سیاســت ایران در رابطه با بحران جاری در روابط روسیه با اوکراین یا به عبارت صحیح تر: (روابط روسیه با آمریکا و اتحادیه اروپا)، بحث بسیار مهمی است. در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در ۴۳ سال گذشته، مقاطع حساسی وجود داشــته که جمهوری اسلامی ایران باید تکلیف خود را با آن بحران منطقه ای که به هر دلیل بوجود آمده است ، روشن می کرد.  یکی از موارد، زمانی بود که پس از تجاوز عراق به کویــت در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ ، آمریکا در۲۶ دی ۱۳۶۹  به عراق حمله کرد. در آنجا، موضع ایران بســیار اهمیت داشــت. ایران با اتخاذ موضع بیطرفی در آن زمان توانست یک تصمیم مهم  تاریخی را به  ثبت برساند که کاملا به نفع ایران تمام شد.  

 در آن زمان ایران هم تجاوز عــراق به کویت را محکوم کرد و هم با لشکرکشی آمریکا مخالفت کرد و وارد همکاری با آمریکا نشد. اتخاذ این سیاســت بی طرفی، به منافع ملی و امنیت ملی ایران بســیار کمک کرد. در مقاطع مشابه دیگر هم بوده که تصمیمات ایران، فوق العاده مهم بوده که مسیر حرکت جمهوری اسلامی ایران  را برای آینده تعیین کرده است.

درمقطع کنونی هم، به نظر می رســد خیلی مهم اســت که ایران سیاســت "بی طرفی فعال" یا "بی طرفی  مثبت "  را در پیش بگیرد. بی طرفی فعال به این معناست که جمهوری اسلامی ایران نمی تواند  و نباید نسبت به تحولات بین المللی منطقه ای  تاثیرگذار ، بی تفاوت باشد و خنثی عمل کند. بلکه لازم است به نوعی به موازنه مثبت در روابط  خود با اوکراین و روسیه برقرار سازد.

درســت اســت که ما با کشور اوکراین بر سر مســاله هواپیمای مسافربری که به صورت غیرعمدی مورد حمله قرار گرفت، اختلافهای اساســی داریم؛ اما این مسئله نباید بهانه ای شود برای اینکه فراموش کنیم که ما می توانیم روابط بسیار خوبی با اوکراین داشته باشیم. درعین حال، نباید به خاطر روابط نزدیکی که با روسیه داریم، روابط با اوکراین را قربانی رابطه  خوب با روسیه کنیم.

نکته مهمتر این اســت که اگر باب شود که کشوری مانند روسیه، به خاطر اختلاف هایی که با کشــور همسایه خود دارد، دست به اقدام نظامی بزند؛ این موضع حتما اشــکال دارد و نباید جمهوری اسلامی ایران از این حرکت روسیه حمایت کند.  زیرا ممکن است فردای روزگار این اقدام علیه ایران هم شکل بگیرد نباید اجازه داد قدرتهای بزرگ اقدام های نظامی را به یک رویه حقوقی برای اعمال سیاستهای خود تبدیل کنند. البته، تحلیل شخصی من این است که مادامی که اوکراین عضو ناتو نشده؛ به هیچ وجه، روسیه به اوکراین حمله نظامی نخواهد کرد. چون  اولا روسیه در موقعیتی نیست که به چنین ریسک خطرناکی دست بزند. و ثانیا  با آنکه وارد شدن روسیه به اوکراین برای ارتش روسیه کار دشواری نیست؛ ولی بیرون آمدن از این باتلاق اوکراین  بسیار برای این کشور دشوار خواهد بود. به خصوص در این وضعیت بد اقتصادی و شرایط کرونایی که در روسیه حاکم شده است.

بنابراین با جمع بندی همه جوانب، به نظر میرسد این تنها آمریکا و انگلیس هستند که به شدت دنبال درگیر شدن  روسیه در اوکراین هستند  زیرا تقابل این دو کشور بهانه کافی برای تنگ تر شدن حلفه محاصره ناتو به سمت روسیه فراهم می کند.  

اما فرانسه و آلمان، بهشدت مخالف جنگ هستند. چون میدانند جنگ احتمالی بین روسیه و اوکراین، یک جنگ دوجانبه نخواهد بود؛ بلکه به یک جنگ منطقه ای تبدیل خواهد شد. کشورهایی مانند آلمان، لهستان و فرانسه ازبروز جنگ بسیار ضرر خواهند کرد. روسیه صادرکننده ۴۰ درصد گاز به اروپاست و جنگ، امنیت انرژی در اروپا را به خطر خواهد انداخت. به همین جهت است که آلمانیها، فرانسویها و لهستانیها تالش دارند تا به شکلی بحران را حل کنند.

بر اساس همین تحلیل شرایط است که بنده معتقدم  ما میتوانیم از سیاست مخالفت با جنگ افروزی آمریکا در منطقه و دعوت از دو طــرف به خویشــتنداری و در پیش گرفتن راه حل های دیپلماتیک، تبعیت کنیم. ما نباید فکر کنیم که چون روسیه صدهزار نیرو در مرز اوکراین پیاده کرده حتما قصد حمله  به اوکراین را دارد. به نظر می رسد روسیه این لشکرکشی را انجام داده تا بازدارندگی به وجود بیاورد؛ یعنی، طرف مقابل بداند که مخالفت روســیه با عضویت اوکراین در ناتو جدی اســت.

روسیه  با لشکر کشی به مرزهایش با اوکراین می خواهد نشان دهد که دیگر شــرایط مانند دهه ۱۹۹۰ نیست که کل کشورهای بلوک شرق سابق به ناتو پیوسـتند و خود روسیه هم، به طرح مشارکت برای صلح  ناتو پیوست و هیچ مخالفتی نکرد. اما الان، اوکراین  برای روسیه در واقع، خط حائل امنیتی بین روســیه و غرب است. مسکو می داند که اگر اوکراین عضو ناتو شود، در واقع، استقرار نیروهای نظامی ناتو در مرزهای غرب روسیه، این کشور را ضربه پذیرتر می کند. در صورت روسیه مجبور است نظام امنیتی خود را در غرب این کشور باز آفرینی کند.

طبیعی اســت که روســیه از عضویت اوکراین در ناتو، به شدت نگران باشد. زیرا از مرزهای شرقی اوکراین تا مسکو تنها 600 کیلومتر راه است. در این مورد ایران می تواند بر راه حل دیپلماسی تاکید کند و به طرف اوکراین پیشنهاد کند که با اتخاذ سیاســت فنلاندی شدن ، به حل مشکل فعلی کمک کند. منظور

از سیاست فنلاندی ، سیاستی است که کشور فنلاند در دوران جنگ سرد درپیش گرفت. در دوران که فنلاند را ترغیب می کردند که به عضویت ناتو درآید، ولی این کشور  به خاطر تهدیدهایی که از ناحیه شوروی احساس میکرد، تصمیم گرفت سیاست بیطرفی را اتخاذ کند. امروز هم، اتخاذ سیاست بیطرفی توسط اوکراین،می تواند ازیکسو کمک کند که روسیه مطمئن شود اوکراین نمی خواهد به ناتو بپیوندد و از سوی دیگر، راه را برای همکاری اوکراین با آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو باز کند . درواقع رابطه با ناتو در حد همان "مشارکت برای صلح" که از ۱۹۹۴ توسط سازمان همکاری و امنیت اروپا بنیانگذاری شــد و ۵۴ کشور از جمله روسیه و اوکراین از طریق آن با ناتو همکاری دارند، محدود شود.

بنابراین خیلی مهم اســت که ایران تاکید کند که به نفع اوکراین و منطقه اســت که سیاســت بی طرفی از نوع فنلاند را اتخاذ کند تا از یک طرف، تضمین امنیتی به روســیه داده شــود و از طرف دیگر، روسیه هم دیگر بهانه ای نخواهد داشت تا وارد یک عملیات ماجراجویانه نظامی شود که اگر چنین اقدامی

انجام شود، کل منطقه اروپا درگیر خواهد شد.

همچنین رویکرد سیاست بی طرفی ایران، میتواند بصورت فعال  و مثبت باشد؛ به این معنا که درعین حفظ بی طرفی، با طرف روسی و با طرف اوکراینی، وارد گفت وگو و مذاکره شود و تلاش کند تا بخشی از دیپلماسی صلح و امنیت را در منطقه تحقق بخشد.

این اشتباه و خسران محض است که تصور کنیم  با طرفداری از موضع روسیه، می توانیم علیه آمریکا  موضع بگیریم. اینجا بحث روســیه و غرب به تنهایی نیست اینجا، بحث اوکراین و روسیه است. این دو کشور، ۱۲ قرن روابط بسیار نزدیکی داشته اند و تا سال ۲۰۰۴ ،اوکراین یکی از نزدیکترین متحدان روسیه محسوب می شد. بنابراین، ایران نباید اجازه دهد  نقشه  آمریکا و انگلیس  که پشتیبان و محرک درگیری فعلی هستند؛ تحقق پیدا کند. باید توجه داشت اگر جنگی در منطقه شروع شود ،طرفهای اصلی که خسارت عمده می بینند، روسیه ، اوکراین و مردم شــرق اروپا هستند. در چنین شرایطی است که باید تاکید کنیم  حمایت از راه حل دیپلماسی  و حمایت نکردن از موضع روســیه یا موضع اوکراین و اتخاذ سیاست بی طرفی فعال ، می تواند به ایران کمک کند تا در این مقطع تاریخی، نقش مثبتی را ایفا کند.