گره کور مذاکرات وین
اما انتظاری که اتحادیه اروپا دارد این است که ایران در چارچوب برجام خودش را محدود کند. این انتظار هم موقعی میتواند منطقی باشد که آنها تعهدات برجامی را از طرف آمریکاییها مطالبه و خودشان هم اجرایی کنند. وقتی آمریکا حاضر نیست تحریمها را لغو کند و مطالبات را جواب نمیدهد بنابراین طرف ایرانی هم خودش را ملزم به اجرای برجام نمیبیند. پس فعالیتهای ایران زیر نظر آژانس است و طبق ان.پی.تی هیچ محدودیتی برای غنی سازی وجود ندارد. اگر آنها نگران فعالیتهای هستهای ایران هستند بهتر است فشار را روی آمریکا بگذارند طرف آمریکایی را متقاعد کنند که تحریمها را لغو کند و به تعهدات خود به برجام بازگردد. قطعا طرف ایرانی بارها اعلام کرده که اگر آنها تعهدات خود را اجرا کنند ایران نیز به تعهداتی که در برجام پذیرفته، بازخواهد گذشت. از این رو این بیانیه جز اینکه گره مذاکرات را کورتر کند، نتیجه دیگری ندارد و اتحادیه اروپا باید از آمریکا بخواهد تحریمها را لغو کند و فضا را برای بازگشت به برجام آماده کند و در صورت تحقق این موضوع حتما ایران هم تعهدات برجامی خود را انجام میدهد. درباره پادمان هستهای هم مشکل پابرجاست و همچنان این بحث وجود دارد و ایران انتظار دارد این موضوع در چارچوب 1+4 حل و فصل شود درحالی که آنها مدعی هستند باید در چارچوب شورای حکام حل شود. اما چون خود اتحادیه اروپا و همچنین آلمان، انگلیس و فرانسه به عنوان اعضای شورای حکام آن قطعنامههای پیشنهادی که یکی سال 99 و یکی هم خرداد امسال دادهاند، همانها میتوانند یک قطعنامه دهند و این مساله را فیصله بخشند ولی آنها میگویند چنین کاری نخواهند کرد برای اینکه باید ایران به سوالات پاسخ دهد. طرف ایرانی هم به جای اینکه مشکل را با آژانس حل کند خواهان این است که این مساله از نظر سیاسی حل شود. خلاصه اینکه الان شرایط مذاکرات بین این مساله گیر است که طرف ایرانی معتقد است قبل از توافق باید مساله پادمان حل شود ولی طرف اروپایی معتقد است باید در حین اجرای توافقی که در 120 روز حاصل میشود این مساله هم با شورای حکام حل و فصل شود و آنها هم قول مساعدت دادهاند. درنهایت اینکه مساله پیچیده شده و ضررش متوجه مردم ایران است که مشکلات اقتصادی همچنان ادامه دارد و این گره همچنان کور باقی مانده است.