پیش بینی مذاکرات احیای برجام در دولت سیزدهم
با توجه به حدود دو دهه مذاکرات هستهای و فراز و فرودهای آن چه پیشنهادها و توصیههای برای تیم مذاکرهکنندهی دولت سیزدهم دارید؟
در روابط بینالملل اینکه فقط شما حق بگویی کفایت نمیکند. اینکه منطق روشنی داشته باشی کافی نیست. اینکه استدلال دقیقی ارائه دهی شرط کافی نیست. اینها همهاش شرط لازم است اما در روابط بینالملل قدرت حاکم است و کشوری که قدرت بیشتری دارد حرفش را پیش میبرد، ولو اینکه منطق نداشته باشد. بهعنوان مثال این تحریمهای ثانویه که آمریکا از سال ۹۷ به بعد اعمال کرده است و در عمل به کل جهان تحریمی را تحمیل کرده است علیه تمام قوانین بینالمللی بود اما همهی کشورها حتی چین و روسیه هم بخش وسیعی از آن را اجرا کردند و توافقاتشان با ما را رها کردند. بنابراین در دنیای امروز قدرت حرف اول را میزند. قدرت هم فقط قدرت نظامی نیست؛ در همین مثال آمریکا با قدرت مالی خود توانست اقدام کند و به کشورها دیگر اعلام کرد که یا با ایران رابطه داشته باشید یا با من. آنها هم آمریکا را انتخاب کردند زیرا در نظام پولی بینالملل متاسفانه چه بخواهیم چه نخواهیم دلار حاکم است. بنابراین اصل اول این است که باید بدانیم اینکه ما حرف حق و منطقی بزنیم شرط لازم است و کافی نیست و این مشکلات ما را حل نمیکند. ما باید قدرت کافی داشته باشیم؛ قدرت در همهی حوزهها، نظامی، اقتصادی، تولید علم، فرهنگی و نه فقط قدرت هستهای. دوستان مذاکرهکننده فقط به قدرت هستهای توجه دارند و پیشرفتهای هستهای را معیاری برای افزایش قدرت چانهزنی ایران قرار دادند؛ این موضوع میتواند درست باشد اما با بالا بردن قدرت هستهای نمیتوان تحریمها را پایان داد.
اصل دوم که خیلی مهم است «زمان» است. هر چقدر زمان بگذرد طرف ایرانی ضرر میکند، چون الان ایران تحت فشار اقتصادی و تحریمهاست و طرف مقابل فقط اظهار نگرانی میکند برای توان هستهای که هیچ صدمهای به او نمیزند، چه از لحاظ امنیتی و چه از لحاظ اقتصادی. این ایران است که با گذشت زمان فشار بیشتری را تحمل میکند. بنابراین باید توجه داشته باشیم که طولانی شدن مذاکرات و بی نتیجه بودن آن بیشتر طرف ایرانی را متضرر خواهد کرد.
نکتهی سوم هم که چه در دورهی اخیر و چه در دورهی قبل پیوست رسانهای برای رویکردهای هستهای ایران وجود ندارد. مثلا وقتی ما دو سند مهم را در اختیار طرف مقابل قرار میدهیم یا اصل سند را برای مردم منتشر کنیم یا اگر به هر دلیلی نمیتوانیم حداقل یک پیوست رسانهای برایش تعریف کنیم و این را برای افکار عمومی تبیین کنیم. عزیزان مذاکرهکننده باید بدانند که ۵۰ درصد موفقیت در مذاکرات منوط به مدیریت افکار عمومی داخل و خارج است. اگر ما بتوانیم افکار عمومی در داخل و خارج را مدیریت کنیم میتوانیم با قدرت بیشتری مذاکره کنیم اما اگر نتوانیم این کار را درست انجام دهیم مذاکرات از پیش شکستخورده خواهد بود. در مذاکرات این مسئلهای حائز اهمیت است که باید به آن توجه شود ولی نه در این دوره و نه دورهی قبل آنطور که باید و شاید به آن توجه نشد.
نکتهی چهارم آخرهم اینکه دربارهی انتظاری که از مردم وجود دارد برای تابآوری و مقاومت در برابر فشارها باید مشخص شود که تا چه زمانی انتظار میرود که این موضوع حل شود و دقیقا به افکار عمومی توضیح داده شود که چه اتفاقی باید بیفتد که بر اساس آن به این جمعبندی برسند که باید روشهایمان را عوض کنیم. رویکرد فعلی همان رویکردی است که در سالهای ۸۴ تا ۹۲ تجربه شد و نتیجه هم نگرفت و اصلا به همین دلیل هم سراغ «نرمش قهرمانانه» و مذاکرات محرمانه با آمریکا در مسقط رفتیم. آیا الان باید دوباره همان رویکرد قبلی را ادامه دهیم؟! چه اتفاقی باید بیفتد که ما بپذیریم رویکرد قبلی اشتباه بود؟! من نمیگویم رویکرد دولت آقای روحانی باشد، ممکن است آن را هم باید کنار بگذاریم چون به جایی نرسید اما رویکرد فعلی همان رویکرد سالهای ۸۴ تا ۹۲ است که آن هم به جایی نرسید و ما منتظر هستیم که رویکردهای جدیدی اتخاذ شود.
در صورت شکست مذاکرات احیای برجام آیا ایران «پلن بی» مشخصی را در نظر دارد؟ به نظر شما این «پلن بی» باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
حتما پلن بی وجود دارد؛ من فکر میکنم این درایت و مدیریت هست که از الان به فکر پلن بی باشند ولی مسئله این است که ما بدانیم با حرف منطقی زدن و استدلال کردن و سخنرانی و توصیه کردن، طرف مقابل مجاب نخواهد شد. ما باید قدرت داشته باشیم و قدرت هم فقط افزایش توان هستهای نیست. توان اقتصادی و مولفههای قدرت در همهی ابعاد که مهمترین آن پشتیبانی افکار عمومی است نیاز است. باید افکار عمومی را توجیه کرد که به چه دلیل باید این همه سختی را تحمل کنند. اگر افکار عمومی همراهی نکرد باید رویکردهای خودمان را عوض کنیم. برای فهم این موضوع هم نیازی به همه پرسی نیست و هیچ کشور در میانهی چنین مذاکراتی همهپرسی برگزار نمیکند؛ مسئله روشن و مشخص است. کسی که مذاکره میکند باید احساس کند که هشتاد میلیون نفر پشتیبانش هستند.