تداوم بحران اوکراین تنها به نفع ایالات متحده خواهد بود
پرسش اصلی این است که در چه شرایطی میتوان به این بحران پایان داد؟ به نظر میرسد منطق اوکراین این است که تا زمانی که نیروهای اشغالگر در مناطق شرقی این کشور هستند نمیتواند صلح را بپذیرد در حالی که حداقل این است که وقتی اوکراین میداند که این قدرت را ندارد که روسیه را مجبور به خروج از مناطق اشغالی کند تنها برای نشان دادن صلحطلبی خود، باید با برقراری یک آتش بس موقت موافقت کند تا مذاکراتی با دستور کار مشخص پایان دادن به جنگ آغاز شود. از نظر اوکراین پایان جنگ باید با خروج نیروهای اشغالگر همراه باشد و از نظر روسیه نیز احتمالا بخشی از روندی که به صلح ختم می شود باید تضمین عدم عضویت اوکراین در ناتو باشد یا برای مثال چهار استان الحاق شده به روسیه مانند کریمه بخشی از روسیه باقی بمانند.
در ابتدا اما مهم آن است که آتشبس برقرار شده و مذاکرات آغاز شود. این به نفع مردم روسیه و اوکراین است. بنابراین درست است که پسکوف طرح زلنسکی را رد کرده چرا که خواستههای وی، تضمینی برای امنیت مراکز هستهای اوکراین است که مناطق هستهای نابود نشود و بعد تمامیت ارضی، بازگشت اسرا و امنیت انرژی را خواستار شده است. این موارد به غیر از موضوع خروج اشغالگران قابل تحقق است؛ یعنی هم امنیت هستهای و هم بازگشت اسرا و امنیت انرژی به نفع روسیه است اما گره اصلی همان تمامیت ارضی اوکراین و حاکمیت ملی بر شرق این کشور است که این موضوع میتواند ایده گفتوگو و نه شرط گفتوگو باشد. بنابراین به نفع دو طرف است که هر چه سریعتر مذاکرات را آغاز کرده و مانع از تداوم جنگ شوند چرا که اوکراین تضعیف شده بیشتر وابسته به غرب خواهد شد و خطر بیشتری برای روسیه دارد و از سوی دیگر نیز تداوم جنگ روسیه را نیز ضعیفتر خواهد کرد که به تحقق خواست ایالات متحده منجر میشود. در نتیجه منطق میگوید اول آتشبس برقرار شود.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در پاسخ به این پرسش که روسیه در حالی همچنان نگران عضویت اوکراین در ناتو است که نشریه پولتیکو اخیرا در گزارشی از اختلاف اعضای این پیمان امنیتی برای عضویت کییف خبر داده است و از سوی دیگر کشورهایی همچون فرانسه مخالف جدی تداوم اعمال فشار بر مسکو هستند، آیا ممکن است اروپا موضوع اوکراین را روی میز مذاکره خود با روسیه قرار دهد، گفت: همانطور که پیشتر هم اشاره کردم اروپاییها به شدت از بحران اوکراین صدمه دیدهاند و برایشان زیان داشته است چرا که با افزایش شدید قیمت غلات، روغن و انرژی مواجه شدهاند. از پیش از آغاز جنگ نیز فرانسه و آلمان رابطه نزدیکی با روسیه داشتند و به دنبال نوعی از همکاری بودند. در نتیجه پایان این بحران هم از نظر اقتصادی به نفع اروپاست و هم آنها نمیخواهند با تحریک بیشتر روسیه منجر به تحقق تهدید پوتین به استفاده از سلاح هستهای شوند.
بنابراین به نظر میرسد دستور کار اروپا پایان هر چه سریعتر جنگ باشد و یکی از شرایط این امر هم این است که تضمین کافی برای امنیت به روسیه داده شود که اوکراین عضو ناتو نخواهد شد چرا که اگر واقعبینانه نیز نگاه کنیم روسیه دارای مرز طولانی مشترک با اوکراین است و در طول تاریخ نیر روابط روسیه و اوکراین همیشه مهم بوده است و در برابر دو جنگ یعنی علیه امپراطوری ناپلئون و آلمان نازی در کنار هم جنگیده و میلیونها کشته دادهاند. بنابراین به نظر میرسد منطق نیز این است که اوکراین با گرفتن بهانه روسیه عضو ناتو نشود اما همزمان تضمین دریافت کند. اگر این مدل توافق به دست بیاید شاید امیدهای تازهای برای پایان بحران به وجود بیاید که نزدیک به ۱۰ ماه از آغاز آن گذشته و بهمن ماه برسد، یک سال میشود که جنگ آغاز شده و از همه جهت مردم روسیه و اوکراین را تحت فشار قرار داده است.
بهشتیپور در پاسخ به این پرسش که سخنان سخنگوی کرملین در خصوص واقعیتهای جغرافیایی ناظر بر چهار استانی است که در جریان جنگ به خاک روسیه الحاق شده است، آیا غرب این آمادگی را دارد که بار دیگر چشم بر کشورگشایی مسکو بسته و با دونتسک، لوهانسک، خرسون و زاپروژیا نیز مانند کریمه برخورد کند، گفت: در قرن ۲۱، دوران اینکه به خاک یک کشور دیگر تجاوز شده و بخشهایی از آن ضمیمه کشور متجاوز شود گذشته است اما در عین حال طرف اوکراینی عملا مجبور است که برای پایان دادن به این جنگ فعلا آتش بس را بپذیرد ولی اینکه طرفهای اروپایی نیز برای پایان جنگ بر این مسأله صحه بگذارند، خیلی بعید است.
باید راه حلی میانه به دست بیاید یعنی حداقل براساس آنچه در توافق مینسک ۲ آمده بود، اوکراین تضمین کند که عضو ناتو نشود و این کشور به صورت فدرالی اداره شود و چهار منطقه تحت حاکمیت اوکراین خودمختاری داشته باشند. این میتواند راه حل میانه باشد که البته برای تحقق آن نیز مذاکرات فشرده احتیاج است اما این توافق میتواند مبنای آغاز مذاکرات باشد.