اجلاس سران خزر در باکو
در روزهاي آينده شاهد سومين اجلاس سران كشورهاي حاشيه درياي خزر در باكو هستيم. به نظر شما اين اجلاس از چه اهميتي برخوردار است؟
اول اينكه مهمترين دستور كار اين اجلاس بحث رژيم حقوقي درياي خزر است كه بيش از 18سال است كه بدون نتيجه باقي مانده است. بعد از اجلاس تهران كه پنج كشور يك بيانيه در 15 ماده منتشر كردند و رئوس موضوعات مورد توافق را مطرح كردند انتظار ميرفت سال بعد اجلاس در باكو برگزار شود اما اين اجلاس برگزارنشد و به امسال افتاد. در اين حال اين اجلاس فرصت خوبي براي گرد آمدن رهبران كشورها و رسيدن به راهكار مناسب براي رژيم حقوقي خزر است كه اميدوارم به چنين توافقي حداقل در كليات دست يابند.
در دوهفته اخير برخي اخبار و گزارشها درباره نوع سياست ايران در اين اجلاس مطرح شده است و حتي آقاي آخوندزاده نماينده ايران در خزر گفت كه ايران سر سوزني از قراردادهاي 1921 و 1940 كوتاه نخواهد آمد. به نظر شما سياست ايران در اين اجلاس چيست؟
اولا بايد توجه داشت يكي از مهمترين مسائل رژيم حقوقي درياي خزر مسئله تعيين مرزها و سهم كشورهاست اما مسئله اصلي اين موضوع نيست و مسائلي نظير كشتيراني، مبارزه با آلودگي در خزر و آبزيان خرز نيز موضوعاتي اساسي هستند. منتهي ركن اساسي مربوط به نفت وگاز خزر است كه كه مسئله مالكيت در اين منابع از چالشهاي مهم اين پنجكشور است. در اين حال اگر ايران بر دو قرارداد 1921و 1940تاكيد دارد به علت آن است كه اين دو تنها قراردادهاي معتبر در باره رژيم حقوقي اين درياست و در اجلاس آلماتي قزاقستان نيز ميراث داران شوروي تعهدات بينالمللي شوروي را پذيرفته اند. در اين حال متاسفانه در مورد مرزهاي آبي اين دو قرارداد سكوت كرده و نياز به مذاكرات طولاني بوده است. در اين حال بحث راجع به عدد و رقم و درصد صرفا مطرح نيست بلكه بحث بر سر آينده دريايي است كه ميتواند صلح را بين پنج كشور برقرار كند بدون تضييع حق كشوري. در اين حال به نظر من دستور كار اصلي بايد رسيدن به منافع مشترك باشد تا خزر درياي صلح و همكاري باشد و از مداخله نيروهاي فرامنطقهاي ممانعت كند. علاوه بر اين موضوع ديگري كه اخيرا نماينده ايران مطرح كرد (به نظر من جا دارد روي اين مسئله كار كنند و به نظر من بحث انصاف و منصفانه بودن اين تقسيم خيلي بايد تاكيد شود ) چراكه جا دارد راجع به خزر نگاه منصفانه داشته باشيم و اگر صرفا بخواهيم براساس مرزهاي آبي و خشكي حقوقي تعيين شود خود مسئله جديدي براي اختلاف خواهد شد؛ به نظر من در راستاي بحث انصاف كه بحث شناخته شده بينالمللي است پنج كشور بايد بنشينند و منافع مشتركي را تعريف كرده و بر اساس منافع مشترك به راهكاري مشترك دست پيداكنند.
با توجه به روابط تقريبا سرد ايران با روسيه برخي معتقدند كه دستيابي به نتيجهاي در اجلاس باكو تقريبا غيرممكن است. نگاه شما چيست؟
سردي مناسبات روسيه وايران برميگردد به بحث
اس - 300 و بوشهر بنابراين اگر بخواهيم واقع بين باشيم سردي مناسبات دو كشور تاثيري بر تفاهم رسيدن يا نرسيدن در خصوص خزر ندارد چون اساسا دو كشور نقش بسيار مهمي در جمع پنج كشور خزردارند. در اين حال به نظر ميرسد ديدار آقاي مدودف با احمدينژاد فرصت بسيار خوبي است كه موضوعات و مشكلات مورد اختلاف بررسي شود و فضاي مثبتي نيز بهوجود آيد براي رفع مشكلات. در اين بين آناني كه معتقدند اجلاس باكو به هيچ نتيجهاي نميرسد اندكي بدبينانه قضاوت ميكنند لذا بايد منتظر ماند تا ديد ميزبان يعني جمهوري آذربايجان تا چه حدي شرايط را براي رسيدن به تفاهمي پنججانبه فراهم ميكند.
يكي از بحثهايي كه در چند سال گذشته مطرحتربوده سازمان همكاري كشورهاي ساحلي درياي خزر بوده است. در اين بين اين اجلاس تا چه حدي در رسيدن به تاسيس اين سازمان كمك خواهد كرد؟
هنوز راه زيادي تا رسيدن به اين سازمان وجود دارد و به نظر تا زماني كه بحث رژيم حقوقي درياي خزر تعيين نشده باشد سازماني كه از سال 1991 مطرح بوده شكل نميگيرد و بايد حتما اول رژيم حقوقي مشخص شود و بعد در چارچوب آن ميتوان باوري جمعي براي اقدامات عملي و نيز ظرفيتها و راهبردها و راهكارهاي اساسي در خزر براي تعيين رژيم حقوقي دريا با اتكا به تماميت ارضي و حفظ حاكميت ملي هر پنجكشور بهوجود آورد.
پيشبيني و نگاه شما به نتايج اجلاس سران كشورهاي حاشيه درياي خزر در باكو چيست؟
انتظار خيلي فوق العادهاي از اين اجلاس نميتوان داشت و به نظر من اين نشست نميتواند به يك رژيم حقوقي كامل دست پيدا كند اما فرصت بسيار مغتنمي است كه پنج كشور بتواند درباره رئوس كلي كه نياز به توافق دارند به جمع بندي نهايي برسند چون اگر رئوس كلي تعيين شود بقيه مسائل حل است. مثلا درباره سهم مناسب از انرژي در رئوس كلي به توافق برسند و جزئيات را به كارشناسان در نشستهاي بعدي واگذار كنند يا مثلا درباره آينده ساختار نظامي خزر مشخص كنند كه آيا هر پنج كشور با اينكه حضور نيروهاي خارجي در خزر ممنوع باشد موافقند و اگر موافقند آن را تصويب ميكنند يا خير. به علاوه درباره مسائل محيط زيست، ماهيگيري، حمل و نقل و... كه به نظر موضوعات مهمياند انتظار ميرود در اجلاس باكو حداقل در كليات توافقهاي جديدي به دست بيايد و راهكارهاي مشخصي را تعيين كنند تا بعدا به توافق برسند. گذشته از اين نيز بايد گفت كه خزر يك درياچه است و حقوق درياچه بر آن مترتب است نه حقوق دريا. در اين حال برخي اصرار دارند كه رود خانه ولگا كه از راه كانال دن به خرز ميريزد باعث شده تا حقوق دريا بر خزر مترتب باشد، در حالي كه اين كانال فرعي و فقط براي كشتيراني است. بنابراين بايد حقوق درياچهها بر خزر مترتب باشد و اين حقوق هم در همه دنيا براساس توافق همه جانبه كشورهاي اطراف آن درياچه است يعني هر نوع توافقي در مورد خزر موقعي صائب و ذي نفوذ و قابل اجراست كه پنج جانبه باشد و توافقهاي دوجانبه، سه جانبه و چهار جانبه نميتواند در مورد رژيم حقوقي درياي خزر ذي مدخل باشد و بهطور كلي بر اساس قوانين بينالمللي توافقات بايد پنج جانبه باشد.
اول اينكه مهمترين دستور كار اين اجلاس بحث رژيم حقوقي درياي خزر است كه بيش از 18سال است كه بدون نتيجه باقي مانده است. بعد از اجلاس تهران كه پنج كشور يك بيانيه در 15 ماده منتشر كردند و رئوس موضوعات مورد توافق را مطرح كردند انتظار ميرفت سال بعد اجلاس در باكو برگزار شود اما اين اجلاس برگزارنشد و به امسال افتاد. در اين حال اين اجلاس فرصت خوبي براي گرد آمدن رهبران كشورها و رسيدن به راهكار مناسب براي رژيم حقوقي خزر است كه اميدوارم به چنين توافقي حداقل در كليات دست يابند.
در دوهفته اخير برخي اخبار و گزارشها درباره نوع سياست ايران در اين اجلاس مطرح شده است و حتي آقاي آخوندزاده نماينده ايران در خزر گفت كه ايران سر سوزني از قراردادهاي 1921 و 1940 كوتاه نخواهد آمد. به نظر شما سياست ايران در اين اجلاس چيست؟
اولا بايد توجه داشت يكي از مهمترين مسائل رژيم حقوقي درياي خزر مسئله تعيين مرزها و سهم كشورهاست اما مسئله اصلي اين موضوع نيست و مسائلي نظير كشتيراني، مبارزه با آلودگي در خزر و آبزيان خرز نيز موضوعاتي اساسي هستند. منتهي ركن اساسي مربوط به نفت وگاز خزر است كه كه مسئله مالكيت در اين منابع از چالشهاي مهم اين پنجكشور است. در اين حال اگر ايران بر دو قرارداد 1921و 1940تاكيد دارد به علت آن است كه اين دو تنها قراردادهاي معتبر در باره رژيم حقوقي اين درياست و در اجلاس آلماتي قزاقستان نيز ميراث داران شوروي تعهدات بينالمللي شوروي را پذيرفته اند. در اين حال متاسفانه در مورد مرزهاي آبي اين دو قرارداد سكوت كرده و نياز به مذاكرات طولاني بوده است. در اين حال بحث راجع به عدد و رقم و درصد صرفا مطرح نيست بلكه بحث بر سر آينده دريايي است كه ميتواند صلح را بين پنج كشور برقرار كند بدون تضييع حق كشوري. در اين حال به نظر من دستور كار اصلي بايد رسيدن به منافع مشترك باشد تا خزر درياي صلح و همكاري باشد و از مداخله نيروهاي فرامنطقهاي ممانعت كند. علاوه بر اين موضوع ديگري كه اخيرا نماينده ايران مطرح كرد (به نظر من جا دارد روي اين مسئله كار كنند و به نظر من بحث انصاف و منصفانه بودن اين تقسيم خيلي بايد تاكيد شود ) چراكه جا دارد راجع به خزر نگاه منصفانه داشته باشيم و اگر صرفا بخواهيم براساس مرزهاي آبي و خشكي حقوقي تعيين شود خود مسئله جديدي براي اختلاف خواهد شد؛ به نظر من در راستاي بحث انصاف كه بحث شناخته شده بينالمللي است پنج كشور بايد بنشينند و منافع مشتركي را تعريف كرده و بر اساس منافع مشترك به راهكاري مشترك دست پيداكنند.
با توجه به روابط تقريبا سرد ايران با روسيه برخي معتقدند كه دستيابي به نتيجهاي در اجلاس باكو تقريبا غيرممكن است. نگاه شما چيست؟
سردي مناسبات روسيه وايران برميگردد به بحث
اس - 300 و بوشهر بنابراين اگر بخواهيم واقع بين باشيم سردي مناسبات دو كشور تاثيري بر تفاهم رسيدن يا نرسيدن در خصوص خزر ندارد چون اساسا دو كشور نقش بسيار مهمي در جمع پنج كشور خزردارند. در اين حال به نظر ميرسد ديدار آقاي مدودف با احمدينژاد فرصت بسيار خوبي است كه موضوعات و مشكلات مورد اختلاف بررسي شود و فضاي مثبتي نيز بهوجود آيد براي رفع مشكلات. در اين بين آناني كه معتقدند اجلاس باكو به هيچ نتيجهاي نميرسد اندكي بدبينانه قضاوت ميكنند لذا بايد منتظر ماند تا ديد ميزبان يعني جمهوري آذربايجان تا چه حدي شرايط را براي رسيدن به تفاهمي پنججانبه فراهم ميكند.
يكي از بحثهايي كه در چند سال گذشته مطرحتربوده سازمان همكاري كشورهاي ساحلي درياي خزر بوده است. در اين بين اين اجلاس تا چه حدي در رسيدن به تاسيس اين سازمان كمك خواهد كرد؟
هنوز راه زيادي تا رسيدن به اين سازمان وجود دارد و به نظر تا زماني كه بحث رژيم حقوقي درياي خزر تعيين نشده باشد سازماني كه از سال 1991 مطرح بوده شكل نميگيرد و بايد حتما اول رژيم حقوقي مشخص شود و بعد در چارچوب آن ميتوان باوري جمعي براي اقدامات عملي و نيز ظرفيتها و راهبردها و راهكارهاي اساسي در خزر براي تعيين رژيم حقوقي دريا با اتكا به تماميت ارضي و حفظ حاكميت ملي هر پنجكشور بهوجود آورد.
پيشبيني و نگاه شما به نتايج اجلاس سران كشورهاي حاشيه درياي خزر در باكو چيست؟
انتظار خيلي فوق العادهاي از اين اجلاس نميتوان داشت و به نظر من اين نشست نميتواند به يك رژيم حقوقي كامل دست پيدا كند اما فرصت بسيار مغتنمي است كه پنج كشور بتواند درباره رئوس كلي كه نياز به توافق دارند به جمع بندي نهايي برسند چون اگر رئوس كلي تعيين شود بقيه مسائل حل است. مثلا درباره سهم مناسب از انرژي در رئوس كلي به توافق برسند و جزئيات را به كارشناسان در نشستهاي بعدي واگذار كنند يا مثلا درباره آينده ساختار نظامي خزر مشخص كنند كه آيا هر پنج كشور با اينكه حضور نيروهاي خارجي در خزر ممنوع باشد موافقند و اگر موافقند آن را تصويب ميكنند يا خير. به علاوه درباره مسائل محيط زيست، ماهيگيري، حمل و نقل و... كه به نظر موضوعات مهمياند انتظار ميرود در اجلاس باكو حداقل در كليات توافقهاي جديدي به دست بيايد و راهكارهاي مشخصي را تعيين كنند تا بعدا به توافق برسند. گذشته از اين نيز بايد گفت كه خزر يك درياچه است و حقوق درياچه بر آن مترتب است نه حقوق دريا. در اين حال برخي اصرار دارند كه رود خانه ولگا كه از راه كانال دن به خرز ميريزد باعث شده تا حقوق دريا بر خزر مترتب باشد، در حالي كه اين كانال فرعي و فقط براي كشتيراني است. بنابراين بايد حقوق درياچهها بر خزر مترتب باشد و اين حقوق هم در همه دنيا براساس توافق همه جانبه كشورهاي اطراف آن درياچه است يعني هر نوع توافقي در مورد خزر موقعي صائب و ذي نفوذ و قابل اجراست كه پنج جانبه باشد و توافقهاي دوجانبه، سه جانبه و چهار جانبه نميتواند در مورد رژيم حقوقي درياي خزر ذي مدخل باشد و بهطور كلي بر اساس قوانين بينالمللي توافقات بايد پنج جانبه باشد.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم آبان ۱۳۸۹ ساعت 2:10 توسط حسن بهشتی پور
|