در موضوع مربوط به تاجیکستان ایران و روسیه توانستند در استقرار صلح در تاجیکستان در سال ۱۹۹۷ کمک کنند و تجربه بسیار مثبتی داشتند. گرچه دولت تاجیکستان بعداً آن توافق را زیر پا گذاشت، ولی همین‌قدر که جنگ داخلی پایان یافت، برای ایران، روسیه و دولت تاجیکستان یک موفقیت بود. از سال ۲۰۱۱ به بعد، ایران و روسیه در سوریه اقدامات مشترکی را انجام دادند. البته اوج این همکاری از سال ۲۰۱۵ به بعد بود و توانستند به مهار تروریسم داعش و جبهةالنصره و استقرار صلح -تا حدودی البته- در سوریه کمک کنند. همچنین از همه مهم‌تر مانع غربی‌ها شدند و نگذاشتند یک دولت دست‌نشانده در دمشق به قدرت برسد و توانستند دولت قانونی اسد را بر سر کار نگه دارند.

این همکاری‌ها در زمینه‌های دیگر مثل،‌ کمک به برقراری صلح در افغانستان و کمک به صلح و امنیت قفقاز هم می‌تواند گسترش پیدا کند. این موارد تجربه‌های بسیار مثبتی هست که در این زمینه‌ها به نظرم قابل‌توجه است؛ اما در موضوعات اقتصادی به هر حال ایران و روسیه هر دو تولیدکننده گاز و نفت هستند. اگرچه ظاهرش این است که هر دو کشور رقیب هستند، ولی در باطن به نظر می‌رسد که می‌توانند با همکاری همدیگر و دیگر کشورها در چهارچوب اوپک -که روسیه عضو، اوپک پلاس هم شده- قیمت نفت را تثبیت کنند. همچنین در مجمع جهانی گاز که با قطر و الجزایر همکاری داشتند اینجا هم می‌توانند نقش مهمی را در بازار گاز داشته باشند. همچنین سرمایه‌گذاری مشترک که فعلاً‌ تصویب کردند به‌صورت البته پیش‌نویس هست و یک نوع تفاهم‌نامه است. هنوز با قرارداد فاصله زیادی دارد، ولی بالاخره تفاهم کردند دو طرف که در سقف چهل میلیارد یورو همکاری در زمینه نفت و گاز داشته باشند. حالا البته این نیاز به تصویب دارد؛ یعنی منظورم تبدیل‌شدن به قراردادهای مشخص در ذیل همکاری‌های نفت و گاز که عنوان‌هایش هم گفتند، ولی به هر حال هنوز تبدیل به یک قرارداد رسمی نشده، بلکه یک تفاهم‌نامه است.

عرضم به حضور شما که روسیه در زمینه انرژی هسته‌ای هم به ایران می‌تواند خیلی کمک کند همچنان که زمانی هیچ کشوری حاضر نبود که فناوری هسته‌ای در اختیار ایران بگذارد، روسیه این کار را کرد. اگر چه با تأخیر، ولی نیروگاه برق اتمی بوشهر را سال ۲۰۱۳ بالاخره افتتاح کرد. البته با تأخیر پنج‌ساله، ولی در هر صورت نخستین کشوری بود که فناوری هسته‌ای را عملاً به ایران آورد و کمک کرد به اینکه دانش هسته‌ای در ایران منتقل بشود. من فکر می‌کنم که در بحث موضوع به‌اصطلاح همکاری‌های دفاعی هم ایران و روسیه می‌توانند مکمل همدیگر باشند و تجربه‌های مشترکی را داشته باشند و در این زمینه پیش بروند.

* به نظر می‌رسد بلوک قدرت به‌خصوص در منطقه غرب آسیا در حال تغییر است. این را می‌توان از کاهش برد سیاست‌های غرب در منطقه هم متوجه شد. جزئیات این تغییر ساختار و بلوک قدرت را تحلیل کنید.

* ببینید آمریکایی‌ها به هر دلیلی تصمیم گرفتند در رقابت با چین تمرکز خودشان را در شرق آسیا بگذارند. البته این به‌معنای این نیست که از غرب آسیا دست کشیدند به‌طور کامل، ولی از نظر نقطه‌ ثقل سیاست خارجی آمریکا قبلاً متمرکز بود روی خاورمیانه یا غرب آسیا، ولی بعداً‌ به‌موازات قدرت‌گرفتن چین و تبدیل‌شدنش به‌عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان آمریکایی‌ها ترجیح دادند که امکانات خودشان را متمرکز کنند روی شرق آسیا و سعی کردند مثلاً،‌ با هند روابط بهتری برقرار کنند، با ویتنام روابط بیشتری برقرار کنند. در آن حوزه نفوذ خودشان را گسترش بدهند. در منطقه خاورمیانه بعد از سال ۲۰۱۱، آنچه تحت عنوان بهار عربی خوانده می‌شود یا بیداری اسلامی،‌ هر دو واژه را به‌کار می‌برند که ما شاهد تغییراتی بودیم. این مردم بودند که علیه ظلم و استبداد به‌ویژه استبدادی که وابسته به آمریکا بود سر به شورش گذاشتند. منتها طرف‌های آمریکا و قدرت‌های جهانی سعی می‌کنند از این تحولات به نفع خودشان بهره بگیرند.

در هر حال، در این فضا آنچه ما به‌عنوان مقاومت اسلامی می‌شناسیم که محوریتش با ایران هست توانسته در اینجا نفوذ و حضور را گسترش بدهد. اگرچه با موانع جدی هم روبه‌رو بوده، ولی به‌عنوان یک قدرت تأثیرگذار در سطح منطقه به‌خصوص بعد از شکست داعش در عراق و سوریه موقعیت خودش را تثبیت بکند. بالاخره الآن در حماس در غزه و انصاراللّه در یمن، حزب‌اللّه در لبنان، حشدالشعبی در عراق و نیروهای مختلفی که تحت عنوان مقاومت یا مدافعین حرم در سوریه فعال هستند. این‌ها پایه‌های این مقاومت اسلامی را با محوریت ایران شکل دادند و تأثیرگذار شدند. در هر حال، صحنه غرب آسیا در حال تغییر هست و هنوز به حالت باثبات نرسیده که بشود تحلیل دقیقی بکنیم و بگوییم که الآن وضعیت به چه شکل هست، ولی می‌شود گفت که دارد می‌رود به‌سمت یک شکل‌گیری نظم جدیدی که با آنچه آمریکایی‌ها می‌خواستند اسمش را بگذارند خاورمیانه جدید خیلی خیلی متفاوت است و شرایط کاملاً متفاوتی را ما شاهد هستیم.

* حوادث اخیر و تحریم روسیه توسط غرب و آمریکا چه فرصت‌هایی برای طرفین در حوزه مختلف، حوزه مهم اقتصادی به‌وجود می‌آورد؟

* الآن که روسیه در غرب با دچار مشکل‌شده به‌ویژه همکاری‌هایش با اروپا دچار مشکلات جدی‌شده و با تحریم‌های گسترده و بی‌سابقه روبه‌روست توجهش به خط ارتباطی شمال جنوب بیشترشده؛ یعنی از راه ایران به اقیانوس هند دسترسی پیدا بکند و برای ایران هم این حمل‌ونقل هم از لحاظ ترانزیت درآمد خیلی خوبی هست. هم از اینکه زیرساخت‌های حمل‌ونقل را کیفیتش را افزایش می‌دهد، سرمایه‌گذاری جدیدی به‌وجود می‌آید،‌ اشتغال ایجاد می‌شود؛ چون به هر حال جاده‌های ایران باید کیفیت بهتری پیدا کند، راه‌آهن ایران بیشتر باید توسعه پیدا کند، حمل‌ونقل کشتیرانی در خزر احتمالاً گسترش پیدا می‌کند. این‌ها موضوعات مهمی است که به نظرم می‌رسد که در سایه این تحریم‌هایی که به‌وجودآمده برای روسیه فرصت‌هایی است که برای ایران فراهم‌شده و نه فقط روسیه، بلکه هند هم مایل است که از طریق چابهار و از طریق جاده به آذربایجان و قفقاز و روسیه دسترسی پیدا کند. از این‌طرف هم به افغانستان و از آن‌طرف هم به قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان این‌ها راه‌های ارتباطی هست که بالقوه وجود دارد و به احتمال زیاد از این به بعد تقویت هم خواهد شد.

* ایران و روسیه در سال‌های اخیر دارای همکاری‌های مشترکی در مبارزه با تروریست هستند. این همکاری‌ها یک الگوی جدید و غیرغربی در مبارزه با تروریست ارائه‌داده. این الگو چقدر موفق بوده و موردتوجه و پذیرش قرار گرفته؟

* مبارزه‌ای که علیه داعش و گروه‌های تکفیری در سوریه و عراق انجام شد عملاً‌ نشان داد که الگوی مبارزه با تروریسم غیر از آنچه غربی‌ها تبلیغ و ترویج می‌کنند وجود دارد و در عمل هم نشان داده شد. به نظر می رسد که اگر منصف باشیم، مدل موفقی هم بود، اما اینکه پذیرش نظام بین‌الملل قرارگرفته دلایل روشنی برایش وجود ندارد؛ چون آن‌ها همیشه کارشان مخالفت با این روند بوده.

* بعد از اتمام دوره جنگ، فروپاشی شوروی هدف اصلی آمریکا و غرب از گسترش و توسعه ناتو چه بود؟ در نهایت به جنگ در اوکراین رسید، چه تأثیری در این مسئله گذاشت در صورتی که این توسعه‌طلبی اتفاق می‌افتاد چه تأثیری بر امنیت ملی داشت؟

* ببینید اصولاً نقشه‌ای که آمریکا داشته در گسترش ناتو تنگ‌کردن حلقه محاصره علیه روسیه بوده. برای اینکه این‌ها دنبال آن هستند که روسیه در نهایت بتواند تجزیه بشود و روسیه کوچک‌تر برای آن‌ها مناسب‌تر هست؛ یعنی روسیه الآن هفده میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد. از نظر آن‌ها اگر روسیه بتواند تجزیه بشود، خب، خیلی برای آن‌ها مهم است. اوکراین اگر با روسیه متحد می‌بود حتماً تأثیر خیلی بیشتری می‌توانست در صحنه بین‌المللی داشته باشد؛ اما ایجاد اختلاف بین اوکراین و روسیه که دوازده قرن با هم روابط مسالمت‌آمیز داشتند در دو جنگ مهم علیه ناپلئون و هیتلر با هم شرکت کردند، میلیون‌ها کشته‌ دادند روس‌ها و اوکراینی‌ها در کنار همدیگر و ایجاد به هر حال اختلاف بین روسیه و اوکراین عملاً موجب تضعیف هم اوکراین و هم روسیه خواهد شد و عملاً وضعیتی را فراهم می‌کند که این استخوان‌لای‌زخم برای حداقل مدت طولانی باقی بماند.

* اظهارنظر رهبر انقلاب درباره مرز ایران و ارمنستان از نکات مهم دو دیدار اخیر بود. این مسیر زمینی و موقعیت ژئوپلیتیک چه اهمیتی برای جمهوری اسلامی ایران و روسیه دارد. این اظهارنظر صریح حامل چه معنایی هست؟

* رهبری از یک طرف بر بحث قره‌باغ و تعیین تکلیف برای قره‌باغ صحبت کردند و از یک طرف هم توجه دادند که این مرز معروف به مقری که ایران را وصل می‌کند به ارمنستان این مرزی بوده که در طول تاریخ وجود داشته؛ یعنی اصولاً ایران دسترسی‌اش به قفقاز یکی از راه‌های مهمش از همین منطقه‌ مقری بوده. گفته می‌شد که قرار است که این منطقه را عملاً به شکلی قطع بکنند و کل این منطقه در اختیار آذربایجان قرار بگیرد به‌صورت یک دالان؛ مثلاً، به عرض پنج کیلومتر که ما به‌ازای دالان شوشال لاچین به‌اصطلاح که این مرز شوشه ارتباط بین قره‌باغ و سرزمین ارمنستان را برقرار می‌کند. این منطقه مقری هم بیاید ارتباط نخجوان و خاک اصلی جمهوری آذربایجان را برقرار کند. در واقع، اگر چنین نقشه‌ای می‌خواست انجام بشود، در عمل دسترسی ایران به یک مرز بسیار حیاتی که حدود چهل کیلومتر است به قفقاز قطع می‌شد؛ یعنی ایران عملاً مرزش به ارمنستان از بین می‌رفت.

اینجا رهبری دارد هشدار می‌دهد. در واقع، این هشدار هم ناشی از نظرات کارشناسی مفصلی است که در این زمینه وجود داشته و بیان شده که اصولاً نباید مرز ایران با ارمنستان مخدوش بشود و این مرز به‌صورت تاریخی مرز ایران و قفقاز بوده و ارتباطات ایران با قفقاز اعم از جنوب و شمالش برقرار می‌شده؛ بنابراین، اینجا یک جای ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک از نظر ایران است. فکر می‌کنم که این توجه به ترکیه به این دلیل بود که ترکیه حمایت نکند از این سیاستی که دنبال این بودند که عملاً مرز ایران قطع بشود. آن‌ها بعداً گفتند که نه ما می‌خواهیم مثلاً در بخش بالاترش یک ارتباطی بین مثلاً جمهوری آذربایجان و نخجوان از طریق خاک ارمنستان برقرار بشود که آن خب هیچ مانعی نیست. بالاخره کشورها می‌توانند به همدیگر کمک کنند برای ارتباطات. همچنان که سال‌های سال طی سه دهه گذشته جمهوری اسلامی ایران از طریق خاک خودش کمک‌کرده که بین آذربایجان و نخجوان ارتباط برقرار باشد. از طریق ارمنستان هم می‌تواند این ارتباط برقرار باشد، بدون اینکه مخدوش بکند مرز ایران با ارمنستان را و این‌ها با هم تعارضی هم ندارند و به نظرم می‌رسد که می‌تواند این موضوع برای هم جمهوری آذربایجان و هم ارمنستان و هم ترکیه قابل‌توجه باشد. در واقع، یک اتمام حجت مجددی مقام معظّم رهبری کردند که در این زمینه باید توجه بکند دولت ترکیه و وارد این بازی خطرناک نشود که بخواهند مرز ایران را با ارمنستان یا به‌عبارتی با قفقاز مخدوش بکند.