بر این اساس در مورد پرونده شهر بوچا که گفته می‌شود نظامیان روسیه دست به کشتار غیرنظامیان زدند، کوهی از خبار و تحلیل‌های درست و غلط وجود دارد که به نظرم تنها راه اثبات آن تشکیل یک کمیته حقیقت‌یاب بی‌طرف است. این کمیته باید به گونه‌ای رفتار کند که غرب، روسیه و اوکراین به آن اعتماد داشته باشند و برای رسیدن به مستندات درست و واقعی، تلاش کنند. لذا تا زمانی که شواهد و قرائن مبنی بر کشتار روسیه در بوچا تأیید نشود، نمی‌توان تحلیل درستی از اخبار و داده‌ها این جنایت مهم ارائه کرد. این در حالی است که به هر ترتیب اسناد موجود علیه مسکو شکل گرفته و بر اساس قوانین بین‌المللی روس‌ها موظف بودند که از غیرنظامیان شهر بوچا و سایر شهرهای تحت اشغال اوکراین حمایت کنند اما گفته می‌شود که اینگونه نبوده است.

بر همین اساس شاهد آن بودیم که روسیه از شورای حقوق بشر سازمان ملل تعلیق شد و این صرفاً یکی از تبعات آن چیزی است که گفته می‌شود در بوچا اتفاق افتاده است. از منظر دیگر بسیاری از کشورهای دنیا منطق مسکو در مورد حمله به اوکراین را نمی‌پذیرند؛ چراکه آنها معتقدند روس‌ها می‌توانستند از طریق سایر فرمت‌های سیاسی و دیپلماتیک، پرونده اوکراین را پیگیری کنند. نکته مهم دیگر این است که روس‌ها بالاخره باید این جنگ را متوقف کنند و به نظرم از سوی افکار عمومی در داخل روسیه هم انتقادهایی بر کرملین وارد شده است. بر این اساس هر روز که جنگ تمام شود به نفع همه طرفین به خصوص روسیه است؛ چراکه در شرایط کنونی بیشترین تحریم‌ها علیه این کشور اعمال شده و هر وقت که جنگ در یک مقطع خاص پایان یابد، هزینه‌های نظامی هم می‌تواند کاهش پیدا کند.

در این میان طی چند روز اخیر و بعد از حمله به ایستگاه قطار در یکی از شهرهای اوکراین، روس‌ها انگشت اتهام را به سمت دولت ولودیمیر زلنسکی نشانه رفتند و این در حالی است که افکار عمومی در اوکراین معتقدند، روسیه این ایستگاه را مورد حمله قرار داده است. اینکه مسکو اعلام می‌کند دولت اوکراین هموطنان خود را در یک ایستگاه قطار مورد حمله قرار داده تا حد زیادی غیر قابل باور است؛ چراکه در شرایط فعلی و با این وضعیت وخیم اعم از عدم وجود پناهگاه امن و عدم وجود غذا، آب و دارو چرا دولت اوکراین باید دست به چنین جنایتی بزند؟ و اساساً چه کسی در دنیا این منطق و سناریو را قبول می‌کند؟ اینکه بعضی معتقدند این اتفاق توسط دولت اوکراین افتاده به نظر من بخشی از همان جنگ روانی است که در ابتدا به آن اشاره کردم.

برخی از رسانه‌های غربی اعلام کردند پوتین و روسیه به دنبال یک پیروزی و دستاورد نظامی تا ۹ ماه می (روز پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان نازی) است که در نهایت جنگ را در آن مقطع تمام کند. به نظرم این تحلیل هم کاملاً غلط است مگر اینکه اطلاعات پنهان و موثق وجود داشته باشد که از آن بی‌خبریم. در شرایط کنونی و با توجه به داده‌های نظامی موجود، نمی‌توان انتظار داشت که جنگ به این راحتی تمام شود و این در حالی است که اوکراینی‌ها در حال جنگیدن در خانه خود هستند. اینکه فرمانده جدید از طرف پوتین  برای فرماندهی نیروهای روسیه در اوکراین  انتخاب می‌شود صرفاً باعث پیروزی روس‌ها نخواهد شد، بلکه باید آنرا یک جابه‌جایی سازمانی به دلیل عدم حصول نتیجه از سوی فرماندهان قبلی دانست. این در حالی است که بریتانیا و آمریکا هم دوست دارند جنگ اوکراین ادامه پیدا کند تا از این طریق بتوانند منافع‌شان را تامین کرده و پیام خود را به روسیه مخابره کنند اما معتقدم هر زمان جلوی این درگیری گرفته شود، تمامی طرفین از آن نفع خواهند برد.