صورت توافقی وجود نخواهد داشت. اكنون این وظیفه نهادهای مسوول است كه اولا امكانسنجی اخذ امتیازات بیشتر از ایالات متحده را بررسی كنند و در ثانی بررسی كنند خواستههایی كه تا امروز در مذاكرات تامین نشده در مقابل باقی ماندن تحریمها تا چه اندازه اهمیت دارند و با اولویتبندی صحیح به تصمیمگیری بپردازند.
این گزارش را میتوان مشابه فكتشیتی دانست كه امریكاییها پس از توافق وین و پیش از حصول برجام منتشر كردند و با تشریح مزایای توافق هستهای با ایران برای ایالات متحده، درصدد قانع كردن نیروهای داخلی مخالف برجام برآمدند. از سوی دیگر هم به شبهههای زیادی كه پیرامون برجام از ابتدا وجود داشت - نظیر بودن یا نبودن ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد - پاسخ داده شده و هم ارجاعات و منابعی كه در گزارش برای صحتسنجی ادعاهای مطرحشده وجود دارد، قابل راستیآزمایی است و هر پژوهشگری میتواند با بررسی آنها به صحت یا نادرستی ادعاهای مطرح شده پی ببرد.
در مجموع در خصوص گزارش وزارت خارجه به مجلس شورای اسلامی میتوان این نتایج را استنتاج كرد:
1- برآورد دستاوردهایی كه تیم مذاكرهكننده در وین در حوزه رفع تحریمها كسب كردهاند و همچنین تعهداتی كه ایران در ازای آن باید اجرایی كند، بسیار قابل قبول است و با توجه به شرایط كنونی كشور، وضعیت تابآوری اقتصادی و آسیبهایی كه تداوم تحریمها یا پیچیدهتر شدن شرایط بسیار بیشتر از آن است كه بخواهیم از امتیازات قابل قبولی كه تا امروز به دست آمده چشمپوشی كنیم. با هر قیاس و از هر نگاهی، پذیرش توافقی با خصوصیاتی كه در گزارش وزارت خارجه ذكر شده به نفع ایران است.
2- گرهها و موانع اصلی باید روشن شوند و انتظار از مذاكرات باید واقعی و قابل درك باشد. اگر گره اصلی مساله تضمین است و جمهوری اسلامی ایران انتظار دارد در شرایط كنونی ایالات متحده در مسیر ارایه تضمین از طریق تصویب برجام به عنوان یك معاهده در كنگره برآید، چنین خواستهای دستیافتنی نیست چرا كه حزب دموكرات حائز دو سوم كرسیهای كنگره نیست و در نتیجه دولت امریكا نیز نمیتواند چنین خواستهای را فراهم كند. ممكن است این تردید وجود داشته باشد كه بدون ارایه تضمین، چگونه میتوان اعتماد كرد كه دولت آینده ایالات متحده یا حتی همین دولت به تعهداتش در برجام عمل كند و عنوان شود كه موارد مندرج در بندهای 26 و 36 برجام كافی نیست. سوال اساسی این است كه آیا راهی برای ارایه تضمین وجود دارد؟ چه چیزی میتواند مانع از نقض دوباره برجام یا هر توافق دیگری شود؟
3- با توجه به تحریمهایی كه ایالات متحده پذیرفته رفع كند و همچنین تحریمهایی كه باقی میمانند، تحریمهای باقی مانده مانعی جدی بر سر راه انتفاع اقتصادی ایران از توافق هستهای نیستند. در صورتی كه تحریمهای باقی مانده گره اصلی مذاكرات است، وزنكشی تحریمهایی كه رفع آن پذیرفته شده و آثاری كه رفع آنها در پی خواهد داشت، نشان میدهد ایران با پذیرش توافق میتواند یك فضای تنفس جدید و جدی برای اقتصاد خود ایجاد كند و چنین موضوعی كاملا به نفع تهران خواهد بود.
4- برجام نه تنها توانایی هستهای ایران را از بین نبرده بلكه ایران طی سالهای اخیر هم از نظر كیفی و هم از نظر كمی در صنعت هستهای پیشرفتهای چشمگیری داشته كه نمیتوان از این پیشرفتها چشمپوشی كرد و در مقابل به شایعات و دروغهایی توجه كرد كه صنعت هستهای را نابود شده ارزیابی میكنند.
در آخر باید تصریح كرد شواهد و قرائن نشان میدهند این توافق چه در این دولت، چه در دولت آینده احیا میشود و قابل پذیرش نیست كه طرفین به جای گزینهای معقول و منطقی برای دیپلماسی و توافق برای احیای برجام به سوی راهكارهایی كه ناكارآمدی آن در گذشته اثبات شده حركت كنند. با این حال مساله اینجاست كه هرچه احیای برجام به تاخیر بیفتد و هرچه تحریمها دیرتر رفع شوند، آسیبهای بیشتری بر پیكره اقتصاد ایران وارد خواهد آمد. از سوی دیگر هیچ تضمینی وجود ندارد كه دولت آینده با اتخاذ تاكتیكهایی متفاوت در مذاكرات یا تقویت توان هستهای بتواند امتیازات بیشتری از طرف غربی بگیرد و این احتمال مطرح است كه با طولانیتر شدن مذاكرات، حتی به دست آوردن امتیازاتی كه تا امروز بر سر آن توافق شده وجود نداشته باشد. نگاهی به تجربه كره شمالی نشان میدهد كه پیشرفت هستهای و حتی دستیابی به بمب نیز نمیتواند لغو تحریمها را تضمین كند و دیپلماسی در كنار تقویت توان اقتصادی تنها راهی است كه پیش روی ایران برای لغو تحریمها وجود دارد.