نکته‌ای که ایشان به درستی اشاره کرد، بحث تماس با آقای شمخانی و هماهنگی که با آقای اسلامی انجام شده، است که توانسته‌اند کمتر از یکساعت گاز اگزوفلوراید را به پانصد سانتریفیوژ تزریق کنند. اما این ناشی از چه بوده است؟ برخلاف تبلیغاتی که گفته می‌شد در اثر توافق برجام صنعت هسته‌ای ایران نابود شد، امروز شاهد هستیم صنعت هسته‌ای ایران به رشد و نمو خود ادامه داده و توانسته به طرز موفقیت‌آمیزی سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته تری را وارد مدار کند.

موضوع ضرب الاجلی که 11 بار تکرار شده اما ایران اعتنایی نکرده و به تهدید رابرت مالی توجه نکردند، بسیار نکته مهمی است که یکی از قوت‌های مذاکره به حساب می‌آید. درمورد بحث رسانه‌ای شدن مذاکرات و اینکه جزئیات آن را با مردم در میان بگذارند را هیچ‌کس تایید نمی‌کند و کاملا هم درست است که مذاکره کننده نباید تحت فشار رسانه‌ای قرار بگیرد. در عین حال می‌خواهم روی این نکته تاکید کنم که به هر حال هر مذاکره یک پیوست رسانه‌ای می‌خواهد. باید همان‌طور که الان آقای باقری صحبت کردند که کار بسیار خوبی هم انجام شده، باید برای هر مرحله هم یک پیوست رسانه‌ای می‌گذاشتند.

اینکه فقط طرف مقابل بیاید و فضاسازی کند و از رسانه‌ها استفاده کند و ما نتوانیم، یک مشکل اساسی است و ما باید با این مشکل مقابله کنیم و یکی از راه‌ها این است که از کارشناسان مجرب رسانه استفاده کنیم تا برای هر مرحله از مذاکرات بتوانند یک پیوست رسانه‌ای خوب تهیه کنند که هم حرف زده باشیم و هم نکاتی را نگوییم که مذاکره کننده را دچار مشکل کند.

نکته دیگر اینکه بعد از هشت سال و نیم قرار بوده که ایران به IR6 برسد ولی امروز رسیده است این موضوع مهم باز هم نشان دهنده این است که توان هسته‌ای ایران با قدرت و قوت ادامه داشته به‌ویژه بعد از اردیبهشت سال 97 که آمریکا از برجام خارج شد، ایران به تلاش‌هایش ادامه داده تا توانسته به این موفقیت‌ها دست پیدا کند.

در مورد خروج اورانیوم از کشور در دور قبل 10 تن اورانیوم غنی شده را از کشور خارج کردیم و به ازای آن 130 تن اورانیوم طبیعی تحویل گرفتیم. این یک دستاورد بود برای اینکه بالاخره این نسبت یک به 10 رعایت شده بود و ذخایر خوبی بود برای اینکه بتوانیم اورانیوم طبیعی برای غنی کردن داشته باشیم. اینکه به گفته آقای باقری اگر توافق حاصل شود قرار است در ازای خروج اورانیوم غنی شده بیش از سه ممیز 67 صدم درصد ، 250 تن اورانیوم طبیعی تحویل بگیریم خیلی خوب است اما بهتر بود آقای باقری ذکر می‌کردند چه مقدار اورانیوم غنی شده را می‌خواهیم تحویل بدهیم که به ازای آن 250 تن اورانیوم طبیعی را تحویل بگیریم. چون نسبت اینها با هم فوق‌العاده مهم است و باید ببینیم در توافقی به چه نسبتی اورانیوم غنی شده 67/3درصد (سه ممیز شصت و هفت صدم درصد)، چه نسبتی اورانیوم 20درصد و چه نسبتی اورانیوم 60درصد هست و اگر اینها از کشور خارج شود، مجموعه‌اش مهم است که ببینیم به نسبت آن 250 تن چقدر می‌شود. بنابراین طبیعی است که برای غنی کردن اورانیوم 20درصد خیلی بیشتر از اورانیوم 67/3درصد به اورانیوم طبیعی نیاز داریم همچنانکه برای تولید اورانیوم 60درصد غنی شده به نسبت اورانیوم غنی شده به میزان 20 درصد خیلی بیشتر به اورانیوم طبیعی نیاز داریم. براین اساس ما به ازای دریافتی اورانیوم طبیعی در مقابل تحویل ذخایر اورانیوم غنی شده باید در مقایسه با نوبت قبل بیشتر باشد.

در مورد تضمینی که آقای باقری توضیح دادند واقعیت است که خیلی خوب است گفته‌اند دو سال و نیم بعلاوه شش ماه را می‌توانند فرصت قائل شوند که اگر به هر دلیلی طرف آمریکایی از توافقی خارج شد، جایگزین کنند. اما مساله اساسی سر این موضوع مهم است که حالا آمریکا چه تضمینی دارد که چنین توافقی را اجرا بکند. چون قبلا هم پذیرفته بوده ولی متأسفانه حتی قطعنامه 2231 را زیر پا گذاشت و بنابراین هیچ تضمینی در مورد اجرای آن وجود ندارد و امیدواریم که طرف اروپایی لااقل این را اجرا کند. مهم‌ترین تضمین توافق دو طرف برای اجرای یک توافق ، تمایل هر دو طرف به اجرا و ادامه ان است.

مراحل چهارگانه برای اجرا توافق نیز تقریبا شبیه مراحل اجرایی برجام است اما متوجه بحث تصویب مجلس نشدم. اگر آمریکا توانست توافق را به تصویب کنگره این کشور برساند ، ما می‌توانیم به تصویب مجلس برسانیم اما در صورتی که به هر دلیل امریکا توافق را در کنگره تصویب نکرد نباید مجلس شورای اسلامی چنین توافقی را امضاء کند. همانقدر که مانند برجام دستور العمل اجرایی توافق را تصویب کند کفایت می کند نباید این توافق اگر به تصویب کنگره نرسیده باشد به عنوان یک توافق بین المللی به تصویب مجلس برسد.

درباره مصوبات کمیسیون به‌صورت اجماعی نیز خیلی خوب است و قبلا هم همین‌طور بود. اما بحث این است که اگر یک طرف مخالفت کرد و اجرا نکرد، چه باید کرد؟ این قسمت خیلی حائز اهمیت است.

در مورد آژانس هم که توضیح دادند، تطبیق روند فنی و سیاسی مهم است که در ادامه توضیح می‌دهم. خیلی مهم است که این موضوع را چگونه حل کرده‌اند. سه عبارتی که اشاره شده گنجانده شود، یک عبارت در بخش تصمیم و دو عبارت در ترتیبات اجرایی را متوجه نشدم و باید منتظر بود که ببینیم اجلاس شورای حکام که در اواسط شهریور ماه است با این موضوع چگونه برخورد می‌کند و این توافق را چگونه می‌خواهند اجرا کنند. چون در برجام آن ترتیباتی که مربوط به پی‌ام‌دی بود، کاملا روشن بود و مشخصا بعد از گزارش آژانس، شورای حکام جلسه گذاشت و موضوع را تائید کرد. ضمن اینکه موارد پرسش‌های سه‌گانه جزو پی‌ام‌دی نیستند و موضوعات جدیدی است که از سال 2018 به بعد مطرح شده و این موضوع نیز باید شکافته شود. درباره اسنپ‌بک هم گفته‌اند در برجام آمده که در قطعنامه 2231 نمی‌شود که کلا حذف کنیم فقط بنا شد کمی این ابزار را معقول‌تر کنیم. قید و شرط آوردیم این اتفاق زمانی ممکن است که مبتنی بر گزارش آژانس باشد و اگر کشوری هم به‌طور نامعقول اسنپ بک کرد، بقیه کشورها باید اقدام او را جبران کنند. امری که چندان محکم به نظر نمی‌رسد و منطقا هیچ امیدی به اینکه کشورهای دیگر بتوانند کار را جبران کنند، نباید داشته باشیم چون عملا در اردیبهشت ماه سال 97 دیدیم که هژمونی ایالت متحده آمریکا، بخش مالی و اقتصادی‌اش چربید. در مورد اینکه آمریکا قطعا در دور اول خارج نخواهد شد نیز چنین قطعیتی وجود ندارد. واقعیت این است که در همین دوره بایدن هم متأسفانه طرف آمریکایی می‌تواند خارج شود ولی به نفع آمریکا نیست که خارج شود و احتمال آن هم بسیار کم است و ما امیدواریم که چنین نشود. در مورد این موضوع به نظر می‌رسد که باید واقع بین باشیم، همین قدر که یک فرصت خوبی واقع می‌شود و اگر واقعا همین پنج سال و نیم بتواند فراهم شود، خیلی خوب است. نگاهم این است که حتی این دوسال و نیم دوره بایدن یک فرصت و امکانی فراهم می‌کند برای اینکه بتوانیم اقتصاد خودمان را بازسازی کرده و ضربه پذیری‌اش از تحریم‌ها را کم کنیم.