تحلیل انتخابات ریاست جمهوری در تاجیکستان
تاجيكستان دُرّ پنهان در صدف آسياي مركزي
روز دوشنبه پانزدهم آبان ماه 1385هزاران نفر از مردم خون گرم و آريايي تبار تاجيك در بيش از سه هزار حوزه راي گيري در تاجيكستان حضور پيدا كردند و از ميان پنج كانديداي تاييد صلاحيت شده،يك نفر را برگزيدند تا زمام امور اين كشور كوچك هفت ميليون نفري در آسياي مركزي را براي هفت سال آينده برعهده گيرد.
كشور مهم و استراتژيك تاجيكستان كه متاسفانه هنوز درايران با وجود سه هزار سال تاريخ مشترك با ماهمچون دُري گرانبها در صدف آسياي مركزي ناشناخته مانده است ،در تاريخ كوتاه استقلال خود از شوروي ، در 18 شهريور 1372براي چهارمين بار انتخابات رياست جمهوري را تجربه كرد.
از همان ابتدا معلوم بود كه شرايط به گونه اي فراهم شد ه كه بازهم آقاي رحمان اف آراي لازم را براي تداوم حكومت دوارده ساله خود، تا هفت سال ديگر يعني سال 1392 بدست آورد.
چرا كه گذشته ازآقاي اسماعيل طلبك اف نامزد حزب كمونيست تاجيكستان كه توانست ۵/۱درصد آرائ را به خود جلب كند، سه نامزد ديگر نه برنامه مدوني براي رقابت جدي ارائه كردند و نه اصولا در چنان موقعيتي از لحاظ شخصيتي بودند كه بعنوان رقيب جدي مطرح باشند. در واقع انها آمده بودندتا تنور انتخابات را گرم نگه دارند و نشان دهند كه برخلاف دوره شوروي ، مردم حق انتخاب دارند اما مصالحشان به گونه اي رقم مي خورد كه ترجيح مي دهند به آقاي رحمان اف اعتماد كنند كه در هر سه دوره اخير نشان داده كه هر بار نسبت به دور قبل پخته تر عمل مي كند .
اقشار تاثيرگذارتاجيكستان در نظام قدرت دراين كشورمي دانندكه آقاي رحمان اف پس از 12 سال تجربه ياد گرفته است كه چگونه نقطه ثقل سياست داخلي و خارجي را به دست آورده و ان را بر اساس منافع گروهي (حزب دمكراتيك خلق ) و منافع ملي كشورش به تعادل برساند.
اين واقعيت كه رحمان اف در سال 1373در شبه كودتائي كه روسيه از ان حمايت كرد توانست ائتلاف حاكم اسلام گرايان و سكولارهاي غرب گرا را شكست داده و زمام امور را در شرايط بسيار بغرنجي بر عهده گيرد ،بر آشنايان به تحولات يك دهه گذشته پوشيده نيست ؛ اما شايد كمتر كسي مي توانست باور كند كه رحمان اف از رياست يك كلخوز (مزارع اشتراكي با مالكيت محدودتوليد) در استان جنوبي كولاب بتواند اين چنين در عالي ترين سطح مديريتي كشورش خود را به اثبات برساند . به گونه اي كه امروز حتي مخالفين رحمان اف بر اين واقعيت تلخ اذعان دارند كه شايد او فقط بتواند در دوران رقابت سخت روسيه و آمريكا در آسياي مركزي به گونه اي بازي كند كه اگر مجبور به امتياز دهي مي شود حداقل از چالش هاي موجود بخشي را هم براي تامين منافع كشورش استفاده كند . در اين باره مقاله طاهر عبدالجبار استاد دانشگاه و يكي از منتقدين خردمند رحمان اف در ارزيابي دقيقي كه به مناسبت برگزاري انتخابات رياست جمهوري در كشورش براي راديو بي بي سي فارسي نوشته است ،نمونه جالبي است او در توضيح وضعيت فساد در تاجيكستان مي نويسد:
(( حکومت داران گوناگون انديشی و افکار انتقادی را تحمل نمی کنند و به کارمندان نشريه های مستقل فشار می آورند.در برنامه حزب آمده است که حزب خلق دموکراتيک تاجيکستان
"جانبدار اقتصاد بازاری و نمودهای گوناگون مالکيت می باشد فعاليت تاجران و صاحبکاران و رقابت آزاد آنها را (حمايت) می نمايند و برای ريشه کن کردن رشوه خواری و بوروکراسی (کاغذ بازی- ديوان سالاری) مبارزه می کنند." اما تاجيکستان از کشورهايی است که در آن فساد رايج است و از سوی ديگر مقامات نه تنها به تشکيل کارخانه های کوچک و ميانه کمک نمی کنند، بلکه در راه رشد آنها موانع ايجاد می کنند. گروه های انحصارگر به آنها مجال کار کردن را نمی دهند و به هر راه رقابت آزاد را محدود می کنند.))
با اين همه طاهر عبدالجبار كه خود بخاطر مخالفت با رحمان اف سالها رنج تبعيد خود خواسته را تحمل كرده است در باره راي دادن دوباره مردم به رحمان اف پيش از برگزاري انتخابات در همان مطلب مي نويسد:
((هفت سال ديگربرسرقدرت ماندن رياست جمهور فعلی ازيک طرف مفيد است؛ زيرا وی تجربه زياد اندوخته است و وضع کشور از مشکلات موجود آگاه است اجرای برخی از برنامه های مهم اقتصادی را آغازكرده است و می تواند بدون توقف آنها را ادامه بدهد. حمايت وی از زبان و فرهنگ ملی نيزامروز خيلی مهم است.به نظرمی رسدکه آقای رحمانف ميل داردکه تاجيکستان از پايبندی يک طرفه رهايی يابد.همکاری های اقتصادی و سياسی خودبا کشور های مختلف منطقه و جهان را گسترش بدهد.اين امربرای تحکيم استقلال تاجيکستان و رشد آينده آن خيلی مهم است. در صورت انتخاب مجدد، پرزيدنت می تواند اين سياست را ادامه بدهد.
اما ازسوی ديگر مدت زياد به سرقدرت ماندن يک نفرويا يک گروه اشخاص اصولا کار درستی نيست. اين عمل باعث گسترش فساد و عدم پيشرفت کشور می گردد، جامعه را از پيشرفت باز
می دارد. هدف از تجديد حکومت نوآوری، انتشار افکار تازه و تحول و پيشرفت است. حکومت جديد، معمولا راه و روشهای تازه را پيش می گيرد و شيوه های جديد اداره کشور و حل مشکلات آن را به کار می اندازد.))
بايد گفت آقاي عبدالجبار به اين نكته مهم اشاره نكرده است كه در وضعيت امروز تاجيكستان فردي كه بتواند با همه بازيگران موثر داخلي و خارجي كار كند ودر همان حال بخشي از منافع ملي را تامين كند در تاجيكستان امروز يا موجود نيست يا اگر هم هست در چنبر اختلاف هاي داخلي گم شده است .حتي طرفداران اقاي رحمان اف هم قبول دارند كه مسايل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی تاجيکستان کم نيستند فقر، بی کاری، فساد، عقب ماندگی، تنزل آموزش و تندرستی، و افزايش نرخ تورم رشو ه خواري وآشنا بازي مردم را خسته كرده است. اما حل اين مشکلات تنها از طريق روي كار امدن فرد جديد نخواهد بود بلكه بايد سيستم ناكارآمدي كه بر جاي مانده از دوران كمونيستي است به تدريج اصلاح شود .رحمان اف گام هائي را هر چند محدود در اين زمينه بر داشته است اما از لحاظ ساختاري هنوز اساس مناسبات ناسالم گذشته بر اين كشور حاكم است .
اما سئوال اصلي اين است كه انتخاب رحمان اف براي سومين بار آن هم با توجه به اصلاح قانون اساسي جديد تاجيكستان كه مي تواند يكبار ديگر نيز در انتخابات سال 1392 شركت كند ودر صورت پيروزي براي 7سال بعد از ان هم بر سر قدرت باقي بماند ؛ درعمل وضعيت شبيه به نظام پادشاهي را در اين كشور تداعي نمي كند؟ و آيا اين نوع حكومت داري مي تواند كشور را به توسعه همه جانبه و پايدار كه رحمان اف وعده انرا مي دهد ، رهنمون كند؟
براي پاسخ دقيق به اين دو سئوال مهم بايد واقعيتهاي امروز جامعه تاجيكستان را خوب شناخت و به دور از احساسات و شعار زدگي آنرا تحليل كرد. به سه دليل عمده تاجيكستان امروز نياز به نظامي اقتدار گرا دارد كه متعهد به تامين منافع ملي باشد تا زمينه براي تشكيل دولتي كاملا مردمي و حامي توسعه سياسي فراهم شود.
اول از انكه وضعيت اقتصادي تاجيكستان بدون سرمايه گذاري خارجي نمي تواند در كوتاه مدت و ميان مدت به سمت شكوفائي اقتصادي و رفاه نسبي مردم پيش برود چرا كه تاجيكستان در مقايسه با همسايگان خود در آسياي مركزي از سرمايه كمتري برخوردار است و شايد از اين نظر تنها با قرقيزستان قابل مقايسه باشد .بنابراين براي جلب سرمايه گذاري خارجي نياز به ثبات و امنيت دارد.روشن است كه بدون راضي نگه داشتن قدرتهاي خارجي موثر مثل روسيه و آمريكا نمي تواند شرايط را براي جذب سرمايه گذاري خارجي فراهم كند .
دوم آنكه شرايط منطقه و حوادثي كه در حال حاضر در كشور همسايه تاجيكستان يعني قرقيزستان مي گذرد،به خوبي اهميت داشتن يك دولت مركزي مقتدر را براي مردم تاجيكستان به اثبات
مي رساند .به ويژه انكه هنوز سالهاي زيادي از دوران جنگهاي پنج ساله داخلي تاجيكستان بين سالهاي 1373 تا 1378 نگذشته است .
سومين دليل كه در عين حال مهم ترين دليل براي رضايت دادن مردم به ادامه حكومت غير دمكرات اما تا حدودي ملي گرا در تاجيكستان است .وضعيت اپوزيسيون اين كشور و مخالفان شخص رحمان اف است.
در واقع احزاب مخالف دولت كه شامل سه جريان اصلي مي شوند هيچ كدام نتوانسته اند در نزديك به پانزده سال اخير كادر سازي كرده و افراد موثر و مدبري را به جامعه معرفي كنند . نظام پوسيده گذشته كه احزاب از دل ان بيرون امدند و اختلافات شديد بين مخالفان وسرانجام پنج سال جنگ داخلي تلخ وضعيت بسيار بدي را براي هم جريان اسلام گرا به رهبري نهضت اسلامي تاجيكستان و هم مخالفين غرب گراي رحمان اف كه عمدتا در درون حزب دمكرات گردهم آمده اند (با دو جريان انشعابي )و هم حزب سنتي كمونيست كه هنوز در روياهاي احياي شوروي به سر مي برد نتوانستند برنامه ها و شعارهائي را مطرح كنند تا مردم همه خطرها را ناديده بگيرند وبه كانديداي انها راي دهند .
در چنين شرايطي است كه آقاي رحمان اف خود " عالم بابايف" ، رهبر و نامزد حزب اصلاحات اقتصادي تاجيكستان را ترغيب مي كندكه بعنوان رقيب كنترل شده وارد عرصه انتخابات شود و جالب انكه ۶/۲درصد راي هم كسب مي كند واين يك در صد بيشتر ازآراي رهبر حزب كمونيست است كه بيش از هفتاد سال قدمت دارد.حتي امير قره قولف ، رهبر و نامزد حزب كشاورزي تاجيكستان كه او نيز با سفارش اقاي رحمان اف به كارزار انتخاباتي واردشد توانست با كسب ۵/۳درصد آرا از اسماعيل طلبك اف نامزد حزب كمونيست تاجيكستان بيشترراي بياورد . يعني دو حزبي كه عمدتا شعارهاي حزب دموكراتيك خلق (حزب حاكم )را تكرار مي كردند و طرفدار توسعه بازار آزاد هستند از كانديداي احزاب چپ گرا بشتر راي مي آورند.هر چند عبدالحليم غفاراف رهبر و نامزد حزب سوسياليست نيز كه با تائيد دولت واردعرصه انتخابات شد ه بود بعنوان آخرين نفر تنها توانست ۲/۸درصد آراء ماخوذه را به خود اختصاص دهد. چرا كه او هم تمايلات چپگراي خود را در شرايطي ابراز مي كرد
اما جالب آنكه محمودروزي اسكندرف رهبر حزب دمكرات غربگرا چندي پيش به23 سال حبس محكوم شدتقريبا همان شعارها ي اقتصادي حزب حاكم را مطرح مي كرد امادر واقع جرم واقعي او مخالفت با اقاي رحمان اف بود .شايد هم او به زندان رفت تا كانديداتوري جدي در برابر آقاي رحمان اف ظاهر نشود .گرچه در همان زمان هم بسياري معتقد بودند اقاي رحمان اف با اين اقدام براي خود دردسري آفريده كه نيازي به ان نبود. زيرا اسكندروف تنها مي توانست راي رحمان اف را در مقايسه بادور قبل كاهش دهد امابه هر حال رحمان اف با استفاده از نفوذ و امكانات رسانه اي خود ، پيروز مي شد .همچنانكه حتي استدلال رحمت الله ظاهراف، رهبر حزب سوسيال دمکرات تاجيکستان، كه چندي قبل در نشستی مطبوعاتی گفته بود:
(( پيشنهاد نامزدی رييس جمهوری فعلی مغاير با قانون اساسی اين کشور است زيرا در قانون اساسي تاجيكستان آمده است که تغييرات سال 2003 در قانون انتخابات در مورد انتخاب دوباره و پی درپی رئيس جمهوری برای مهلت هفت سال تنها پس از انجام صلاحيت پرزيدنت فعلی اعتبار خواهد داشت. ولی چون دوره رياست پرزيدنت کنونی تنها پس از انتخاب رئيس جديد و سوگند ياد کردن او پايان می يابد، شرکت آقای رحمانف در انتخابات مغاير با قانون است))
اين استدلال هم نتوانست در افكار عمومي مردم تاثير قابل توجه اي براي تحريم انتخابات در پي داشته باشد همچنانكه اعلام شد بيش از 78 درصد كساني كه حق شركت در انتخابات را داشتند در پاي صندوق راي حاضر شدند و در عمل به فراخوان تحريم حزب دمكرات و حزب سوسيال دمكرات پاسخ منفي دادند. ولي به هرحال تيم آقاي رحمان اف نمي تواند چشم خود را بر روي اين واقعيت ببنددكه هم ميزان مشاركت مردم نسبت به دور قبل كمتربودوهم راي آقاي رحمان اف درصد كمتري را به خود اختصاص داد .
در يك ارزيابي كلي مي توان گفت آينده تاجيكستان با روندي كه رحمان اف تجربه آموخته، در پيش گرفته است نا اميد كننده نيست . امروز شرايط براي تجديد حيات حكومت درخشان سامانيان كه در واقع بنيان گذار اين كشور فارسي زبان در آسياي مركزي بودند ، آماده است . بايد ديد ايا به رحمان اف امكان مي دهند كه ايده گسترش روابط با كشورهاي هم زبان يعني ايران و افغانستان را دنبال كند؟قرائن و شواهد نشان مي دهد او قواعد بازي را به خوبي آموخته و نشان داده كه چگونه مي توان آرمان هاي ملي را از طريق عمل گرايي مقتدرانه به مورد اجرا گذارد . يكي از ا مشكلات اساسي او پند نياموختن از آموزه هاي غلطي است كه در دوره شوروي در ضديت با دين باوري مردم در پيش گرفته مي شد. آقاي رحمان اف مهم ترين جريان اسلام گراي متعادل را در كنار خود دارد و از ان بعنوان يك الگوي موفق كه هم مبارزه مسلحانه را رد مي كند و هم با افراط گرائي از نوع طالبان و القائده مخالف است ، بهره نمي گيرد . وقتي او نمي تواند به جريان هاي متعادل مخالف خود امكان فعاليت قانون مند بدهد اين امكان فراهم مي شود كه جريان هاي افراطي با تحريكات بازيگران فرا منطقه اي وضعيت بحراني جديدي را براي او فراهم كنند كه براي كنترل و اداره ان زمان كافي نداشته باشد
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۸۵ ساعت 8:4 توسط حسن بهشتی پور
|