دیپلماسی هسته ای تکمیل کننده دیپلماسی عمومی

حسن بهشتی پور

مقدمه:

تا همین سه دهه گذشته در زبان فارسی دیپلماسی تنها در سطح روابط سیاسی بین کشورها مطرح می شد   و بیشتربه اقدامات وزرات امورخارجه توجه داده می شد.  اما در سالهای اخیر به تدریج دیپلماسی عمومی درکنار دیپلماسی رسمی و اداری با گرایش های مختلف اقتصادی ، فرهنگی  مطرح شده است. در این میان گرچه هنوز دیپلماسی سیاسی مهم ترین بخش از فعالیت های دیپلماتیک کشور محسوب می شود اما با گسترده تر شدن نفوذ شبکه های اجتماعی در بین افکار عمومی ، تاثیرگذاری دیپلماسی عمومی روز به روز از دیپلماسی سیاسی و اقتصادی بیشتر می شود. بطوریکه امروز دیگر دیپلماسی عمومی بخش تکمیل کننده اقدام های  سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی کشورها در مناسباتشان با دولتها و مردم سایر کشورها محسوب می شود. در این میان مباحث تخصصی مربوط به زیر شاخه های دیپلماسی عمومی درایجاد رابطه سالم و شفاف با نخبگان فرهنگی ، دیپلمات های مقیم کشور و نیز مدیران ارشد  ادارات و نهادهای محل ماموریت راههای جدیدی برای مباحث تخصصی مطرح شده است. زیرا مدیران شرکتها و بازرگانان و نخبگان هنرمند و ورزشکاران مشهور در سطح جهانی هر کدام آگاهی و دانش کم یا بیش به "رفتار دیپلماتیک" دارند وو بر ساخت قدرت در کشور یا سازمان خود تاثیرتعیین کننده دارند و حتی درمواردی بر روابط فرا ملی نیز تاثیرگذار هستند.

در این میان دیپلماسی هسته ای یکی از زیرشاخه های مهم دیپلماسی عمومی و دیپلماسی سیاسی و امنیتی محسوب می شود که برای آنکه بتواند تاثیرگذاری بیشتر و موفق تری داشته باشد لازم است همچون سیمرغ در سپهر سیاست جهانی با هر دو بال خود حرکت کند. دیپلماسی هسته ای بدون توجه به افکار عمومی و نهادهای ذی ربط به فعالیت های صلح امیز هسته ای باید به گونه ای برنامه ریزی شوند که هماهنگ با هم حرکت کنند تا پروازبه سوی اهداف تعیین شده  شکل بگیرد .

دیپلماسی هسته ای

دیپلماسی یک مفهوم عام در ذهنِ ما بوجود می آورد . دیپلماسی در ارتباط با مفهوم سنتی مشخص خودش به مجموعه ای از رفتار آگاهانه  دیپلمات ها برای برقراری یا حفظ روابطی منفعت بخش برای یک یا چند طرف اطلاق می شود اما فناوری‌های نوین باعث شده است كه درماهیت و شكل برخی مشاغل و حوزه‌ها، تغییرات اساسی ایجاد شود كه دیپلماسی هسته ای  از جمله‌ی آن‌ها است. روابط در دیپلماسی سنتی اغلب به صورت گفت ‌وگو بین نماینده‌های دو یا چند دولت، با بازیگرانی كم ، شکل می گیرد و پنهان كاری و محرمانه بودن در کنار واقع بینی و عملگرایی از شاخصه‌های اصلی این بخش از دیپلماسی هسته ای به شمار می رود.  

اما موضوع های قابل گفت‌وگو در دیپلماسی هسته ای صرفا به این جنبه ها محدود نمی شود بلکه به منظور متقاعد سازی مخاطبان و مشروعیت بخشی در موضوع فعالیت های صلح آمیز هسته ای لازم است سیاستهایی بصورت کاملا شفاف و آشكار برای مخاطبان بویژه نخبگان ارائه شود.

در واقع دیپلماسی هسته ای در عین حال که بدلیل ویژه گی هایی که به امنیت ملی مربوط می شود کاملا محرمانه تلقی می گردد اما در همان حال باید به افکار عمومی نشان داده شود که تصمیم‌گیری‌ها براساس منافع ملی و از طریق مردم سالاری  بصورت همه جانبه وبر اساس  اصول عزت ملی ، مصلحت جمعی و  حکمت آینده نگر شکل می گیرد.  این مهم زمانی قابل دست یافتن است که کادری مجرب و حرفه ای و امین وظیفه اجرای دیپلماسی هسته ای و پیشبرد آن را در چارچوب دیپلماسی عمومی برعهده بگیرد.

با این حال باید توجه داشت که دیپلماسی هسته ای پیچیدگی های خاص خود را دارد و برای بکارگیری نیرو در این بخش باید  به نافذ بودن و اثربخشی عملکرد آنها بسیار بهاء داده شود. زیرا چگونگی طرح مساله برای مخاطبان متناسب با نیاز مخاطبان  و اتخاذ راهبردی منطبق با منافع ملی  که ما را  به سوی موفقیت رهنمون سازد ارزش و اهمیت کار دیپلماسی هسته ای  را هویدا می کند.

ارتباط تنگاتنگ دیپلماسی هسته ای و دیپلماسی عمومی

از زمان جنگ جهانی دوم به بعد بخش دیپلوماسی عمومی که کارش در چهار سطح تعریف شده بود در وزارت هخارجه آمریکا بوجود آمد و از ان زمان کم کم در سایر کشورها رواج پیدا کرد بطوریکه امروزه به یکی از مهم ترین رشته های آموزشی در سطح دانشگاه  های معتبر تبدیل شده است.

سطح اول ارتباط با نخبگان جامعه هدف اعم از اساتید دانشگاه ها ، روزنامه نگاران برجسته ، ورزشکاران و هنرمندان مشهور است . در این سطح اگر دیپلماسی عمومی موفق به تاثیرگذاری شود این تاثیرات در سطح قابل توجهی بر روی اکثریت جامعه گسترش می یابد و بصورت تصاعد هندسی قابل افزایش است.

سطح دوم ارتباط با مدیران میانی کشور میزبان و بازرگانان موفق و صاحبان مشاغل متوسط و بزرگ که بطور معمول آنها در شکل دادن به بدنه قدرت در جوامع نقش ایفاء می کنند. تاثیرگذاری بر روی آنها گرچه نتایج گسترده مانند گروه نخبگان را ندارد اما بصورت قابل توجه ای پایدار و عمیق است.

سطح سوم "ارتباط مستمر" با رسانه های گروهی به منظور تاثیرگذاری بر افکارعمومی جامعه هدف است. دیپلماسی عمومی  از طریق  ایجاد ارتباط تعاملی با رسانه های تاثیرگذار و دارای پوشش وسیع مخاطبان  می کوشد با حضور در برنامه های گفتگو محور و یا برگزاری کنفرانس های مطبوعاتی دوره ای ، پیام کوتاه و موجز تولید کند که به واسطه آن بیشترین مفاهیم را در کوتاه ترین زمان ممکن به مخاطبان منتقل سازد .به همین منظور از متخصصان دیپلماسی رسانه ای استفاده خواهد شد.

سطح چهارم برقراری ارتباط دوستانه با همکاران دیپلمات مقیم کشور محل ماموریت است که باحفظ پروتکلهای  سیاسی امنیتی ، تلاش می کنند روابط خشک و رسمی دیپلماتیک را کنار زده و از طریق برقراری روابط دوستانه و عاطفی اثرگذاری بیشتری برای تبیین سیاست های رسمی کشور در دیدارهای غیر رسمی و درچارچوب صرف نهاریا صبحانه و یا درحاشیه  جشن ها  و مراسم های معمول برقرار کنند.

دیپلماسی هسته ای علاوه برآنکه در چارچوب  مناسبات سنتی دیپلماتیک می تواند بصورت همه جانبه فعال باشد اما زمانی می تواند به موفقیت نهایی دست پیدا کند که در قالب دیپلماسی عمومی نیز در هر چهار سطحی که تشریح شد وارد عمل شود. بطوریکه اگر دیپلماسی هسته ای برای بخش عمومی برنامه ریزی نکرده باشد هرچقدر هم بخواهد تاثیرگذار باشد نخواهد توانست به اهداف خود بصورت کامل دست پیدا کند.

با درنظر گرفتن این واقعیت می توان گفت شیوه ها و روش های سنتی گذشته در دستگاه سیاست خارجی نمی تواند به تنهایی پاسخگوی تغییر و تحولات اساسی روز باشد .بطور قطع تجربه ها و سیاستهای اصولی و مبنایی ما درعرصه دیپلماسی هسته ای می تواند همچنان کارایی لازم را داشته باشد اما برای رسیدن به اهداف تعیین شده باید روش ها و تکنیکهای جدیدی را به کار گرفت تا ضمن حفظ اصول مترقی خود در سیاست خارجی از مسیر تحولات سریع درچهاردهه اخیر که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز شده عقب نمانیم .

راهکارهای پیشنهادی برای پیشبرد دیپلماسی هسته ای در قالب دیپلماسی عمومی  

1- ارائه  یک مدل کاربردی برای رسیدن به اهداف هسته ای صلح آمیز ایران و تبین دقیق آن برای افکار عمومی داخل و خارج کشور  

2- با درنظرگرفتن موفقیتهای ایران درپیشبرد صنعت  هسته ای خود، برای خنثی کردن فعالیتهای دشمنان ایران لازم است وارد عرصه دیپلماسی رسانه ای هسته ای بعنوان بخش مکمل دیپلماسی مذاکرات هسته ای شویم. در بحث دیپلماسی هسته ای منافع ملی ایران شامل

الف: تحقق حقوق کشور وملت در بحث فناوری هسته ای

ب:ارتقای توان ملی در علوم و فنون و صنعت هسته ای

پ:اثبات حرکت نظام اسلامی در تامین منافع ملی ایرانیان و رد نظریه حرکت نظام اسلامی صرفا در جهت منافع ایدئولوژیک

با توجه به اهداف سه گانه فوق دیپلماسی هسته ای در عرصه رسانه  در چه زمینه ها یی می تواند موثر و کارامد باشد؟

1-معنای دقیق شعارانرژی هسته ای حق مسلم ماست باید تدوین وچهارچوب آن  مشخص شود.این ضرورت،  شرط لازم حفظ این دستاورد عظیم است . چرا که اگر در رسانه های داخلی و خارجی  محدوده این حق مشخص نشود هردستاوردی که بدست آوریم ممکن است از طرف دشمنان شکست معرفی شود . همچنانکه در توافق برجام دشمن سعی کردند با مطرح کردن اینکه ایران نتوانست شعار خود را در مورد رفع کامل تحریم ها محقق سازد، اصل دستاورد بزرگ  ادامه غنی سازی در کشور و لغو  شش قطعنامه تحت فصل هفتم منشور ملل متحد  بدون انکه یک روز هم انها را اجرا کرده باشد و چندین دستاور حقوقی و دیپلماتیک را کوچک جلوه دهد .

2- اگرایران درپی آنست که برنامه هسته ای اش در بعد دیپلماسی هسته ای موفق شود باید در رسانه های گروهی خود در داخل و خارج بر جنبه فنی و حقوقی حق ایران تاکید بیشتری کند  و از سیاسی و امنیتی  شدن پرونده سازی هسته ای علیه ایران بکاهد . بی جهت  نیست که آمریکا و اروپا و اسرائیل به جنبه سیاسی فعالیتهای ایران در زمینه استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای بیشتر بها ء می دهند و انرا در چارچوب سایر مسائل مانند توان موشکی ایران یا موضوع تروریسم و غیره  دنبال می کنند.

3- ایران درچهارچوب دیپلماسی رسانه ای می تواند درصورت لزوم شعار خروج از ان پی تی را مطرح کند تا فشارلازم برای افزایش قدرت چانه زنی در عرصه "دیپلماسی مذاکرات" افزایش یابد اما باید توجه داشت صرف افزایش توان هسته ای ایران موجب لغو تمامی تحریم ها نخواهد شد بلکه لازم است بصورت هم زمان توان اقتصادی کشور نیز از طریق انجام اصلاحات اقتصادی افزایش پیدا کند تا اهرم تحریم بی خاصیت یا کم خاصیت شود.

4-  با توجه به اینکه امارات راکتور هسته ای خود را راه اندازی کرد و در نوبیت بعدی عربستان ،  ترکیه و مصر نیزدرصدداحداث نیروگاه هسته ای هستند ، دیپلماسی هسته ای  می تواند با تحریک افکار عمومی این کشورها ضرورت همکاری  همه جانبه بین کشورهای منطقه در راستای استفاده از انرژی صلح آمیز هسته ای را تبلغ و ترویج کرد. بدون شک این همکاری های ضمن آنکه می تواند ضریب تهدید را در منطقه کاهش دهد نقش بسیار مهمی در اعتماد سازی بین کشورهای غرب آسیا ایفاء خواهد کرد.

5- این نکته که ایران،کره شمالی نیست و آزمایش هسته ای نیز به نفع ایران نیست در رسانه های گروهی تبلیغ و ترویج  شود تا مذاکره کنندگان بتوانند در برابر فشار ناشی از الگوی کره شمالی که تداعی کننده انزوا بین المللی و اهداف نظامی هسته ای است ، قدرت مانور بیشتری داشته باشند.

 6- ایران  می تواند با فعال کردن دیپلماسی رسانه ای خود موضوع «اعتماد سازی» را به عنوان  یک بحث حقوقی و فنی دنبال کند . زیرا اکنون  به سوی  تولید صنعتی پیش می رود . ارتباط با خبرنگاران و اعزام تیم های خبری به مراکز هسته ای ایران به صورت مدیریت شده  بعنوان فعالیت مکمل دستگاه دیپلماسی می تواند با  جدیت دنبال شود. به شرط آنکه ازهمه  لحاظ  جنبه های امنیتی آن سنجیده شود.

7- دیپلماسی هسته ای در عرصه  رسانه علاوه برافکارعمومی مردم جهان می تواند بصورت خاص بر  نخبگان جهان نیز سرمایه گذاری کند . اگر رسانه های ایران بتوانند بر روی نخبگان تاثیر مثبت بگذارند  از آنجا که آنها بر توده های مردم تاثیرعمیق دارند شا نس موفقیت ایران به نحو قابل توجهی افزایش می یابد . از اینرو بکارگیری حداکثر شفافیت و اعتماد سازی دررسانه های ایرانی که برای داخل و خارج بسیار اهمیت دارد بویژه آنکه می دانیم بسیاری از نخبگان داخل هنوز در مورد ضرورت پیگیری برنامه صلح آمیز هسته ای ایران قانع نشده اند و مرتبا اخبار دروغ  در این زمینه منتشر می شود.

8- این واقعیت که جهان با ایران هسته ای می تواند یک تعامل کاملا امن  و سازنده داشته باشد ، باید به شیوه های مدرن و غیر تکراری و جذاب برای مخاطبان تبلیغ و ترویج شود. بعد از خروج آمریکا از برجام  بی شک ایران دردیپلماسی هسته ای نباخته است اما برای آنکه برنده باشد باید درعرصه دیپلماسی  هسته ای رسانه ای  که مکمل دیپلماسی هسته ای اش است با همه قوا وارد شود . لازمه رسیدن به چنین هدف مهمی شنیدن یک صدای مشترک از داخل کشور برای طرف مقابل است .

9- ایران بعد از توافق برجام ازمرحله «استراتژی نباختن» خارج شده وبه سمت "استراتژی بردن" پیش می رود  بعید است اروپا و امریکا و اسرائیل از تاکتیکهایی که درمرحله اول بکار گرفتند عدول کنند لذا استراتژی بردن ایران باید در چارچوب دیپلماسی هسته ای در عرصه رسانه ها بسیار حساب شده تر از قبل پیش رود تا بتوان روشهای آنان را خنثی کند.

جمع بندی :

دیپلماسی را به عنوان فن اداره سیاست خارجی و یا تنظیم روابط بین المللی و همچنین حل و فصل اختلافهای بین المللی از طرق مسالمت آمیز تعریف و توصیف كرده اند. زیرا در بسیاری از مواقع دیپلماسی تنها یكی از ابزارهای اجرای سیاست خارجی درمیان دیگرشاخه های کاربردی آن یعنی اقتصادی، نظامی ،فرهنگی و رسانه ای  به شمار می رود.

دردوران جدید روابط بین الملل سرمایه گذاری برای ارائه چهره ای بهتر وشفاف تر از کشورها درنزد افکارعمومی سایرکشورها، تلاشی گسترده به صورت همه جانبه تری درمقایسه با سالهای قرن بیستم ،به عمل می آید؛ بطوریکه میلیون ها دلاربرای ارائه چهره ای مناسب از کشورها در نزد افکار عمومی سایر کشورها  هزینه می شود.  براین اساس اختصاص بودجه  به دیپلماسی هسته ای در عرصه های مختلف  آن در واقع هزینه نیست بلکه نوعی سرمایه گذاری برای رفع مشکلات کشور است.

امروزه بسیاری از كشورها برای مشروعیت بخشیدن به تصمیم ها و اقدام های خویش، نتایج تصمیم گیریها و مذاكرات را در معرض افكارعمومی قرارمی دهند زیرا می دانند در شرایط بحرانی به فداكاری و همكاری و تشریك مساعی مردم نیازمندند و از سوی دیگر ملت ها نیز خود را مُحق می دانند تا در مواقعی كه باید از خود گذشتگی نشان دهند، اطلاعاتی در اختیار داشته باشند.

 براین اساس دیپلماسی هسته ای میتواند پیوند عمیقی بین بخش رسمی و اداری با بخش عمومی و رسانه ای برقرار سازد در چنین شرایطی است که می توان امیدوار بود که از حمایت حداکثری افکارعمومی در برابر فشارهای حداکثری دشمنان ایران ،  برخوردار شویم .