پیش از فروپاشی شوروی، استفاده از دریای خزر بین ایران و شوروی بر اساس قرارداد‏های 1921 و 1940 انجام می‏شد. بر اساس این دو قرارداد، سهم ایران در بهره‏برداری از دریای خزر چقدر بود؟

بر اساس قرارداد تركمنچای، حق كشتیرانی در دریای خزر از سوی ایران به روسیه واگذار شده‏بود، اما در قرارداد 1921 این مسئله اصلاح شده و كشتی‏های ایرانی نیز با پرچم ایران از این پس می‏توانستند در دریای خزر تردد داشته‏ باشند. در قرارداد 1940 با دقت بیشتری به مسئله كشتیرانی در دریای خزر پرداخته شده‏است اما متأسفانه در هیچ یك از این قرارداد‏ها مرز آبی میان دو كشور مشخص نشده‏است.

كسانی هم كه بحث 50درصد سهم را مطرح می‏كنند، منطقشان این است كه می‏گویند ما باید حداكثر خواسته‏مان را در مجامع بین‏المللی مطرح كنیم تا به حقمان كه همان 20درصد است، دست پیدا كنیم. این رویه مشكلاتی را در عرصه داخلی و خارجی به‏وجود می‏آورد. هرچقدر هم كه مسئولان ما در عرصه سیاست خارجی تلاش كنند، بیشتر از سهم‌مان(كه همان 20 درصد است)، نمی‏توانند سهمی را برای كشور به‏دست آورند. در عرصه داخلی، این تصور برای مردم پیش می‏آید كه مسئولان، بخشی از آب‏های سرزمینی را به بیگانگان بخشیده‏اند

درعرصه خارجی نیز طرح این مسائل در مجامع بین‏المللی، بدون مبانی قانونی و حقوقی، كاری است بیهوده. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، كشورهای روسیه، قزاقستان، تركمنستان و آذربایجان در نشست آلماتی در 1991، پایبندی خود را به تعهدات شوروی سابق از جمله قراردادهای 1921 و 1940 اعلام كردند. قراردادهای 1921 و 1940، مبنای خوبی برای پرداختن به مشتركات در زمینه مسائل حقوقی دریای خزر است. كشورهای آذربایجان، تركمنستان، قزاقستان و روسیه تا سال 1994 به توافقات خود در نشست 1991 آلماتی پایبند بودند، اما پس از آن، این كشورها و به‏ویژه آذربایجان، شیطنت‏هایی را آغاز كرده و از محدوده خود تجاوز كردند

درخصوص این عدم پایبندی برای ما بیشتر توضیح دهید

علت این شیطنت‏ها را باید بیشتر درتحریكات این كشور ازسوی غرب پیدا كرد. مسئله خزر، موضوع بسیار مهمی است كه می‏تواند مجرایی برای همكاری میان این پنج كشور باشد. در دورانی كه آقای «حیدر علی‏اف» در آذربایجان بر سر كار بود، امریكایی‏ها سعی می‏كردند كه همه چیز در منطقه بدون ایران باشد. در حمل‏و‏نقل‏های دریایی از این كشورها می‏خواستند كه قرارداد‏های خود را بدون حضور ایران منعقد كنند. در تمام پروژه‏های نفتی آذربایجان، ایران از سوی این كشور تحت فشار امریكا و انگلیس كنار گذاشته می‏شد

در سال 1386 و در پایان دوره ریاست‌جمهوری آقای پوتین، نشست كشورهای حوزه دریای خزر در تهران برگزار شد. جوسازی‏های زیادی در خصوص این نشست صورت گرفت كه این نشست، نتایج لازم را به‏ویژه برای ایران در پی نداشته‏است. نظر شما در خصوص دستاوردهای این نشست چیست؟

این نشست اگرچه در خصوص رژیم حقوقی دریای خزر دستاوردی نداشت، اما در زمینه تفاهم بر سر مسائل گوناگون بین پنج كشور، بیانیه‏ای صادر شد. ضمناً رئوس موضوعاتی كه این كشورها باید بر سر آن به توافق برسند، در این نشست معین شد

اینكه ایران در مناطق جنوبی كشور در عمق كمتر به نفت می‏رسد، تا چه اندازه توانسته ایران را از توجه به منابع اقتصادی شمال و دریای خزر و به‏ویژه نفت این منطقه بازدارد و آیا چنین چیزی صحت دارد یا نه؟

از نظر اقتصادی، اولاً حفاری در آب، سوای از عمق آن، نیازمند تكنولوژی پیشرفته‏ای است كه ما به دلیل فشار‏ها و تحریم‏های مختلف، از سرمایه‏گذاری شركت‏های نفتی بزرگ دنیا و همچنین از دستیابی به تكنولوژی آن، محروم بوده‏ایم و ناچار خودمان كار را از صفر شروع كرده‏ایم و تا جایی كه من اطلاع دارم، مراحل اولیه كار انجام شده‏است. دوم اینكه كشور ایران با هزینه كمتر و با حفاری در خشكی با عمق كمتر، در جنوب، نفت را استخراج می‏كند و برای ایران به‏صرفه نیست كه استخراج نفت جنوب را با هزینه كمتر رها كرده و استخراج نفت شمال را در دستور كار خود قرار دهد. از نظر سیاسی هم سهم 20 درصد ایران در دریای خزر، در منطقه‏ای بین «حسین قلی‏خان» تا آستارا(كه رأس آن، منطقه‏ای به نام «البرز» است)، قرار دارد و كشتی‏ها و هواپیما‏های ایران در منطقه موردنظر حضور داشته و این محدوده در كنترل كامل ایران است

با توجه به حضور و سرمایه‏گذاری شركت‏های نفتی از كشور‏های فرامنطقه‏ای و حضور بیشتر كشورهای فرامنطقه‏ای در منطقه خزر از این طریق، آینده دریای خزر را از نظر حقوقی چگونه می‏بینید؟

در این رابطه باید چند نكته را متذكر شد؛ اول اینكه هرگونه توافق بر سر مسائل حقوقی دریای خزر باید با حضور هر پنج كشور انجام شود. مسئله بعد اینكه كشورهای خارج از محدوده خزر نباید برای خزر تصمیم بگیرند

كشورهای حوزه خزر باید مذاكرات خود را از نقاط مشترك آغاز كنند. در پایان هم باید این را مدنظر قرار داد كه مهم‏ترین موضوع در مسئله خزر، بحث انرژی و نفت است و اگر پنج كشور در این مسئله به نقطه مشتركی برسند و منافع مشتركی داشته‏باشند، دیگر دچار تعارضات گوناگون نمی‏شوند و دریای خزر، دریای صلح و دوستی خواهد‏شد. به نظر من در خصوص مسئله خزر باید توافقی میان ایران و روسیه صورت بگیرد. دریای خزر بعد از پرونده هسته‏ای، بیشترین اهمیت را در سیاست خارجی ایران دارد و باید توجه ویژه‏ای به آن شود

عملكرد رسانه‌های داخلی در تبیین اهمیت مسئله دریای خزر را چگونه ارزیابی می‏کنید؟

روزنامه‏های ما باید در خصوص موضوع دریای خزر، بیشتر مقاله بنویسند و به این مقوله بپردازند چراكه متأسفانه شایعات بی‏پایه و بی‏اساس زیادی در اذهان عمومی شكل گرفته‏است و مرتباً القا می‏شود كه ایران بر سر مسئله خزر مصالحه كرده‏است و مسئولان ما از خزر گذشتند و در این مسئله كوتاه آمده‏اند

از سوی دیگر، كسانی هم كه بحث سهم 50 درصد را مطرح می‏كنند، توقعی بیجا را در اذهان عمومی ایجاد می‏كنند و هرچقدر هم كه مسئولان ما تلاش كنند كه از سهم 20 درصد ایران دفاع كنند، باز هم این تصور در اذهان عمومی شكل می‏گیرد كه مسئولان ما در این باره كوتاهی كرده‏‏اند. مطبوعات و رسانه‏های ما باید كارهایی را كه در این زمینه انجام شده و پیشرفت‏هایی را كه حاصل شده و موانع موجود و راه‏های حل آنها را برای مردم تشریح كنند.