ما چرا باید این تجربه تاریخی را تکرار کنیم؟ ممکن است الان تصور کنیم که آن زمان قطعنامه‌ها به اتفاق آراء تصویب شد و الان روسیه و چین  رای منفی دادند و ما رسماً اعلام کرده‌ایم که اگر پرونده ایران را به شورای امنیت ببرند ایران از ان‌پی‌تی خارج می‌شود. بنابراین این‌ها باید ببینند که این اقدامات به نفع چه کسی است؟ این اقدامات به نفع اسرائیل است. من مطمئنم که اسرائیل از این روند خشنود خواهد شد.

در حالی که ما می‌توانیم به راحتی با آژانس در این زمینه به توافق برسیم. همان‌طور که ۶ سوال تحت عنوان مُدالیته داشتند و ما آن را نهایی کردیم. یعنی همکاری ما با آژانس بهانه‌ را از دست مخالفان ایران می‌گیرد و این روند تکرار تاریخ است، ظاهر آن کاملاً انقلابی است و به نحوی است که ما عزت‌مندانه با آژانس برخورد می‌کنیم، اما متأسفم که بگویم شورای حکام قطعنامه صادر کرد، قطعنامه بعدی‌اش سه ماه بعد و قطعنامه بعدی‌اش احتمالاً ارجاع به شورای امنیت خواهد بود و بهانه‌ای است تا اتحادیه اروپا و سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس چون از برجام خارج نشدند، می‌توانند مکانیسم ماشه را مجدداً فعال کنند، زیرا وضعیت‌شان مانند آمریکا نیست و همچنان در برجام هستند.

بنابراین ما باید فکری کنیم که حداقل بتوانیم از الان تمام سناریو‌ها را پیش‌بینی کرده و متناسب با آن برای کشور برنامه‌ریزی کنیم. بنابراین من فکر می‌کنم اگرچه به عنوان یک پژوهشگر حتماً مسئولین ایرانی خیلی چیزها را بهتر از من می‌دانند، اما من فقط این روند تاریخی را با شما مرور کردم که بدانید که از قدیم گفته‌اند تاریخ تکرار خواهد شد، منتها این تکرار یک بار به صورت تراژدی و بار دیگر بصورت کمدی خواهد بود.

در هر صورت خوب است که ما هوشمندانه در موضوعات برخورد کنیم و ببینیم آیا می‌توانیم همین روند را ادامه بدهیم و یک روز هم اگر از NPT بیرون آمدیم، پس از آن چه باید کرد؟ مرحله بعد را چگونه می‌گذارنیم و چطور می‌توانیم مسئله را به جایی برسانیم که بگوییم ما دنبال این بودیم که قطعنامه‌ها صادر نشوند و دنبال این بودیم که تحریم‌ها پایان داده شود؟ در هر صورت من فکر می‌کنم راه منطقی‌اش این است که ما با‌ آژانس به توافق برسیم و این سه سوال، آنقدر دشوار نیست که بخواهد ما را دوباره به قطعنامه‌های شورای امنیت بکشاند و عرض کردم که این‌ها سندسازی و پرونده‌سازی علیه ایران است. مستندسازی است و وقتی این قطعنامه‌ها صادر می‌شود عملاً مستندهای حقوقی علیه ایران درست می‌شود و ما باید به اهمیت این‌ها واقف باشیم.

این کارشناس مسائل هسته‌ای در پاسخ به این سوال که استدلالی در کم اهمیت جلوه دادن صدور قطعنامه علیه کشورمان مطرح می شود مبنی بر اینکه هر میزان تحریم که قابل تصور بوده علیه ایران صادر شده و چیزی باقی نمانده که ایران بخواهد برای جلوگیری از صدور آن همکاری با آژانس را ادامه دهد،  آیا واقعاً‌ حداکثر میزان فشاری که قرار بود روی ایران گذاشته شود انجام شده و چیزی بالاتر از این نیست، گفت: اولاً که از لحاظ اقتصادی ممکن است این دوستان درست بگویند چرا که این قطعنامه‌ها فقط جو روانی دارد و در بازارِ اقتصاد ایران تأثیر روانی می‌گذارد، اما از نظر تحریم هر چه می‌توانستند ما را تحریم کرده‌اند. با  این حال این دوستان باید توجه داشته باشند که ما در پیوستن به برجام، اسرائیل را کاملاً در انزوا قرار داده بودیم و وقتی هم که آمریکا از برجام خارج شد، وقتی خواست علیه ایران قطعنامه صادر شود در انزوای مطلق قرار گرفت و فقط دومنیکن به آمریکا رأی داد و حتی ۹ کشور عضو شورای امنیت که پنج تا از آن‌ها جزو متحدین نزدیک آمریکا بودند رأی ممتنع دادند، روسیه و چین رأی منفی دادند و این به علت این بود که ایران به برجام متعهد بود و توانسته بود افکار عمومی دنیا را با خود همراه کند، اما الان درست برعکس می‌شود.

این امر یعنی ما باید توجه داشته باشیم که نباید اجازه بدهیم مخالفان خودمان متحد شوند و نباید اجازه بدهیم که دشمنان ایران سوژه پیدا کنند و علیه ما تبلیغ کنند. بنابراین خیلی مهم است که توجه کنیم این قطعنامه‌ها مستندسازی علیه ایران است. یعنی یک زمان کشوری علیه ایران ادعا می‌کند که در حد ادعاست، ولی وقتی قطعنامه علیه ما در شورای حکام صادر می‌شود این یعنی ما این ادعا را مستند کردیم. مانند این‌که شما در یک دادگاه رأی محکومیت بگیرید. ولو این رأی محکومیت از نظر ما ناعادلانه، کاملاً سیاسی، کاملاً جهت‌دار و در راستای منافع اسرائیل و آمریکا باشد.

من در این مورد هیچ شکی ندارم، اما می‌خواهم به عواقب چنین چیزی توجه بدهم و بگویم که درست است این قطعنامه به حق نیست و این اقدامات کاملاً سیاسی است ، حقوقی و فنی نیست، اما ما نباید اجازه بدهیم به این‌جا برسد. زیرا این‌ قطعنامه‌ها مستندسازی است و برای اقدام‌های بعدی مورد استناد قرار می‌گیرد که این اقدامات بعدی می‌تواند اقتصادی نباشد و می‌تواند اقدامات امنیتی باشد. به هر حال به نظر من نکته مهم این است که ما می‌توانیم با آژانس از طریق گفت‌وگو و مذاکره مانع از این بشویم که این روند ادامه پیدا کند، وگرنه که یا علی من این تاریخ را برای شما توضیح دادم که از سال ۸۵ شاهد چه تحولاتی بودیم.

البته آن زمان هم حق به جانب ایران بود ‌اما کسی گوش نمی‌کرد که حق به جانب ماست، آن‌ها کار خودشان را کردند؛ پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دادند، شش قطعنامه تحت فصل هفتم برای ما صادر کردند و به صورت ناحق و ناروا ایران را تهدیدکننده صلح و امنیت دنیا دانستند که این‌ها برای هر کشوری بار منفی دارد و فرقی هم نمی‌کند ایران باشد یا کشور دیگری، آن هم چه ناحق باشد چه به حق، باید به این موضوع توجه کرد.

عرض کردم که اگر بگویند همه این‌ها اقدامات اسرائیلی است و باید محکم و انقلابی جلو برویم، ما این حرف‌ها را قبلاً‌ هم زده‌ایم و نتایج آن را هم دیده‌ایم، در حالی که راه‌حل همان است که با آژانس گفت‌وگو و مذاکره داشته باشیم و مسئله را از راه گفت‌وگو حل کنیم. همچنان که آن مودالیته را در دوران آقای لاریجانی دبیروقت شورای عالی امنیت ملی با آقای البرادعی جمع‌بندی کردند و به جایی رساندند و آژانس پاسخش را گرفت. اینجا هم سه سئوال مطرح است که باید پاسخ را داد و معتقدم اگر مقداری با آژانس وارد تعامل بشویم، به نفعمان است و بهتر از این است که بهانه دست اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها بدهیم و عملاً دشمنان خودمان را با هم متحد کنیم.