ایران از خطاهای گذشته درس بگیرد
بنابراین می توانست فضایی شکل بگیرد که افکار عمومی دنیا نیز علیه ایران شود. حدود یکسال به طول انجامید که البرادعی به ایران آمد و از تاسیساتی که کلی درباره آن تبلیغات منفی شده بود بازدید کرد. پیمان ان پی تی به ایران اجازه می داد که ایران فعالیت های هسته ای را انجام بدهد اما شش ماه از قبل از آغاز آن باید ترتیبات را به اطلاع آژانس برساند. نظنز و اراک در آن برهه اصلا افتتاح نشده بودند که ایران بخواهد موردی را مخفی کند. بنابراین بهانه ای برای فشار علیه ایران وجود نداشت. ایران در آن زمان سانتریفیوژی که تحویل گرفته بود آلوده به اورانیوم غنی شده به میزان 90 درصد بود. 6 سال طول کشید تا ثابت شود منشا این اورانیوم خارجی بوده است و اساسا ایران در آنجا غنی سازی نکرده است. چرا مهم بود؟ به این دلیل که ایران باید آژانس را مطلع می ساخت. و چون به اطلاع آژانس نرسانده بود تخلف آشکار محسوب می شود. بنابراین وجود این اورانیوم بهانه ای شد که خطا تبدیل به تخلف شود و جریان سازی شکل بگیرد. برای ایران بسیار مهم است که بار دیگر این خطا را تکرار نکند.
پس از این ماجرا شاهد ورود تروئیکای اروپایی به مساله بودیم که برای مذاکره با ایران اعلام آمادگی کردند. پس از آن یک امیدواری به وجود آمد که اروپایی ها بتوانند مساله را حل و فصل کنند. اما متاسفانه سو تفاهم برطرف نشد و در سال 1382 شورای حکام علیه ایران قطعنامه صادر کرد و برگ به برگ قطعنامه ها پرونده سازی علیه ایران بود. اما در آن برهه افرادی در کشور بودند که به این قطعنامه ها اهمیت نمی دادند و آن را کاغذپاره می دانستند. فرض را بر این بگیریم که سایه جنگ بر کشور نباشد اما همین قدر که کشوری در صحنه بین الملل تهدیدکننده صلح و امنیت باشد برای آن از لحاظ سیاسی، اقتصادی و سرمایه گذاری بسیار مضر خواهد بود.