چرا تیم رسانه ای هیات مذاکره کننده ایران تاکنون بازی را باخته است؟
تحقق این امر مستلزم آن است که در تیم مذاکرهکننده، افراد دیگری که در جریان ریز مذاکرات هستند، بتوانند به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسوی مصاحبه کنند و سیاستهای ایران را به درستی و با دقت توضیح دهند و تلاش کنند که افکار عمومی طرف مقابل را تحت تاثیر قرار دهند. درست است که آقای باقری به عنوان مسئول مذاکرهکننده، مصاحبه میکند ولی لازم است به جز ایشان افراد دیگری مسلط به زبانهایی که ذکر کردم، با رسانههای مختلف ارتباط داشته باشند. چراکه قطعا فشار افکارعمومی طرف مقابل برروی تیم مذاکرهکنندهی خودشان است که میتواند رفتار وتصمیمگیری آنان را تحت تاثیر قرار دهد.»
او با تاکید بر اینکه مهم است که دقیق توضیح دهیم که ایران چه میخواهد، هدفش چیست و اصولا از انرژی صلحآمیز هستهای چه مقاصدی دارد، این یک واقعیت است که افکارعمومی دنیا نسبت به بسیاری از سیاستهای ایران توجیه نیست. از آن طرف هم باید فکری برای داخل کشور خودمان کرد. بدان معنا که برای افکار عمومی داخل کشور هم باید یک بستههای رسانهای از پیش آماده شده باشد و بتوانیم موضوعاتی را برای افراد جامعه تبیین کنیم که مثلا ایران تا چه زمانی میخواهد به سیاست هستهای خود ادامه دهد، هدف نهاییاش چیست، چه پیشبینیها و چه راههای پیشنهادی دارد. نکته دیگری که بسیار مهم است این است که برای مثال این دو سندی را که ایران در اختیار غرب گذاشته شده است برای افکار عمومی روشن باشد. آنها هم در جریان محتوای آن باشند. البته من نمیدانم به چه دلیلی نمیتوان متن این اسناد را منتشر کرد اما دستکم میتوان انتظار داشت برای توجیه افکار عمومی یک گزارهبرگ را تهیه می کردند تا بتوان بر اساس آن افکار عمومی داخل و خارج را توجیه کرد.
«موضوعاتی که آقایان باقری و امیرعبداللهیان در مصاحبهها خود عنوان میکنند،کلیاتی است که چندان جریانساز و تاثیرگذار نمیشود. ما باید مجموعه اقداماتی را انجام دهیم که بتواند تاثیرگذار باشد. بنابراین اینکه متمرکز میشویم که آقای باقری یا آقای مرندی به زبان انگلیسی توضیح دهند، این روش به هیچ وجه کفایت نمیکند. ما باید افرادی داشته باشیم که به غیر از آقای باقری بتوانند به زبان فرانسه و عربی و همچنین علاوه بر آقای مرندی، به زبان انگلیسی در جاهای مختلف مصاحبه کنند و توضیحاتی را ارائه دهند.
درداخل کشورهم به غیر از آقایان باقری و امیرعبداللهیان، افراد متخصص دیگری باید فعالیت کنند تا روزانه افکارعمومی ایران را بهروز کنند، وقتی موضوع تا این حد اهمیت دارد، نمیتوانیم بگوییم که موضوع مهمی نیست چراکه مردم میدانند این مذاکرات و نتایجش روی زندگی آنها چه بخواهیم و چه نخواهیم تاثیر دارد. اینکه ما میگوییم معیشت مردم را نباید به مذاکرات گره زد حرف درستیست ولی کسی پیدا نشده که بیاید نقشهای بکشد و اینها را به هم ارتباط دهد واقعیت این است که خود به خود گره خورده یعنی بخشی از اقتصاد ایران تحت تاثیر انتظارات بازار از مذاکرات و یک انتظار فکری و واکنش مقطعی است. به هر حال در اصطلاح به این وضعیت میگویند عوامل غیربازار است. یعنی تولید و عرضه افزایش پیدا نمیکند ولی ما میبینیم که به یکباره نرخ دلار کاهش پیدا میکند. از آن طرف هم نه عرضه دلار کاهش پیدا کرده و نه اتفاق خاص دیگری در بازار رخ داده ولی چون مذاکرات به نتایجی که میخواسته، نرسیده است یکباره واکنش بازار این است که نرخ دلار بالا میرود. این دلیلش انتظاراتیست که خریداران دلار در بازار از نرخ دلار در آینده دارند که به این عامل روانی بازار میگویند.
این عامل روانی کوتاه مدت است و 10 تا 20 درصد هم تاثیرگذار است. برای مدیریت این موضوع نیاز داریم در رسانه طرحی داشته باشیم تا به درستی برای افکار عمومی مطالب مهمی را توضیح دهیم تا از این طریق بتوانیم این عامل روانی در بازار را کاهش دهیم. همچنین اساسا برای افکار عمومی توضیح دهیم که تا چه زمانی این روند ادامه پیدا میکند و اصولا قرار است چند مرحله طی شود و به کجا برسیم.
مواردی که ذکر کردم، به باور من هر کدام سرفصل کار جامع رسانهای است. ما واقعا به یک دیپلماسی رسانهای قهار نیاز داریم. الان من دیدهام که بسیار روی دیپلماسی اقتصادی مانور داده میشود که بسیار هم خوب است اما واجبتر از دیپلماسی اقتصادی ما به یک دیپلماسی رسانهای قوی و یک دیپلماسی عمومی نیاز داریم. ما باید در این عرصهها بیشتر از آنچه در حال حاضر کار میشود، باید فعالیت و از متخصصین استفاده کنیم تا بتوانیم به طرحهای دقیق رسانهای برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی طرف مقابل و همچنین مدیریت افکار عمومی در داخل کشور در راستای منافع ملی و در راستای کاهش تاثیرگذاری موجی که از سوی رسانه ای غربی بلند شده است، برسیم..